شگفت انگیز اینکه بخش عمده تماشاگران حاضر در ورزشگاه ها، نوجوانان و جوانان و کارگرانی هستند که با سختی خود را به آزادی میرسانند تا پس از یک هفته کار و خون دل خوردن و چانه زدن با خلق اله، ساعتی دل به توپ چرمی سپرده و با یک گل، همه چیز را برده تصور کنند.
افزایش عجیب و غریب بلیت ورزشگاه آزادی پس از مدتها تعطیلی و دور ماندن دوآتشهها از سکوهای نمور بهانه مناسبی است
برای آنکه آغوشها به روی حسرتی دیگر گشوده شوند و تماشای یک نبرد نه چندان داغ به خاطرهای دور از دسترس بدل شود.
به نظر میرسد برای برخی حضرات مسئول تنها چیزی که اهمیت ندارد رضایت مردمی است که زیر منگنه گرانی و تورم و مشکلات بیپایان قد خم کرده اند. طرفه اینکه همین مردمِ خسته از تعب و رنج باید یک میلیون تومان برای تفریح کوچک آخر هفته خویش بپردازند!چه سعادتی!!
این فوتبال به کجا میرود و این سکوها از جان هوادارانی که به عشق توپچیهای میلیاردی حنجرههای خویش را زخمی میکنند و دنیا را روی سرمی گیرند چه میخواهند؟
اسپند کجاست تا برای این حضرات مدبر پشت میزنشین دود کنیم. فردا روزی اگر چشم بخورند چه خاکی به سر بگیریم.