روز ششم جشنواره چهل و یکم فیلم فجر میزبان نمایش دو فیلم هفت بهار نارنج از فرشاد گل سفیدی فیلمبردار با سابقه سینمای ایران و روایت ناتمام سیما از علیرضا صمدی از فیلمسازان خلاق نسل نوی سینمای ایران در سالنهای سینما پردیس ملت بود.
هفت بهار نارنج؛ عاشقانهای به سبک میشائیل هانکه
اولین فیلم فرشادگل سفیدی که سابقه زیادی در فیلمبرداری سریال ها و فیلمهای سینمایی دارد اثری شاعرانه و عاشقانه است که علی نصیریان به عنوان بازیگر اصلی آن ایفای نقش میکند. حضور استاد نصیریان علاوه بر جذاب بودن و جلب توجه مخاطبان، بُعد هنری فیلم را نیز تاحد زیادی ارتقا داده و شاهد هنر بازیگری استاد در وضعیتهای مختلفی هستیم که یادآور یک عمر تجربه بازیگری و هنری علی نصیریان است.
سکانس آوازخوانی ایشان که به پیشنهاد خود وی به فیلم اضافه شده از جمله سکانسهای به یادماندنی سینمای ایران است که میتواند یادگاری و برگ برنده اصلی هفت بهار نارنج باشد. نکته قابل توجه درباره حضور علی نصیریان و بازی وی این است که از اکنون نقش آفرینی وی در میان اهالی رسانه و منتقدان حایز دریافت سیمرغ برشمرده شده است.
قصه عشق اساطیری فیلم که در نگاه اول فیلم عشق میشائیل هانکه را تداعی میکند یکی از اصلیترین گرهها و پیوندهای عاطفی را میان فیلم و مخاطب میزند جاییکه تماشاگر از عشق ماندگار و حضور دائمی عاشق و معشوق فیلم به مثابه بسیاری از داستانهای اساطیری درک و فهمی عمیق پیدا میکند.
به دلیل حال و هوای خاص و فضای عاشقانه فیلم هفت بهار نارنج که اثری عمیق و متفاوت با آثار سینمای بدنه ایران است، به نظر میرسد فیلم مخاطب خاصی داشته باشد و برای عموم مردم که سرگرمی را در اولویت تماشای فیلم قرار میدهند، فیلم پیشنهادی خوبی به نظر نرسد. از همین رو نیز شاید نتوان برای اکران و فروش این فیلم ،اگرچه علی نصیریان برگ برنده آن به شمار میرود، زمان و میزان قابل توجهی در نظر گرفت.
روایت ناتمام سیما؛ شروع امیدوارکننده درامی کشدار
علیرضا صمدی که فیلم صحنهزنیاش در سال گذشته مورد توجه برخی منتقدان قرار گرفت، در فیلم جدیدش نیز تنها توجه برخی از اهالی رسانه را جلب کرده است به نحوی که گروهی فیلم را با کیفیت و قابل دفاع دانستند و برخی دیگر نقدهای جدی به ساختار درام آن وارد دانسته اند.
روایت ناتمام سیما قصه پرکشش و درام جذابی دارد و تا میانه نیز تماشاگر را همراه میکند اما گویی فیلمساز آنقدر دلمشغولی و دغدغههای فیلمنامهاش زیاد بوده که در یک سوم پایانی فیلم مجبور میشود خیلی سریع گرههای داستانی را پشت سر هم باز کند و این طولانی شدن درام و گره گشایی پی درپی موقعیتها باعث شده روایت ناتمام سیما نتواند تماشاگر را تا انتهای فیلم نگه دارد، به عبارتی واضح تر، قصه گویی فیلم مسیر درستی را در پیش نمیگیرد و فراز و فرودها و نقاط عطف طراحی شده از نظر زمانی درست طراحی نشدند مضافا اینکه کشدار شدن درام و طولانی شدن زمان فیلم تا حد زیادی ملال و دلزدگی را برای تماشاگر به القا می کند.
صمدی درمقام درام نویس و کارگردان دو موقعیت مجزا یعنی تاثیر فضای مجازی در زندگی معاصر نسل جدید را با یک مثلث عشقی ترکیب کرده اما عدم توجه به زمانبندی درام باعث شده که قصه اصلی که به رابطه عشق قدیم و جدید حامد کمیلی به عنوان نقش اول مرد فیلم مربوط میشود زیر سایه آسیبهای مجازی پنهان شود و با تاخیر پرداخت موجز و سریعی از این داستان داشته باشیم.
از سوی دیگر تعدد شخصیت ها و اصرار فیلمساز بر شخصیت پردازی همه آنها باعث شده که شخصیت های اضافی با اینکه پرداخت شخصی بدی هم ندارند در کلیت داستان گم شده و کارکردی جز طولانی شدن و پیچیده شدن قصه نداشته باشند.
بازی گروه بازیگران تا میانه داستان راضی کننده است اما بعد شاهد اکت های بزرگ نمایی شده، تکراری و کلیشهای بازیگر مرد و زن داستان هستیم که زاییده فیلمنامه ضعیف و نداشتن متریال داستانی است گویی تعدد داستانک های اضافی و وجود شخصیت های زاید تمرکز فیلمساز را از کارگردانی فیلم منحرف کرده و شاهد این هستیم که مسیر جذاب شروع درام تا پایان داستان ادامه نیابد.
شخصیت سیما با بازی غزل شاکری که نام فیلم بر آن بنا نهاده شده و قرار است تعلیق اصلی درام روی روابط او با نامزد سابقش باشد به طور مناسب پرداخت داستانی نشده است به نحوی که شاهد حضور پراکنده این کاراکتر در اوایل داستان و سایه پررنگ آن در انتهای فیلم هستیم. این عدم تمرکز بر میزان و زمان حضور اصلی ترین شخصیت داستان باعث شده که درام روایت ناتمام سیما تاحدی الکن و نامفهوم نیز به نظر برسد. پایان فیلم و خلاقیت صمدی برای گذاشتن پلان تیتراژ نیز از نکات جالب توجه و متفاوتی بود که از نظر فرمی، مضمون ناتمام ماندن درد و رنج های سیما را منعکس کرد.
با وجود انتقادات وارده به فیلم، شاید بتوان با تدوین مجدد و حذف سکانس ها و شخصیت های زائد اندکی از کش دار شدن فیلم زدود و از سوی دیگر ریتم فیلم را جذاب تر ساخت، تمهیدی که به نظر می رسد سازندگان فیلم می بایست در اکران عمومی روایت ناتمام سیما آن را اعمال نمایند تا بتوانند بارخورد بهتری از تماشاگر عام بگیرند.