در روز پنجم جشنواره فیلم فجر دو فیلم «بعد از رفتن» از رضا نجاتی و «کت چرمی» از حسین میرزامحمدی در سالن پردیس سینمایی ملت مخصوص اهالی رسانه به نمایش درآمد و با واکنش ضد و نقیضی خبرنگاران و منتقدان مواجه شد. برخی فیلمهای را پسندیدند و واجد ارزش های فرمی و محتوایی دانسته و برخی آنها را بی ارزش تلقی کردند!
بعد از رفتن؛ شمایل قهرمان منفعل و ملالآور
رضا نجاتی برای سینمادوستان با فیلم های کوتاهش بخصوص فیلم کوتاه «ارفاق» با بازی هوتن شکیبا تداعی می شود و عمده فعالیت سینمای وی نیز به این حوزه مربوط می شود. نجاتی در چهل و یکمین فیلم فجر به عنوان یکی دیگر از فیلم کوتاه سازان باسابقه نخستین فیلم بلندش را با عنوان بعد از رفتن و با بازی صابر ابر، سارابهرامی و بهرام شاه محمدلو به نمایش درآورده است. بعد از رفتن داستان یک زوج است که با ترک زن خانواده، شوهر و فرزند مجبور به مهاجرت به شهر دیگری می شوند اما با خبر بازگشت دوباره زن ، زندگی آنها دستخوش تغییراتی می شود....
بعد از رفتن نیز مانند آثار عمده فیلم اولی بخصوص آنهایی که از عرصه فیلم کوتاه وارد سینمای بلند داستانی شدند، یک نقص عمده دارد و آن هم اینکه توانایی و کشش ایده اولیه به یک قصه بلند داستانی را ندارد و شاخ و برگهای اضافی داستان به هیچ وجه چفت و بست لازم را نداشته و نمیتواند ریتم جذاب و تماشاگرپسندی به فیلم بدهد؛ از این رو بسیاری پس از تماشای اولیه، فیلم را کند و ملال آور توصیف کرده و پیشنهاد کوتاه کردن زمان فیلم را ارائه دادند.
صابر ابر به عنوان نقش اول فیلم ، از یک سو قرار است بار ملودرام عاطفی داستان را بر عهده گیرد و ماجرای جدایی و زندگی مشترک با همسرش را بازگو کند و از سوی دیگر در این مسیر با خانواده او و شخصیت های جانبی مواجه هستیم که به جز برخی دیالوگ های تکان دهنده به طور کاربردی نقش مهمی در پیشبرد داستان ندارند و نگاه عمیق و دقیقی به شخصیت پردازی آنها در طول درام از نظر تاثیرگذاری و همراه کنندگی مخاطب نشده است.
پایان بندی فیلم یکی دیگر از موضوعات قابل بحثِ فیلم بعد از رفتن است چنانکه برخی پایان آن را باز و برخی آن را دارای پایان بندی کامل برداشت کردند. مشخص نشدن تصمیم کاراکترهای اصلی، این برداشت را برای مخاطب القا می کند که فیلمساز سعی دارد به سیاق برخی فیلم های جریانساز سال های گذشته پایان فیلم را باز قرار دهد این نوع پایان بندی که در سینمای ایران رایج ولی خیلی به مذاق تماشاگران خوشایند نیامده در برخی مواقع به راهکاری برای فرار فیلمسازان از فینال و جمع بندی نهایی فیلم ها بدل شده است. آنچه مشخص است پایان بندی یکی از کلیدی ترین و موثرترین بخش های یک فیلم سینمایی است که کیفیت آن در کیفیت فیلم بسیار موثر است چنانچه یک فیلم متوسط با یک فینال خوب در ذهن مخاطب به عنوان یک فیلم خوب تداعی می شود و برعکس یک فیلم خوب با یک پایان بندی بد نمره قبولی و رضایت تماشاگر را به هیچ وجه نمی تواند کسب کند.
در مجموع فیلم بعد از رفتن با حال هوای غمانگیز و بازیگران شناخته شدهای که دارد بعید است بتواند در این فضای جامعه ایران که حوصله تماشای درام تراژیک و دردآور برای مخاطب سخت شده با مخاطب عام ارتباط زیادی برقرار کند. بازیگران فیلم نیز آنچنان کاریزما و سمپاتی جذب مخاطب را برای نجات گیشه نخواهند داشت با این وجود سازندگان فیلم شاید بتوانند با تصحیح نسخه عمومی فیلم اندکی از ملال و کندی فیلم را خنثی کنند و تماشاگرپسندتر روانه اکران عمومی سینماها شود.
کت چرمی؛ فیلم نوآر به سبک مهدویان
حسین میرزامحمدی در نخستین فیلم سینمایی بلند خود سراغ داستانی پرکشمکش رفته و قصه مرد میانسالی را روایت میکند که در بهزیستی مشغول کار است و درگیر ماجرایی مافیایی و خانوادگی میشود. اولین مواجهه با کت چرمی از نظر حال و هوا و کستینگ فیلمساز، بیش از هرچیز فیلم مردبازنده محمد حسین مهدویان را یادآوری میکند به خصوص اینکه در تیتراژ فیلم نیز نام محمد حسین مهدویان به عنوان مشاور فیلمنامه درج شده باشد.
جواد عزتی در کت چرمی نیز همانند مرد بازنده، قهرمان یاغی فیلم است که برای احقاق حق نوجوان آسیب دیده و مادر بزهکار، هیچ قانون و هنجار مدنی را نمیپذیرد و پیگیرانه و مصرانه به دنبال حل مشکل این افراد است. سکانسهای متعدد داخل ماشین، پریشانی و مصرف دارو، تنهایی شخصیت عزتی جملگی از مواردی هستند که به طور مشابه در فیلم مردبازنده وجود داشت و در اینجا نیز نعل به نعل اجرا میشود حتی کنش انفرادی قهرمان داستان و عدم اتکای او به مسیر قانونی و عرفی ماجرا نیز در این دو اثر به طور کاملا یکسان قابل ردیابی است.
مسیر درام کت چرمی مسیر طولانی و پرافت و خیزی است که در بخش های مختلفی به ملال و خستگی تماشاگر میانجامد گویی فیلمنامه نویس داستان شاخ و برگهای زائدی را در فیلمنامه طراحی کرده که در اجرا باعث کندی و افتادن ریتم به قیمت رهاکردن مسیر اصلی داستان میشود. برخی از سکانسها، پیرنگهای داستانی و حتی شخصیتها بدون هیچ گونی اختلالی در مسیر کلی داستان، قابل حذف شدن هستند و این نکته مهمی است که سازندگان فیلم در اکران عمومی با مونتاژ دوباره فیلم میتوانند تاحدزیادی آن را بر طرف کنند.
کت چرمی فیلم پربازیگری است از جواد عزتی و صابر ابر تا گلاره عباسی و پانتهآ پناهی ها و ستاره پسیانی و عباس جمشیدی؛ اما نکته حایز اهمیت در این کستینگ متنوع، نوع و چگونگی نقشآفرینی بازیگران فیلم است؛ جواد عزتی به عنوان قهرمان و بازیگر اصلی بیش از هرچیز تداعیگر نقش مردبازنده است و مشابه آن شخصیت نقشآفرینی کرده و نمیتوان کت چرمی را دستاورد جدیدی در کارنامه وی به شمار آورد. صابر ابر نیز از شمایل مرد میانسال مرموز و جدی که همیشه بغضی در گلو دارد بیرون نیامده و همچنان همان نقش را در این فیلم تکرار کرده است. پانتهآپناهی هاکه در عمده فیلمها جزو بازیگران قدرتمند آن اثر است در این فیلم نقش کوتاهی دارد و نمره قابل قبولی نیز میتوان به او اختصاص داد اما سایر بازیگران از جمله گلاره عباسی،ستاره پسیانی، عباس جمشیدی و... نقش آفرینی متفاوت و ویژهای در کت چرمی نداشتند و این تکرار شمایل همیشگی علاوه بر ضعف در کارگردانی به ضعف شخصیت پردازی در داستان نیز مربوط بوده است.
در مجموع باید کت چرمی را یک اثر متوسط برای میرزامحمدی برای فیلم اول به شمار آورد که به تازگی از عرصه فیلم کوتاه وارد سینمای بلند شده و از سوی دیگر تاثیر و سایه محمد حسین مهدویان به عنوان مشاور اثر را در پدیدآمدن فضای نوآری مشابه فیلم مرد بازنده را نمیتوان کتمان کرد. از نظر فروش در گیشه نیز با توجه به تنوع و تکثر بازیگران به خصوص جذابیت جواد عزتی نمیتوان پیشبینی بدی برای فیلم داشت.