چهلویکمین دوره از جشنواره بینالمللی فیلم فجر با همه حرف و حدیثهایش به پایان رسید. در این دوره از جشنواره که همچون سالهای گذشته از 12 تا 21 بهمن برگزار شد، 24 فیلم ساخته کارگردانهای شناخته شده همچون محمدحسین لطیفی و کیومرث پوراحمد و کارگردانهای تازهوارد به میدان فیلم بلند همچون بابک خواجهپاشا، محمد عسگری، لیلی عاج و... که توسط سازمانهای دولتی همچون بنیاد سینمایی فارابی، سازمان اوج، حوزه هنری یا با سرمایه شخصی ساخته شده بودند، در خانه رسانه (پردیس سینمایی ملت) و خانه جشنواره (برج میلاد) و سینماهای مردمی در تهران و شهرستانها به نمایش درآمد.
شخصا معتقدم در هر دوره از جشنواره، چه آن زمان که شرط اکران، حضور در جشنواره بود و اهالی رسانه مجبور بودند طی 10 روز بیش از 50 فیلم ببینند و چه سالهای اخیر که تعداد فیلمها به 20 یا 22 رسیده همیشه چند فیلم خیلی خوب داریم، تعداد زیادی فیلم متوسط و چند فیلم خیلی بد. این دوره از جشنواره هم همینطور بود، چند فیلم خوب مثل غریب (محمدحسین لطیفی)، سرهنگ ثریا (لیلی عاج)، در آغوش درخت (بابک خواجه پاشا)، هفت بهار نارنج (فرشاد گل سفیدی) داشتیم و فیلمهای آه سرد (ناهید عزیزی صدیق)، های پاور (هادی محمدپور)، وابل (تورج اصلانی) خیلی بد و بقیه در این میان، متوسط بودند.
این دوره از جشنواره بیش از هر دوره دیگر با حرف و حدیثها و واکنشهای موافق و مخالف و تحریم و حمایت مواجه بود، از دبیر جشنواره گرفته تا اهدای جوایز؛ حرف و حدیثهایی که برخی درست و بهجا و برخی نابهجا بود. با هم مروری بر برخی موارد قابل توجه میکنیم.
1-دبیر جشنواره، مجتبی امینی که تهیهکنندگی سریال «گاندو 1 و 2» را بر عهده داشته و در حرفه خود مهارت و شناخت لازم را دارد و توانسته دو سریال استراتژیک در حافظه تصویری ما ثبت کند، از سوی رئیس سازمان سینمایی به عنوان دبیر جشنواره معرفی شد و وارد میدانی شد که خصوصا با توجه به شرایط امسال و موضوع تحریم برخی هنرمندان و اصناف سینمایی شرایط و مسوولیت وی را حساستر از دبیران ادوار گذشته جشنواره فیلم فجر کرد؛ چیزی که در دو مراسم اعلام فیلمهای بخش سیمرغ و رونمایی از پوستر بخش بینالملل کاملا در چهره وی مشخص بود. اطلاعرسانی قطرهچکانی به مطبوعات درباره هیات انتخاب، هیات داوران، اعلام فیلمهای بخشهای سودای سیمرغ و بینالملل و حتی محل برگزاری جشنواره نتیجه این فشارها و شرایط سخت این دوره از جشنواره بود. ظاهرا تدبیر مقابله با واکنشهای مختلف، همین اعلام قطرهچکانی بود که مطبوعات همراه با جشنواره بالاخره با این اتفاق سازگار شدند و آنها هم تا آخرین لحظات صبوری کردند تا بتوانند به اخبار مربوطه دست پیدا کنند و به اطلاع مخاطبان، سینماگران و سینمادوستان برسانند. البته به نظر میرسد اگر یک دبیرخانه ثابت تحت مدیریت یک دبیر ثابت باشد نتایج بهتری برای جشنواره خواهد داشت؛ خصوصا اگر دبیر، فردی از میان سینماگران باشد باعث بهتر برگزار شدن مهمترین جشنواره هنری کشور خواهد شد. سینماگران با کسی از میان خود، سازگارتر و همراهترند. شاید به همین دلیل بود که مجتبی امینی و مدیر روابط عمومیاش خیلی کم در خانه رسانه مشاهده شدند و حتی برای خسته نباشید به خبرنگاران و خصوصا خبرنگاران و عوامل برنامههای صداوسیما در پلاتوها و غرفهها حضور پیدا نکردند.
2- برگزاری بخشبین الملل بعد از شش دوره که به طور مستقل و در اردیبهشت ماه هر سال برگزار میشد به جشنواره فیلم فجر برگشت. این بخش در سه عنوان سینمای سعادت، جلوهگاه شرق و جشنواره جشنوارهها بود که به دلیل همزمانی نمایش با بخش سودای سیمرغ اهالی رسانه نتوانستند به تماشای آنها بنشینند و این همان چیزی بود که از دو سال قبل که ریاست سازمان سینمایی برگزاری مستقل بخش بینالملل را لغو کرد، حدس زده میشد. بیشتر آثار بخش بینالملل از جمله آثاری است که به راحتی در دسترس نیست و اگر در جشنوارههای سینمایی دیده نشوند، فرصت دیگری نخواهد بود و برای سینمادوستان که امکان حضور در جشنوارههای خارجی را ندارند، بخش بینالملل فرصت مغتنمی است. البته که مدیر روابط عمومی جشنواره، مسعود نجفی معتقد بود که برگزاری بخش بینالملل در جشنواره فیلم فجر باعث باشکوهتر برگزار شدن آن میشود، به شرط آنکه دیده شود. برای همین به نظر میسد دستاندرکاران جشنواره فیلم فجر باید تدبیری برای بیشتر دیده شدن فیلمهای بخش بینالملل بیندیشند.
3-محل برگزاری جشنواره چندین سال است که به برج میلاد منتقل شده است. موضوعی که از جمله موارد پر بحث است. در برخی از دورهها، اعضای انجمن منتقدان جدا از اهالی رسانه و در سینمای دیگری به تماشای فیلمها نشستند. در حالی که اعضای انجمن از اهالی رسانه جدا نیستند. به نظر میرسد انتخاب و ثبت یک محل همچون برج میلاد یا پردیس ملت به هیاهوها و کاهش حرف و حدیثها کمک میکند، ضمن اینکه باعث میشود تدابیر اندیشیده شده برای یک مکان برای برگزاری هر چه بهتر جشنواره و استفاده بهتر از فضاهای موجود در دورههای بعد به کار میآید.
4-یکی از تغییرات این دوره حذف فرش قرمز با این دلیل که جشنواره فیلم فجر باید با رویکرد ایرانی-اسلامی باشد. فرش قرمز یکی از مظاهر جشنوارههای غربی بود. فرش قرمز، فرصتی بود که عوامل فیلم قبل از نمایش فیلم در فتوکال حاضر میشدند و عکاسان سرودستشکنان تصاویری را ثبت میکردند و توان خود در عکاسی را بیش از پیش به نمایش میگذاشتند. امسال فتوکال در یکی از سالنهای خانه رسانه برگزار شد و عکاسیها در فضای بسته صورت گرفت. نتیجه آن بود که فضای خانه رسانه در آرامش بیشتری بود و با فوج عوامل و عکاسان مواجه نشد.
5-نکته بارز در اعضای هیات انتخاب و هیات داوری فیلمهای بخش سودای سیمرغ غیبت عوامل حرفهای سینما و حضور پررنگ کارگردان، تهیهکننده و مدرس دانشگاه بود. در هیات انتخاب فقط یک نفر (محمدرضا شرفالدین، مدیر جلوههای ویژه میدانی) و در هیات داوری یک بازیگر (محمدرضا شرفالدین) حضور داشتند. البته حضور پرویز شیخطادی در دو هیات انتخاب و داوری هم قابل توجه بود. ضمن اینکه یکی از مهمترین اشکالها و به احتمال زیاد مغایرتها با اساسنامه جشنواره، حضور یک عضو در هیات داوری (محمدتقی فهیم) بود که هر شب در جایگاه منتقد در یک برنامه تلویزیونی (سینما ملت، شبکه 5 سیما) درباره فیلمها صحبت میکرد. در حالی که در ادوار گذشته اصولا اعضای هیات داوری حتی در سینمای رسانه حضور پیدا نمیکردند تا احیانا خبرنگاران با تدابیر و احیانا شیطنتهایی حرفی از زیر زبان آنها نکشند. این انتخاب با هر دلیل و توجیه سیاستگذاری یا منافع شخصی محل اشکال جدی است.
6-انتخاب برگزیدگان همیشه و همیشه محل انتقاد است. مسلم است که رای هیات داوری با رای و نظر اهالی رسانه یکی نباشد و در بسیاری از موارد نامزدها و برگزیدگان باعث تعجب میشوند ولی مساله مهم این دوره اهدای متعدد دیپلم افتخار بود مثلا در بهترین بازیگر مرد نقش مکمل، سه دیپلم افتخار و یک سیمرغ بلورین داده شد. یا در بخش بهترین بازیگر مرد نقش اصلی به دو بازیگر سیمرغ داده شد، مجید صالحی و استاد علی نصیریان!! دقت نظر اعضای هیات داوران برای اینکه حقی از کسی زایل نشود حائز اهمیت است، ولی در نهایت اینطور به نظر میرسد که خواستهاند دل همه را به دست بیاورند. البته از بیمهری به فیلم خیلی خوب «غریب» هم نگذریم که از هفت رشتهای که در آن نامزد شده بود، فقط یکی مورد جایزه اصلی (بهترین کارگردانی) بود و بازی بسیار شاخص بابک حمیدیان و فیلمنامه خوب حامد عنقا دیده نشد، تا جایی که حتی نامشان در نامزدها هم نیامده بود. البته که در نهایت بیشترین سیمرغ را با خود به خانه برد که بیشتر آنها حواشی بودند مثل بهترین فیلم مقاومت که اصلا در لیست داوری نیست و ای کاش جوایز اصلی به این فیلم فاخر و استراتژیک داده میشد.
7- و اما مهمترین و پرحاشیهترین موضوع جشنواره امسال، تحریمها بود. بسیاری از سینماگران خصوصا بازیگران از پیش از جشنواره اعلام کرده بودند که در جشنواره حضور نخواهند داشت. همچنین برخی اصناف همچون انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی حضور در جشنواره را تحریم کرده بودند. البته این تحریم بدون مشورت و فقط از سوی شورای مرکزی صورت گرفته بود و شاهد حضور اعضای این انجمن در جشنواره چهلویکم بودیم. برای همین به نظر میرسد تحریمکنندگان نظر شخصی خود را اعلام کرده بودند که تاثیری هم در برگزاری جشنواره نداشت. چون تجربه نشان داده است که تحریم برخی افراد (که حتما سختتر از تحریمهای غرب نیست و وقتی یاد گرفتیم آنها را دور بزنیم، حتما غیبت برخی افراد حتی تاثیرگذار هم خللی در برگزاری جشنواره نداشت و دیدیم که جشنواره مثل هر سال برگزار شد). البته این تحریمها نتیجه مثبت هم داشت و آن اینکه نشستهای مطبوعاتی با حواشی کمتری برگزار شد. البته عکاسان نتوانستند تصویر بازیگران معروفی را در لنز دوربین خود ثبت کنند و همین اتفاقا باعث شد که عوامل پشت دوربین بیشتر دیده شوند، کسانی که مثل بازیگران، نقش عمده و اساسی در ساخت فیلمها دارند و حتما باید دیده و شناخته شوند.
اینها را گفتم که بگویم جشنواره امسال پر حرف و حدیث بود، در برخی موارد بادهای تندی وزید، ولی درخت تنومند جشنواره فیلم فجر که دیگر به بار نشسته شاید با کم و کسریها و مشکلات مواجه شود ولی هیچگاه از پا نمی افتد. جشنواره فیلم فجر، مهمترین رویداد فرهنگی و هنری کشور است که به دلیل همزمانی با برگزاری جشنهای دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی همیشه از سوی کسانی که دل در گرو این کشور و مبانی فکری آن دارند حمایت خواهد شد. پس شاید بهتر باشد به جای تحریم و سنگاندازی و ایرادگرفتنها (که حتما سازنده خواهد بود، همچون این متن)، از آن حمایت کنیم و در جشن سال نوی سینمای ایران شرکت کنیم و دوستیها و همدلیها را بیشتر کنیم. جای کسانی که امسال به هر دلیل به جشنواره نیامدند خالی بود، انشالله سال بعد میبینیمشان.