دومین فیلم علیرضا معتمدی بعد از فیلم رضا، در وهله نخست تحت تاثیر فضاسازی بود که کارگردان و بازیگران آن قبل از برگزاری جشنواره فیلم فجر به راه انداختند. عومل فیلم چند روز قبل از جشنواره اعلام کردند که مایل به حضور در جشنواره نیستند و معتمدی بعنوان سازنده مدعی شد که قصد نمایش فیلم در فستیوال فجر را ندارد. این شروع مجادله رسانه ای میان رضا محقق در مقام تهیه کننده و رضا معتمدی در مقام کارگردان بود تا اینکه فیلم در نهایت در روز چهارم به نمایش در آمد ولی در نشست رسانهای فیلم به جز تهیه کننده هیچ یک از عوامل حاضر نشدند.
چرا گریه نمیکنی فضای فانتزی و کمدی دارد و قرار است به شیوهای متفاوت تماشاگران خود را بخنداند. علیرضا معتمدی با تیزهوشی ذائقه این روزهای مردم ایران به تماشای کمدی را درک کرده با این تفاوت که جنس کمدی و نوع شوخی فیلم معتمدی با شوخی ها و کمدی های مرسوم سینمای تجاری ایران متفاوت است بدین شکل که فیلم از نظر دیالوگ نویسی، اجرای بازیگران و فضاسازی تا حد زیادی کمدیهای ابزورد در سینمای ایران که مهمترین نمونهاش آثار عبدالرضا کاهانی است را تداعی میکند.
علی با بازی علیرضا معتمدی شخصیت متفاوت و خاصی دارد که این تمایز در بسیاری از موقعیت ها تبدیل به کمدی میشود. داستان فیلم به شکستن تابوهای زندگی این فرد در مناسبات فردی و اجتماعی اش باز میگردد جایی که به نامزد تازه اش می گوید: تو اگه بتوانی یکسال مرا تحمل کنی هر کار که بخواهی من برایت انجام میدهم! از این نوع برخوردها و موقعیتهای خاص و کمیک در فیلم زیاد دیده میشود چنانکه برخی فیلم را مختص مخاطب خاص و روشنفکرانه طبقهبندی کردند.
با وجود بازیگران و ستارههای متعدد در فیلم چرا گریه نمیکنی از مانی حقیقی و هانیه توسلی تا علی مصفا و باران کوثری، نقش آفرینی متفاوت و چشمگیری از این چهرهها مشاهده نمی شود و در بهترین حالت تکرار شمایل پیشین خود را به نمایش گذاشتهاند. بازی فرشته حسینی در نقش یک دختر جوان زیبا اصلا سمپاتی و جذابیت ایجاد نمیکند تا تنها برگ برنده گروه بازیگری فیلم علیرضا معتمدی، خود علیرضا معتمدی در نقش علی شهناز باشد. معتمدی کاراکتر مرد میانسال بی خیال، افسرده و پوچ گرای فیلم را با جذابیت، تازگی و همراهکنندگی ویژهای ایفا میکند تا جور کم کاری و کلیشهای بودن گروه بازیگری اش را نیز بکشد.
بچه زرنگ: دستاوردی در سینمای انیمیشن ایران
نخستین انیمیشن تولیدی کانون پرورشی فکری کودکان انیمیشنی جذاب و باکیفیت است که به گفته تهیه کننده آن در حدود یک میلیون دلار هزینه برده است. در سال های اخیر دو حوزه مستندسازی و انیمیشن سازی در سینمای ایران پیشرفت و توسعه زیادی پیدا کرده و باعث شده علاوه بر حضور جدی متولیان فرهنگی و هنری در این حوزه، ارتباط خانواده ها و کودکان ایرانی نیز با انیمیشن های ایرانی احیا و تماشای کارتون های ایرانی در سینماها کم کم به یکی از فرهنگهای خانواده های ایرانی بدل شود، فروش انیمیشن لپتو و پسر دلفینی در ماه های اخیر و قبل از شروع جشنواره به خوبی گواه رونق گیشه و توجه مخاطبان این گونه سینمایی در سراسر کشور دارد.
بچه زرنگ از همان ابتدا با جذابیت های بصری فراتر از انتظار که به خوبی با نمونه های مشابه هالیوودی اش برابری میکند، توجه مخاطب را جلب می نماید و هرچه جلوتر می رود این جذابیتهای بصری در بخش های مختلف و متنوع بازسازی و سبب همراهی تماشاگران میشود. علاوه بر وجوه فنی و تکنیکی بچه زرنگ که بدون اغراق فراتر از انتظار و کیفیت بالای آن انکار ناپذیر است، سازندگان این اثر بر خلاف آثار قبلی در این حوزه که تنها ابعاد بصری و تکنیکی کار را مورد توجه قرار داده بودند توانسته اند در اثر جدید خود سطح فیلمنامه اثر را به نحو مطلوبی ارتقا دهند تا جاییکه به سختی میتوان خلاهای داستانی و باگهای شخصیتی آثار قبلی را در این انیمشن پیدا کرد و از این نظر نیز سازندگان بچه زرنگ پیشرفت قابل توجهی داشته اند.
یکی دیگر از ابعاد مهم و قابل تامل بچه زرنگ به ابعاد محتوایی و فرهنگی آن مربوط میشود جاییکه محل اصلی نگرانی خانواده های ایرانی موقع تماشای فرزندانشان از نمونه های خارجی و سانسورنشده اتفاق میافتد.سازندگان بچه زرنگ با رویکردی فرهنگی و مماس با ارزشهای ایرانی و اسلامی توانستهاند اثری جذاب و مخاطب پسند که از نظر محتوایی نیز هیچ گونه بدآموزی ندارد تولید کنند که نه تنها هیچ بدآموزی و صحنه و گفتار نادرستی در آن طراحی نشده بلکه در بسیاری از موارد آمونده و دارای پیام اخلاقی و فرهنگی متناسب با کودکان و نوجوانان نیز بوده است.
شاید اصلی ترین نقد به این انیمیشن به پایان بندی آن مربوط شود جاییکه که داستان زندگی رویاگونه و ماجراجویانه یک پسربچه در جنگل و حیوانات به یکباره به حضور وی با خانواده اش در حرم ملکوتی امام رضا (ع) پیوند میخورد. اگرچه برخی وجوه مذهبی از جمله داستان ضامن آهو به خوبی در بطن داستان تعبیه و تاثیرگذار بود اما الصاق پایان بندی تحمیلی و سفارشی حضور در حرم ضربه جدی به ماهیت و کلیت انیمیشنی میزند که تا قبل از این فینال، مسیری حرفهای و جذاب و تاثیرگذار را طی کرده بود.
هوک: قهرمان خردسال در اقلیم سیستان
هوک به کارگردانی حسین ریگی و بازی امیر جعفری داستان یک خانواده سیستانی را روایت میکند که با یک اتفاق زندگیشان دچار اختلالاتی میشود. هوک به عنوان یکی فیلم اولی دو نکته مثبت و حایز اهمیت دارد؛ نخست اینکه بومی بودن فیلمساز باعث شده جغرافیای سیستان در فیلم به خوبی به نمایش در بیاید و علاوه بر وجوه توریستی بخشی از فرم اثر را نیز در بر گیرد اتفاقی که در آثار دیگر سینمای ایران به ندرت شاهد اینگونه تسلط بر جغرافیای یک استان محروم و نشان دادن ابعاد مختلف شهری و بومی آن بودهایم. نکته قابل اهمیت دیگر فیلم هوک، رویکرد قهرمان محور داستان است، رویکردی که در سالهای اخیر به طور ویژه برآن تاکید شده و سینمای ایران به مثابه دهه 60 به احیا و بازنمایی شمایل قهرمان روی پرده نقره ای روی آورده است. در هوک نیز شاهد رابطه صمیمی دو برادر هستیم که با اتفاقاتی که برای یکی از آنها رخ میدهد زندگی برادر دیگر به شدت تحت الشعاع قرار میگیرد.
در نقد فیلم هوک نیز باید به این نکته اشاره کرد که حجم اتفاقات تعیین کننده و تصادفی فیلم بیش از انتظار است و تماشاگر پشت سر هم شاهد حجم زیاد رخدادهایی است که علت و معلولی برای آن طراحی نشده و فیلمساز به دلیل بالا نگه داشتن ریتم داستان سعی کرده شمار زیادی از موقعیتهای دراماتیک از قبیل مرگ، عشق، تصادف و ... را به طور مکرر در قصه خود تعبیه کند حال آنکه در انتها بسیاری از این پیرنگها یا نافرجام رها میشود یا به راحتی قابل حذف کردن هستند بدون اینکه خللی به کلیت درام وارد شود.
شخصیتهای داستانی که از جمله مهمترین آنها امیر جعفری و امیر ژوله بودهاند دارای پرداختی سطحی و شمایلی کلیشهای و نه چندان عمیق بودند که باعث شده برخی جزئیات مثبت شخصیت پردازی آنها نیز در کلیت ضعیف کاراکتر پنهان و یا مغفول واقع شود، برای نمونه کاراکتر امیرجعفری که قرار است نقش مرشد و راهنمای پسربچه را بازی کند و در بسیاری از لحظات نیز آموزشهای اخلاقی همراه با مرام پهلوانی به او یاد میدهد در موقعیتهای مختلف فیلم با رفتارهای سطحی و نابجا شخصیت و کاریزمای این نقش را خدشه دار میکند مضافا اینکه لهجه امیرجعفری و چند تن از بازیگران نیز یکدست از آب در نیامده و در برخی از سکانسها بیان شخصیتها کاملا تصنعی و حتی کمیک ایفا شده است.
در نهایت باید گفت، هوک فیلمی بی ادعا قصه گو و سرشار از تصاویر جذاب و بکر از سرزمین زیبای سیستان و بلوچستان است که با کمی جرح و تعدیل و کوتاه کردن بخشهای زاید و غیرکاربردی میتواند فیلم بهتری در نمایش عمومی سینماها باشد.