پیامی برای حزب‌اللهی‌ها

محمد مهدی اسکندری، گروه فرهنگی الف،   4020120078 ۲۵ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲۶ تکراری یا غیرقابل انتشار

زیست سیدمرتضی یک پیام برای جامعه‌ حزب‌اللهی دارد و اینکه چقدر ما با آن خو بگیریم به ما بستگی خواهد داشت. سیدمرتضی نشان داد اولاً باید اهل تفکر و مطالعه بود تا بتوانیم در ساحت اندیشه دست به نتیجه‌گیری‌های صحیح بزنیم و ثانیاً این شخص متفکر باید در میدان عمل هم حاضر شود

پیامی برای حزب‌اللهی‌ها

1.در تاریخ انقلاب اسلامی، نام سیدمرتضی آوینی به دلیل اینکه حامل فردیت، منحصر به فرد بودن و شخصیت خاصی است همواره رازآلود و جذاب بوده است. متفکر انقلاب اسلامی که پس از دست رد زدن بر سینه روشنفکری در جرگه ریشوهای حزب‌اللهی درآمد و فضای پر انتزاع دانشگاه را به لقایش بخشید و با پوشیدن اورکت سبز و با به دست گرفتن دوربین روایت‌گر آن حقیقتِ ظهوریافته‌ای شد که در بیابان‌های اهواز و رملستان‌های فکه خودنمایی می‌کرد. آوینی نه تنها تحصیلکرده انقلابی بود نه آخرین هنرمند جناح حزب الله اما چه شد که آوینی در آسمان انقلاب اسلامی همچون ستاره سهیل به چنان فردیتی رسید که شاید در نظر بسیاری تکرار پدیده‌ای چون او بعید به نظر می‌رسد و نشدنی است؟ شاید بهتر باشد آوینی را از روی شاخصه‌هایی شناخت که از او چنین شخصی ساخته است.

2. آوینی بر مرزهای انقلابی اسلامی قدم می‌گذاشت و مرزنشین وادی نهضت خمینی بود. مرزنشین خاصیت هشیاری بسیار بالایی دارد، او گوشش تیز و چشمش بیناست تا احیاناً اگر خطری از سوی دشمن مشاهده و حس شد دست به کار شود و به مقابله بپردازد. آوینی وقتی دید در جبهه‌های جنگ چیزی بیش از زد و خورد نظامی وجود دارد که اگر روایت و حکایت نشود یحتمل جبر بی‌مهر تاریخ آن را به حاشیه می‌راند، دست به دوربین و قلم می‌بَرد تا به وسیله روایت فتح، راوی فتح قله‌های انسانیت توسط بچه مسجدی‌هایی باشد که روح انقلاب و نفس خمینی آنان را به مرد میدان‌های جنگ بدل کرده بود. اما تمام کار آوینی در این خلاصه نمی‌شود، وقتی جنگ تمام شد و به هوای توسعه و سازندگی، آرمانگرایی فعالی که جنگ را توانسته بود هدایت کند به حاشیه رانده می‌شد؛ آوینی با اعتماد به نفس و با اتکا بر نظریه انقلاب اسلامی و اسلام ناب محمدی به نقد و چالش کشیدن مفروضات تازه‌ای مشغول شد که توسط جناح تکنوکرات در مطبوعات گسترش می‌یافت. کلان‌پروژه آوینی که صدای بسیاری را درآورده بود این است که به خوبی سعی کرد مشهورات و مفروضاتی که نزد عده‌ای مسلّم و بی‌نقص انگاشته می‌شدند، به چالش بکشد و آنان را مورد سؤال قرار دهد. کار آوینی ادامه داشت، دهه 70 عصر ظهور تفکری بود که نشریات و فضای نخبگانی کشور را تحت‌الشعاع قرار داده بود، روشنفکران دینی و سکولار با بازتعریفی از مفاهیم فلسفی و دینی الهیات جدیدی را علم کرده بودند که با حداقلی کردن دین و دیانت، در صف مقابل اسلام انقلابی ایستاده بود و ایندفعه آوینی به سراغ حلقه کیان رفته بود تا با به چالش کشیدن آن‌ها و بیان ضعف انسان‌شناسی و هستی‌شناسی سکولارهای مذهبی و غیر مذهبی برای نسل‌های آینده «حلزون‌های خانه بدوش» را خلق کند، کاری که هم مسیر دیالوگ با مخالفین راهموار می‌ساخت هم حزب‌اللهی ها را از فضای شعارزده احساسی به سمت و سویی برد تا فکر و تعقل کنند. 

3. : زیست سیدمرتضی یک پیام برای جامعه‌ حزب‌اللهی دارد و اینکه چقدر ما با آن خو بگیریم به ما بستگی خواهد داشت. سیدمرتضی نشان داد اولاً باید اهل تفکر و مطالعه بود تا بتوانیم در ساحت اندیشه دست به نتیجه‌گیری‌های صحیح بزنیم و ثانیاً این شخص متفکر باید در میدان عمل هم حاضر شود. عمل با ایده کامل می‌شود و نقد و نظر با به کف صحنه اجرا آمدن. این دوبال را آوینی در اختیار داشت؛ فلسفه و هنر و رسانه می‌دانست، دست به دوربین برد و روایت فتح خلق کرد؛ دست بر قلم برد و حلزونی خانه به‌دوش را به تحریر درآورد. آوینی به خوبی در میان عرصه‌های مختلف جهاد جمعی و اجتماعی بر قرار می‌ساخت که تمام زندگی او را به عرصه‌ نبرد بین جنودالرحمن و جنودالشیطان بدل ساخته بود. به تعبیر امام خمینی:« بدان كه انسان اعجوبه‌اى است داراى دو نشئة و دو عالم: نشئه ظاهر ملكيه دنيويه كه آن بدن او است، و نشئه باطنه غيبيه ملكوتيه كه از عالم ديگر است. و نفس او، كه از عالم غيب و ملكوت است، داراى مقامات و درجاتى است كه به طريق كلّى گاهى تقسيم كرده‌اند آن را به هفت قسمت، و گاهى به چهار قسمت، و گاهى به سه قسمت، و گاهى به دو قسمت. و از براى هر يك از مقامات و درجات آن جنودى است رحمانى و عقلانى، كه آن را جذب به ملكوت اعلى و دعوت به سعادت مى‌كنند، و جنودى است شيطانى و جهلانى كه آن را جذب به ملكوت سفلى و دعوت به شقاوت مى‌كنند. و هميشه بين اين دو لشكر جدال و نزاع است، و انسان ميدان جنگ اين دو طايفه است: اگر جنود رحمانى غالب شد، انسان از اهل سعادت و رحمت است و در سلك ملائكه منخرط، و در زمره انبيا و اوليا و صالحين محشور است، و اگر جنود شيطانى و لشكر جهل غالب آمد، انسان از اهل شقاوت و غضب است، و در زمره شياطين و كفار و محرومين محشور است.»
حیات مرتضی آوینی همه صرف حرکت به سمت تکامل مرتبه وجودی بود که هم خود و هم اطرافیانش را بالا بکشد و به حضرت حق نزدیک کند.