آئین‌نامه ارتقای اعضای هیئت علمی؛ اصول کلیدی و کاستی‌ها

  4020107051

در یک مطالعه پژوهشی جدید که توسط محققان کشور انجام شده است، آیین‌نامه ارتقای اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها و موسسات پژوهشی به زیر ذره‌بین برده شده و اصول به کار رفته در آن در کنار نقاط ضعف و قوتش مورد تبیین قرار گرفته‌اند.

به گزارش ایسنا، خط مشــی گذاران و مدیران ملی در سطوح مختلف مدیریتی کشور زمان زیادی را صرف اتخاذ تصمیم ها و خط مشی های عمومی می‌کنند، اما در میدان عمل به ندرت شاهد تحقق این خط مشی ها هستیم. عدم اجرای کامل و اثربخش خط مشی های دولتی، علل متعددی دارد. به اعتقاد برخی از صاحب نظران، یکی از علل کلیدی این عدم توفیق ها، نامناسب بودن ابزار اجرای خط مشی است. از این رو نوع و نحوه انتخاب ابزار اجرای خط مشی در موفقیت نظام های خط مشی گذاری عمومی اهمیت زیادی دارد و لذا باید بر پایه بررسی های عالمانه، ابزارهای مناسبی انتخاب شوند تا بتوان اجرای موفق خط مشی ها را تضمین نمود.

بنا بر نظر متخصصان، خط مشــی گذاری در نظام آموزش عالی ایران، بیشــتر دارای الگوی کنترل دولتی دارد. از ویژگی های این الگو، اعمال کنترل و نظارت شــدید از طریق بوروکراسی متمرکز و توســط بدنه های سیاســتی مربوط از جمله وزارتخانه است. در این زمینه مصادیق امر در الگوهای مختلف پذیرش دانشــجو، جذب هیئــت علمی، تأمین مالی، تدوین و تغییر ســرفصل های رشته ها و انتصابات دانشگاهی قابل مشاهده اند. در ایــن بافت، الگوی ارتقاء اعضای هیئت علمــی نیز از چنین ویژگی هایی برخوردار اســت و به تبع، ابزار مورد استفاده در این مقوله را نیز می توان از سنخ ابزارهای منبعث از قدرت قانونی و از نوع قوانین-مقررات فرماندهی و کنترلی به حســاب آورد.

در پژوهشی که توسط محققان پژوهشکده سیاست‌پژوهی و مطالعات راهبردی حکمت در این خصوص به عمل آمده است، اصول کلیدی آیین‌نامه ارتقاء مرتبه اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی ایران مورد شناخت و تبیین قرار گرفته اند.

در این پژوهش، داده های مورد نیاز از اسناد بالادستی آیین‌نامه مذکور (هفت مورد) و همچنین ۱۹ نفر از اعضای هیئت ممیزه و هیئت علمی دانشگاه‌ها در سال ۱۳۹۴ جمع آوری و تجزیه و تحلیل شده اند.

تحلیل محتوای داده‌های این پژوهش نشان‌دهنده ۱۱ اصل متشکل از ۳۸ مقوله است. این اصول که عبارت‌اند از اصل شناخت وضعیت دانشگاه‌ها و واقع‌نگری، اصل تقدم منافع ملی و مصالح عمومی بر منافع فردی و گروهی، اصل توجه به ماهیت نهادهای علمی، اصل توجه به نیازها و اولویت‌های علم و فنّاوری کشور، اصل برقراری تعادل و توازن، اصل تنوع‌بخشی، اصل ایجاد قابلیت پویایی و بهبود مستمر، اصل جامعیت و کل‌نگری، اصل عدم گرانباری فعالیت‌ها، اصل عدالت‌محوری، شایسته‌سالاری و تعالی‌بخشی و اصل ملازمه پرورش با آموزش و پژوهش، دلالت‌های خاصی برای هر یک از مراحل تدوین، اجرا و ارزیابی آیین‌نامه ارتقای مرتبه اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی داشته اند.

آن گونه که محمد اسدبگی، عضو پژوهشکده سیاست‌پژوهی و مطالعات راهبردی حکمت و همکارانش در این تحقیق می گویند، «آیین نامه ارتقاء را می‌توان گونه ای از قوانین/ مقررات به حساب آورد که هسته مرکزی آن دخالت دولت در یک زمینه خاص به منظور تعیین باید و نبایدهای آن عرصه و مجازات/ تشویق‌های مربوط است. مطابق با این برداشت، آیین نامه ارتقاء از طریق تحدید دایره فعالیت های اعضای هیئت علمی همراه با مشــوق های ناشی از ارتقاء مرتبه آنان مانند کسب اعتبار بیشتر، کسب درآمد بیشتر و دستیابی به منابع و امکانات افزون تر به خصوص در رشــته های فنی مهندسی و علوم پایه، برخوردار از جایگاه مقررات است».

آن ها می افزایند: «آیین نامه ارتقاء، یکی از انگیزاننده های اصلی رفتار اعضای هیئت علمی و به تبع آن‌ها دانشــجویان است، به گونه ای که اعضای هیئت علمی رفتار خود را با آن تنظیم می‌کنند. از نــکات قابــل توجه در معرفی اصول حاضر در ورای آیین نامه فوق، جایگاه آن هــا در الگوهای حکمرانی نظام آموزش عالی است. برخی از اصول متناسب با الگوی حکمرانی دولت محور، برخی متناسب با الگوی هومبولتی و پاره ای در تناســب با الگوی بازارمحور هستند. این موضوع حکایت از دیدگاه های متفاوت و آشفتگی نظری پیرامون حکمرانی و سیاستگ ذاری در نظام آموزش عالی ایران دارد».

همچنین بر اساس یافته های این تحقیق، توجه به این اصول نشان می‌دهد که آن ها از مبدأهای متفاوتی منبعث شــده اند؛ پاره ای از این اصول در ادبیات حکمرانی و سیاســتگذاری، برخی در ادبیات مدیریت و برنامه ریزی و برخی از علوم سیســتمی برخاسته اند. به علاوه مقاصد ملاحظه این اصول نیز متفاوت است؛ برخی از این اصول قابلیت کاربست در تدوین، اجرا و ارزیابی آیین نامه را دارند و اصول کلی تری هستند مانند اصل جامعیت و اصل تنوع بخشی، اما برخی از اصول متناســب با همه این ابعاد نیســتند و تنها یکی از ابعاد آیین نامه را پوشش می‌دهند مانند اصل عدم گرانباری که ناظر بر تدوین آیین نامه است.

به گفته اسدبگی و همکارانش، «از میان اصول مذکور، اصل توجه به نیازها و اولویت های علم و فنّاوری کشــور شایان توجه است. شواهد مربوط به این اصل با تأکید بیشتری از سوی مطلعین ارائه شده اند و از ســوی دیگر این اصل ضرورت توجه به مطلوبات نظام علم و فنّاوری کشور را ایجاب می‌نماید که به نوبه خود پژوهش مجزایی را می‌طلبد که بر مبنای آن بتوان جهت ســیر فعالیت های اعضای هیئت علمی را در قالب مواد چهارگانه آیین نامه معین نمود».

این محققان همچنین آسیب های احتمالی زیر را در رابطه با آیین نامه فوق شناسایی نموده اند: سوگیری به نفع برخی از رشــته ها، سوگیری به نفع برخی از مواد و فعالیت ها از جمله ماده پژوهشــی و مقاله نویســی، ترکیب نامناســب هیئت های ممیزه، لابی گری در فرآینــد ارزیابی، امتیازمحوری در ارزیابی هــا و فقدان ممیزی لازم، فقدان ملاک و شــاخص های مناســب در زمینه ارزیابی‌ها، فقدان زمینه لازم برای برخی از فعالیت ها، فقدان دیدگاه های مختلف پیرامون شــأن هیئت علمی و در نتیجه اختلاف نظر پیرامون برخی از ماده های آیین نامه، عدم توجه به تفاوت های اقلیمی دانشگاهها و مواردی از این قبیل.

شایان ذکر است این یافته های پژوهشی که با توجه دقیق به آن ها می توان کمی و کاستی های آیین نامه ارتقای اعضای هیئت علمی را از بین برد یا دست کم وضعیت آن را بهبود بخشید، در فصلنامه «راهبرد فرهنگ» وابسته به دبیرخانه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی منتشر شده اند.