نه می‌بخشیم و نه فراموش می‌کنیم/ «دست به مهره» بازیه آقای خطیبی!

  4011229073 ۷ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲۱ تکراری یا غیرقابل انتشار

اگر آن‌ها که نمک خورده و نمکدان شکسته‌اند بدون پاسخگویی و محاکمه دوباره فعالیت‌های کلان خود را از سر بگیرند، پس هزینه این ابهام آفرینی و القای تردید در افکار عمومی را چه کسی خواهد داد؟

نه می‌بخشیم و نه فراموش می‌کنیم/ «دست به مهره» بازیه آقای خطیبی!

خبرگزاری فارس نوشت: کم نیستند فرهیختگانی که به مدد عقل نقاد در دایره ذهنیات خویش سره از ناسره باز می‌شناسند و پندارها را بهنجار می‌کنند.

در مقابل، کسانی نیز دریافت می‌شوند که به جهت غلبه میل یا غضب شدید و یا غوطه خوردن در گرداب شیفتگی به چیزی و رمیدگی از چیزی دیگر، از درک واقعیات جهان پیرامون آنگونه که هستند عاجز می‌مانند و به بازگویی رؤیاهای بیداری خویش مشغول می‌شوند.

قصه مواجهه سلبریتی‌هایی چون اشکان خظیبی و برخی چهره‌ها با آشوب‌ها و اعتشاشات اخیر از همین دست است. می توان به مجموعه تحلیل‌های آکنده از فوران عواطف و هیجانات مهار ناپذیر برخی از این چهره‌های به اصطلاح مخالف نظام نظری افکند تا معلوم شود صرفاً آرزوهای برباد رفته و دون کیشوت وار جماعتی مشرف به بازنشستگی اضطراری است که در هیأت لشگری شکست خورده از گزاره نماهای بی مصداق رژه می‌روند.

تا آنجا که به آزادی عقیده و بیان مربوط می‌شود باور داشتن به هر باوری و اظهار آن هر چند فاقد توجیه لازم و کافی باشد آزاد است اما مشکل آنجاست که اشخاص و نهادهایی با دایره تأثیرگذاری فراگیر و عمومی، رفتار و برنامه خود را بر بنیاد چنین «تحلیل»هایی شکل می‌دهند و پای بست خانه آینده خویش را بر شالوده تمنیات و هم آلوده می‌نهند.

ما معترضیم، اگر پولش را حساب کنید

سال 1401 با تمام اتفاقاتش در حال پایان است، اتفاقاتی که در این مدت تجربیات گران‌سنگی را به ما آموخت و البته ما را با جهان و افراد اطرافمان بیشتر آشنا کرده است.

شاید در میان اتفاقات اخیر سخن از برخی سلبریتی‌ها و آمار متعدد خودفروشی‌هایشان باهدف کسب درآمد و یا خوش‌رقصی برای رسانه‌های معاند تبدیل به گزاره‌ای تکراری شده باشد، افرادی که گاه با اظهارنظرهایی رادیکال و ضد نظام قصد داشتند تا خود را عنصری مهم در میان اپوزسیون قلم به مزد نشان دهند.

ظاهراً در کشور ما این دسته از سلبریتی‌ها که در شرایط عادی و در آرامش سیاسی و اجتماعی دیگر امیدی به کامیابی ندارند عادت کرده‌اند با دادن آدرس اشتباه و توفانی کردن فضا و گل‌آلود کردن آب، حیات متکی به بحران خود را ادامه دهند.

اما گویا از یک نکته غفلت کرده‌اند و آن این که هر جریانی حیات خود را به بحران گره بزند عمری کوتاه دارد. تجربه‌های متراکم تاریخی و اجتماعی این درس را به ما آموخته است.

این افراد که نان شهرت و فعالیت‌هایشان را در همین نظام می‌خورند حتی در همین شرایط نیز به پیشنهاد‌های مالی داخلی نیز نه نمی‌گویند و پیشنهاد‌ها ضد نظام را هم با سر قبول می‌کنند تا هیچ فرصتی را برای کسب درآمد بیشتر و البته بیشتر دیده شدن از دست ندهند.

اما بر همگان روشن است که شتر سواری دولا دولا نمی‌شود. اشکان خطیبی تمام هستی‌اش را از نظام مقدس جمهوری اسلامی دارد. در تلویزیون و سینمای همین کشور رشد کرده و دیده شده است. با بودجه های میلیاردی همین کشور برنامه ساخته است و درآمد کسب کرده.

او که همواره در هر فعالیتی که انجام داده است از متوسط رو به پایین بودن عبور نکرده است، هیشه هر امکاناتی که خواسته بیش از دیگران در اختیارش قرار گرفته است. با این همه هیچ گاه نتوانست کاراکتر چندان بااستعدادی از خود نشان دهد و شاید از همین رو مسیر دیگری را برای دیده شدن بیشتر و کسب درآمد کلان تر انتخاب کرد.

خطیبی سر انجام فریب دشمن خارجی را خورد و سر بزنگاه تبدیل به رسانه دروغ پراکنی غرب شد و در نهایت هم از ایران گریخت.

هم‌صدایی سرمایه‌داری و اغشتشاشات طی ماه‌های اخیر

سرمایه‌داری همواره بر شانه آشوب‌ها سوار بوده است و به شیوه‌های مختلف بهره‌های اقتصادی خود را از آن برده است.

از مرکز خرید الماس گرفته که با نگاه ابزاری به زنان رویکردی ضد حجاب را از خود به نمایش گذاشت تا مگامال(مرکز خریدهای غول پیکر) اوپال که با یک چیدمان دم دستی به ظاهر انتقادی اما در محتوا تهی به استقبال بهار( بخوانید فروش بیشتر) رفت.

حالا هم خبر برنامه «دست به مهره» با اجرای اشکان خطیبی را می‌توان به آن‌ها اضافه کرد. جالب اینجاست که خطیبی و برخی دیگر ازاین‌دست هنرمندنما‌ها در چند روز اخیر سخن از تحریم نوروز هم زده‌اند،‌ که مثلا ما ناراحت و عزاداریم و عید برایمان معنا ندارد.

با این همه سرمایه‌داری اما همچنان ابزارهایش را خوب می‌شناسد و بلد است چطور از این مهره‌های فرسوده و از معنا تهی شده بازی بگیرد.

برخی ازاین‌دست افراد که اتفاقاً خود اشکان خطیبی در این گروه است نیز به معرفی «سین»های جدیدی برای سفره اصیل «هفت‌سین» ایرانی معرفی کردند تا نشان دهند این موارد مهم‌تر از مناسک نوروز است.

در همین راستا اشکان خطیبی در پستی در فضای مجازی محتوایی را با این مضمون منتشر کرد: سین اول؛ سرنگونی!

دست به مهره بازیه آقای خطیبی

سرمایه داری برای فروش بیشتر از هر ابزاری بهره می‌برد. کافی است کمی به اخبار این روزها دقت کنیم تا دم خروس سرمایه داری را شفاف تر از همیشه ببینیم.

در این بین پلتفرم های نمایش خانگی هم ذیل همین بازار تعریف می شوند. آن‌ها برای فروش بیشتر دست به دامان سلبریتی ها می شوند. غافل از اینکه این بازی دیگر برملاست و اهدافش برهمگان روشن است.

اشکان خطیبی که سین اولش را در امتداد نفرت پراکنی های اخیرش منتشر کرده بود محاسباتش در انتشار این محتوا کمی غلط از آب درآمد، وی که پیش‌ازاین و البته به‌احتمال‌زیاد در زمان‌ همین ناآرامی‌ها به‌عنوان مجری در ویژه‌برنامه یکی از وی او دی‌ها ایفای نقش کرده پوستر کار جدیدش درست هم‌زمان با همین توییت منتشر شد تا این هم‌زمانی بیش‌ازپیش اهداف وی را برای نظرات ضد ایرانی‌اش مشخص کند.

«دست به مهره» نام این برنامه است که یکی از سکوهای انتشار رسانه‌های فراگیر آن را برای نوروز و با اجرای خطیبی آماده کرده است. دورویی و سست‌عنصری این دسته از افراد چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد، حتی شاید بتوان گفت که توقعی هم از این قشر وجود ندارد، بالاخره آن‌ها هم باید نان بخورند حالا نانِ هرچه که می‌خواهد باشد!

اما سؤال مهم متوجه بخش نظارت بر این پلتفرم ها و همچنین خود پلتفرم پخش نمایش خانگی است،‌ پلتفرم هایی که مدت‌هاست درست یا غلط با پول مردم فعالیت می‌کند و دست به تولید می‌زند، مجموعه‌های که موظف به التزام به قوانین کشور هستند اما هر از چند گاهی مسیرشان را کج می‌کند تا چشمکی هم به مخالفان زده باشد و این درست همان دستورالعمل سرمایه داری است.

اساساً این قشر سلبریتی‌ها که با ناآگاهی برخی، هم توبره می‌خوردند و هم از آخور اما حال این مجموعه‌ها هم به آن‌ها اضافه شدند و که هم شریک دزدند و هم رفیق قافله! معلوم نیست که تا کجا باید سودجویان رسانه‌ای این‌چنین نمک مردم ایران را بخورند و نمکدانشان را بشکنند.

این‌بار و برای خطیبی که دستش حتی پیش برخی از جماعت برانداز نیز رو شده است.

 

جماعت همیشه طلب کار

پیشنهاد می‌کنم سری به صفحه اشکان خطیبی بزنید و ذیل همان توییتی که ذکر شد نحوه پاسخ به مخاطبانی که به نوع نگرش و البته کلاه‌برداری‌اش اعتراض کردند را مشاهده کنید، این افراد همیشه طلب کارند و برخلاف آنچه نمایش می دهند نه تنها ارزشی برای مردم قائل نیستند بلکه هرجا لازم باشد به مردم پشت می‌کنند.

زمان زیادی هم از فرار همیشگی حمید فرخ نژاد آن‌هم درست بعد از بازی در یک پروژه امنیتی نمی‌گذرد، آن را هم به یاد بیاورید تا بدانید الگوی کاسبی برای گرفتن اقامت در کشورهای خارجی برای همه سلبریتی‌ها یکسان است. و یک مخرج متشکر دارد.

حرف آخر

حرف آخر اینکه در نظر داشته باشیم آزمون دشوار کنونی در نگاه طیف وسیعی از افکار عمومی شفاف‌تر از آن است که بتوان با ایجاد خلط و ابهام در آن به راه‌حل‌های بینابینی توسل جست و استخوان مماشات را همچنان لای زخم چرکین بلاتکلیفی نگاه داشت.

مخلص کلام اینکه سلبریتی‌ها، جریانات و رسانه‌هایی که طی شش ماه گذشته فضای کشور را غبار آلود کرده و با دادن آدرس غلط و موضع‌گیری‌های ناشیانه باعث فشارهای خارجی شدند و کشور را با بحران‌های متعدد روبرو کردند، نباید به راحتی دوباره پا در مسیر پیشین خود بگذارند و به دنبال دیده شدن و کسب درآمد بیشتر از این راه باشند.

اگر آن‌ها که نمک خورده و نمکدان شکسته‌اند بدون پاسخگویی و محاکمه دوباره فعالیت‌های کلان خود را از سر بگیرند، پس هزینه این ابهام آفرینی و القای تردید در افکار عمومی را چه کسی خواهد پرداخت؟

بی‌شک مسؤولیت آلوده‌سازی فضای جامعه و این معضل آفرینی‌ها با افرادی چون خطیبی و رفقایش هست و به جای برنامه سازی، هرچه زودتر باید پاسخگوی افکار عمومی باشند. بله دست به مهره بازیه آقای خطیبی.