1- خبر کوتاه بود و البته تکراری: «بازداشت یک فوتبالیست معروف در مهمانی شبانه»؛ چندان هم عجیب نیست و گاه چنین اخباری را میشنویم که البته وارد شدن به جزئیات آن عبث است.
2- وقایع و التهابات اخیر در کشور را به یادآوریم؛ فضایی که چهرههای شناختهشده به موضعگیری پرداخته و روزی نبود که شبکههای اجتماعی محل ابراز نظرشان نباشد و در این امر هم حرجی نیست؛ دیدگاه و نگاه افراد قائم به خودشان است و بس.
3- نه بحث بر سر بازداشت کسی و چرایی آن است و نه صحبت بر سر موضعگیری افراد؛ نقطه نزاع جای دیگری است؛ بحث بر سر نمایش غیرقابل باور و البته مضحکی است که این روزها رواج یافته و در جهت تخریب همه شئون زندگی افراد و جامعه حرکت میکند. اینکه شادی را بر ملت حرام بدانی و ترویج عزاداری کنی، خریدن و پوشیدن و تفریح را قدغن کنی، در مستطیل سبز با مچبند مشکی لبولوچهها را جمع کرده و ژست شادی نکردن پس از گل بگیری اما در خلوت خود خلاف این رویه رفتار کنی، قابل نقد است.
4- این جماعت مصداق بارز این بیت حافظاند؛ « واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند، چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند»!
موعظهها، غمنامهها و سوگواریهایشان در محراب اینستاگرام و توییتر نصیب ملت میشود اما عیش و شادمانیخصوصیشان همچنان پابرجاست.
5- و چه چیزی بدتر از نفاق و ریا که یک شبه این صحنه نمایش را بر هم میزند؟ نمایشی که کارگردانان و فیلمنامهنویسانش، آن سوی مرزها مستقرند و بازیگرانش که از قضا مبتدی و نابلدند، اینجا و محتوایی جز ترویج غمزدگی، سیاهی و ناامیدی ندارد؛ که البته هیچ قرابتی با بازیگرانش ندارد!
6 – و بدانیم که این حجم از تلاش برای تزریق اندوه، پروژهای است برای فروپاشی ذهنی ایرانیان؛ برای کلنگیکردن اذهان و به تبع آن، نابودی افراد و جامعه.
تاریخ نشان داده که هولناکترین فجایع هم نتوانسته انسانها را از زندگی طبیعیشان بازدارد و حال باید توجه کرد که چرا سعی بر این است، واقعهای اجتماعی تراژیک شود و به بهانه آن، حتی پیگیری روال طبیعی زندگی و حتی توجه به آیینها و سنتهای ملی و تاریخی هم جرم قلمداد شود؟ و آیا غیر از این است که ابزار پیشبرد این پروژه، برخی سلبریتیها و چهرههای مشهوری هستند که به نادرستی تبدیل به مرجع اجتماعی برای بخشی از جامعه شدهاند؟