پای دهه هشتادی‌ها با «زومرهای ایرانی» به سینماحقیقت باز شد

  4010923126

 نشست نسل دیجیتال و چالش‌های پیش‌رو به بهانه نمایش مستند «زومرهای ایرانی» در سومین روز جشنواره حقیقت برگزار شد؛ در این نشست کارشناسان به تبیین تفاوت‌ها و نیازهای نسل فعلی پرداختند.

 
پای دهه هشتادی‌ها با «زومرهای ایرانی» به سینماحقیقت باز شد

 

به گزارش ایرنا از ستاد خبری شانزدهمین جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت، نشست نسل دیجیتال و چالش‌های پیش‌رو به بهانه نمایش مستند «زومرهای ایرانی» با حضور سعید الهی، تهیه‌کننده مستند «زومرهای ایرانی»، بیژن عبدالکریمی استاد دانشگاه، محمدصادق باطنی، استاد مدیریت رسانه و امیرحسین خلیل‌زاده، کارگردان شامگاه‌ سه‌شنبه ۲۲ آذرماه در سالن ۹ پردیس سینمایی ملت برگزار شد.

الهی در این نشست گفت: ایده مستند «زومرهای ایرانی» دو سال پیش به مرکز گسترش سینمای مستند و ارائه شد. با مشاوره‌ها، نشست‌ها و جلسات متعدد تصمیم گرفتیم تا فیلم را در مرکز تولید کنیم. این اثر حدود یک سال پیش به مرکز ارائه شده بود و دیگر امکان اضافه کردن تصاویر جدید وجود نداشت وگرنه با اتفاقات چند ماه گذشته تصاویر بیشتری را می‌توان به آن اضافه کرد.

وی ادامه داد: این فیلم آگاه‌گرانه درباره یک نسل است و باید با دید مشاهده‌گرانه به آن نگاه کرد و سیر تفکر یا ایدئولوژی خاصی را پی‌ نمی‌گیرد و نگاهی جهت‌دار ندارد.

تفاوت نسل‌ها را باید شناخت و با توجه به آن میان نسل‌ها گفت‌وگو کرد

باطنی درباره تفاوت شخصیتی دهه هشتادی‌ها با دیگر نسل‌ها گفت: در ابتدا از عوامل فیلم برای پرداختن به چنین دغدغه مهمی تشکر می‌کنم. تعریف من از سینما و فیلم مستند این است که بهانه‌ای برای آغاز گفت‌وگو پیرامون سوژه و دغدغه مطرح شده در آن را فراهم کند. مسئله تفاوت میان نسل‌ها، موضوعی قدیمی است که در کتاب‌های تاریخی هم به آن اشاره شده است. موضوع از حایی حاد می‌شود که بر تفاوت اسم اختلاف می‌گذاریم.

وی ادامه داد: تفاوت نسل‌ها را باید شناخت و با توجه به آن میان نسل‌ها گفت‌وگو کرد. نسل جدید با دیگر نسل‌ها تفاوت دارند و می‌توان در آن ریشه‌های مختلفی را جست‌وجو کرد. پیش از نسل زومر، نسل بومرها بودند که با تلویزیون رو به رو شد و تغییرات مهمی را میان نسل‌ها رقم زد. حوالی سال ۱۹۹۵ نسل جدیدی ایجاد شد که در مواجهه با رفتارهای شناختی خود رفتارهای جدیدی از خود بروز می‌دهند و نام آن را «زومر» گذاشتند.

نسلی که ابزارهای شناختی‌اش کتاب است با نسلی که ابزار شناختش اینترنت است شناخت متفاوتی از جهان دارند که درنتیجه رفتار آن‌ها هم تغییر می‌کندباطنی بیان کرد: الزاما این کدگذاری‌ها دقیق و قابل ارجاع نیستند اما در این بحث یکی از مهم‌ترین دلایل تغییر نسل را می‌توان تغییر شناخت دانست. شناخت ما از جهان رفتار ما تعیین می‌کند. اما باید دید که ریشه خود شناخت از کجا نشات می‌گیرد که می‌توان ان را ابزارهای شناختی دانست. نسلی که ابزارهای شناختی‌اش کتاب است با نسلی که ابزار شناختش اینترنت است شناخت متفاوتی از جهان دارند که درنتیجه رفتار آن‌ها هم تغییر می‌کند.

وی گفت: این نسل را می‌توان ملت اینستاگرام و شبکه اجتماعی دانست و حاکمیتشان هم شبکه‌های مجازی می‌شود. چنین حالتی، جریان ورودی اطلاعات را تغییر داده و دچار فوران‌سازی اطلاعات می‌کند. هویت افراد را هم تغییر می‌دهد و درنتیجه افراد با شکل متفاوتی خود را شناخته و معرفی می‌کنند. چون نظام دانایی تغییر می‌کند جریان خواستن فرد هم تغییر کرده و به همین شکل نظام ارتباطی نیز دچار تغییر می‌شود.

این تحلیلگر بیان کرد: همه این موارد نظام وجودی انسان نسل زومر را تغییر می‌دهد. امروزه نحوه شکل‌گیری و عملکرد قوه خیال تغییر کرده و رفتارهای فرد از دید دیگر نسل‌ها غریب شناخته می‌شود. پس، تفاوت این نسل باید به رسمیت شناخته شود. این تفاوت، اختلاف نیست و نباید بحران‌آلود به آن نگاه کرد. یکی از راه‌ها برای شناخت این نسل مطالعه ابزارهای شناختی آن‌ها است.

وی افزود: زیست جدید و پست مدرن به آن‌ها فرصت میدهد تا در شهر شلوغ به تماشای تنهایی آدم‌ها بنشینند. کرونا نیز این امر را تسریع کرد تا بدون اتکا به حضور فیزیکی نظام هویتی جدیدی را برای خود تعریف کنم و به زبانی صحبت کنم که نسل‌های دیگر توانایی فهم آن را نداشته باشند. این مسئله پدیده‌ای جهانی است اما شاید بتوان گفت ما در جهلی مرکب هستیم و با نداستن نادانی مواجه هستیم.

باطنی ادامه داد: نسل امروز فاصله بودن و نبودن را در نظام ارزشی جدید پیدا نمی‌کند. ما باید برای هم‌هویت شدن با کودکان نسل جدید تلاش کنیم.

خلیل‌زاده، کارگردان این اثر نیز گفت: صداگذار این مستند به کیفیت کار لطمه زد و در ابتدا برای صدای فیلم عذرخواهی می‌کنم. جای خالی بسیاری از اتفاقات سه ماه اخیر در این اثر حس می‌شود و باید گفت ای‌کاش زودتر پای صحبت‌ها و دغدغه‌های این نسل می‌نشستیم.

وی افزود: من این فیلم را برای مخاطبانی با سن بیشتر مهندسی کردم و فهمیدم حوصله‌شان سر می‌رود. سرعت این نسل بالا است و برای همین حوصله فهم آن‌ها ایجاد نمی‌شود. سلیقه من این نبود که درباره موسیقی و رسانه حرف بزنم، به هر حال موضوعات مهم‌تری هم هست. اما می‌خواهم بگویم این حرف که موضوع نسل زومرها جهان‌شمول است را خیلی قبول ندارم، چون بعضی از مسائل نسل جدید برآمده از جغرافیای ما هستند.

رسانه‌ها افراد را همسان‌سازی می‌کنند

در ادامه نشست عبدالکریمی گفت: فضای گفت‌وگو میان نسل‌ها امری طیفی است. به صورت کلی در هیچ دوره تاریخی بشر به اندازه امروز ابزاری برای گفت‌وگو نداشته و در حال حاضر ارتباط، نیازی به مکان‌های زمانی و مکانی ندارد اما با این وجود فهمیدن حرف همدیگر سخت‌تر از همیشه شده است.


بحث کردن درباره نسل جدید در شرایط کنونی دشوار است چون این نسل کارکرد اجتماعی پیدا کرده و کف خیابان مطالبه دارداو ادامه داد: بحث کردن درباره نسل جدید در شرایط کنونی دشوار است چون این نسل کارکرد اجتماعی پیدا کرده و کف خیابان مطالبه دارد. در جامعه سیاست‌زده ما همه مسائل، برداشتی سیاسی دارد اما من می‌خواهم بحث فلسفی و متافیزیکی کنم. وقتی درباره این نسل حرف میزنیم نه با یک امر سیاسی طرف هستیم و نه با یک امر روانکاوانه، این بحث را باید با چشم انداز دیگری دید.

این استاد دانشگاه بیان کرد: ما با یک مسئله جهان‌شمول و تمدنی طرف هستیم و این پدیده در سراسر دنیا دیده می‌شود احساسات و عواطف جوانان دهه هشتادی ایرانی با دیگر کشورها فرق زیادی ندارد. من فکر می‌کنم برای فهم جهان کنونی، باید از مقالات نیچه وام بگیریم و من جهانمان را جهان نیچه‌ای می‌دانم. زندگی امروز ما درگیر بی‌معنایی و نیهیلیسم است که تمامی ابعاد زندگی ما را رقم زده است. بودریار معتقد است که نهیلیسم سه مرحله رونسانس، عصر روشنگری و مدرنیته را گذرانده است و در دوران سوم شدت پیدا کرده است.

او ادامه داد: نیچه با بغض، مرگ معنا را فریاد می‌زند و کرگگور نسبت به زمان طغیان می‌کند. اما در مرحله سوم نهیلیسم با رخوت و سستی مواجه می‌شویم و وقت اندیشیدن نداریم. اما امروز با موج چهارم نیهیلیسم روبه‌رو هستیم و این موضوع بسط پیدا کرده است. در روزگار امروز حقیقت امری تولیدی برداشت می‌شود و نسبت بشر امروزی با تاریخ از بین رفته است. نسل‌های جدید ارتباطش را با نسل‌های تاریخی از یاد برده‌ است لذا گذشته ندارد. نسل جدید اتوپیا ندارد لذا آینده ندارد. این نسل با زندگی در حال اسیر است و روزمرگی، سیطره پیدا کرده است.

این استاد دانشگاه بیان کرد: در این نسل حقایق و ماهیات انکار می‌شوند و برای همین جنسیت معنا ندارد و همه نوع ارتباطی آزاد می‌شود چون حقیقت وجودی انکار می‌شود. زندگی شخصی و حریم خصوصی با رشد تکنولوژی از بین رفته است. تنهایی از بین رفته اما از طرفی شدت گرفته است. رسانه‌ها افراد را همسان‌سازی می‌کنند. استثنا بودن در این روزگار جرم شناخته شده و سرکوب می‌شود. زمان‌های متعدد فقیر شده و وجه کتبی خود را از دست داده و شفاهی شده است. آثار ادبی بزرگ انقطاع یافته است. مرز مجاز و حقیقت فرو ریخته و فراواقعیت جهان ما را در بر گرفته است.

پای دهه هشتادی‌ها با «زومرهای ایرانی» به سینماحقیقت باز شد

بشر به چیزی بیش از اطلاعات نیازمند است

عبدالکریمی گفت: در چنین فضایی شور و شوق سرکوب می‌شود و دشمن‌هراسی جای عشق و ایثار و عطوفت را می‌گیرد. اَتُمیزه شدن انسان‌ها رشد پیدا کرده است و هر امری که من را به دیگری نسبت دهد مثل ایرانی بودن، دین، و….. ویران شده است. عدم امنیت حس می‌شود و با ظهور پسامدرن نظام الهیاتی ماوایی برای انسان فروریخته و شخصیتی کلاژگون از انسان ارائه می‌دهد. پس، بی‌خانمانی وصف بشر روزگار ما است.

وی گفت: هر فردی تحت انفجار اطلاعات است اما بشر به چیزی بیش از اطلاعات نیازمند است. بشر این روزگار در کنار اقیانوس عظیمی از اطلاعات از تشنگی می‌میرد چون بشر به آگاهی‌ای نیاز دارند که در زبان باینری معنا نمی‌شود و نیازمند دانشی شهودی است که در هیچ رسانه‌ای یافت نمی‌شود. این جهان، نظام تفسیرها است. جهانی وجود ندارد و آن‌چه که هست فقط تفسیرها است و این باعث مرگ خیال می‌شود و برای همین آثار ادبی بزرگ خلق نمی‌شود. وجود ما سلبی و نهی مطلق است اما چه میخواهیم ایجاب کنیم مشخص نیست.

فقط باید یک شارلاتان باشیم که درباره شرایط فعلی راهکاری فوری ارائه دهیموی بیان کرد: انسان موجودی است که از خویش می‌گذرد تا به خویش برسد. امروز در میان ما این استلا هم به نحو مطلق مرده و هیچ‌کس تیر شوق را فراتر از خویشتن پرتاب نمی‌کند. امروز، ما ایرانی‌ها به تبع بخش عظیمی از جهان با دومین شکاف تمدنی خود رو به رو هستیم. در چنین فضایی آینده بسیار تیره و تار است و هیچ جریان تفکر و سیاسی آمادگی مواجهه با بحران‌های پیش رو را ندارد. در دیار ما هیچ‌کس خواهان شنیدن صدای متفکر نیست.

عبدالکریمی در پاسخ به این سوال که برای برون‌رفت از شرایط کنونی چه راهکاری می‌توان ارائه داد بیان کرد: فقط باید یک شارلاتان باشیم که درباره شرایط فعلی راهکاری فوری ارائه دهیم. من صرفا می‌خواهم بگویم امروز ما با یک مسئله جدی طرف هستیم. قدرت سیاسی باید وجود طیف‌های مختلف را درک کند. گفتمان سیاسی ما هنوز فهمی از جهان مدرن نداشت که جهان پست مدرن طلوع کرد. باید مسئله را فهمید. ما امروز فکر میکنیم این‌ها یک مشت اغتشاشگر هستند که با تحریک رسانه‌ها آمدند. البته همه این‌ موارد بوده اما باید به این موضوع علمی نگاه کرد، نباید دیدی آرمان‌گرای خالی از اندیشه داشت، باید دیدی حکمی را نگاه کرد.

وی ادامه داد: مفهوم الهیات در ذهن من با بقیه یکی نیست. جان ما به حقیقتی بسته است و باید معنا را جست‌وجو کرد. بازگشت به معنا یگانه راه است؛ برای آن که با میراث تاریخی عظیم خود پیوند ایجاد کرد اما هر کسی توانایی محاظت از آن را ندارد. نهاد سنتی فاقد زبان و ارتباط‌بخشی هستند و مدافعان خوبی برای سنت تاریخی ما نیستند و جامعه سنتی احساس خطر می‌کند. اما در پس این ماجرا می‌تواند نور جدیدی طهور کند و زمینه ظهور حقیقتی تازه باشد.

شانزدهمین جشنواره بین‌المللی «سینماحقیقت» با دبیری محمد حمیدی مقدم از ۲۰ تا ۲۵ آذرماه در حال برگزاری است