گروه تعاملی الف - علی امیری:
در سالها و بخصوص ماهها و هفتههای اخیر و همزمان با تشدید تورم و سقوط ارزش پول و مشکلات اقتصادی و معیشتی در گفتار دست اندرکاران و مسئولین و مدیران اقتصادی و سیاسی و... اصطلاحی تحت عنوان ابر چالش- از ابر چالش بانکهای ناتراز تا ابر چالش صندوق های بازنشستگی و تورم و...- زیاد به گوش شنوندگان و مخاظبان و خود این کارشناسان میخورد و هر کارشناس یا تحلیلگر اقتصادی تلاش دارد راه حلی برای یکی از آنها یا مجموعهای از آنها ارایه دهد. ولی از آنجا که در این دنیا هیچ چیزی بی علت نیست حتی تمام این ابر چالش ها و مشکلات اقتصاد و معیشت ایران یا هر کشوری یک یا چند علت و دلیل بزرگتری دارد که اغلب در کشور ما مورد توجه هم واقع نمیشود.
ولی ما در این یادداشت میخواهیم یک علت یا فوق ابر چالش اقتصاد و آینده اقتصاد ایران را معرفی کنیم که سایر ابر چالشها در برابر آن مانند موج کوچکی در برابر سونامی میمانند که متاسفانه اصلا هم ارزیابی مناسبی از آن در هیچ سطحی از کارشناسان تا ردههای دولت و تصمیم گیری و تصمیمسازی بصورت اساسی و کلان به ان و اهمیت و خطر آن برای اقتصاد و معیشت و آینده ملت ایران پراخته نمیشود و اتفاقا همین هفته پیش بصورت بسیار پر صدا تری ناقوس و پیام آن از شانگهای چین با صدای بس بلندی نواخته شد.
بعد از چند سال که نمایشگاه اتومبیل شانگهای که حالا بزرگترین و مهمترین نمایشگاه خودرو دنیا است بخاطر کرونا کامل برگزار نمیشد بالاخره ماه گذشته این نمایشگاه با معرفی 1500 مدل خودرو به عنوان یک رویداد جهانی برگزار شد. اما چرا این نمایشگاه بزرگترین هشدار برای اقتصاد ملت ایران و بسیاری از ملل دیگر دنیا از روسیه تا عربستان و قطر و امارات و... بود؟ در این نمایشگاه تصویر بسیار بروز و کاملی از انقلاب بسیار عظیم و بسیار سریعی که هر ماه در صنعت خودرو دنیا و در واقع در اقتصاد دنیا سرعت بیشتری میگیرد ارایه شد که چیزی جز قطعی شدن تغییر شیفت تاریخی صنعت خودرو و حتی هواپیمایی و ترابری دریایی بر محور موتورهای برقی نیست. اگر تا سه سال پیش ایده همهگیری خودرو برقی هنوز خام و خوشبینانه و حتی سرگرمی کودکانه به نظر میرسید ولی این نمایشگاه نشان داد که دیگر خودرو برقی نه تنها یک ایده فانتزی و ثابت نشده نیست بلکه کل صنعت خودرو سازی دنیا و در تصویر بزرگتر کل مختصات اقتصادی و صنعتی و حتی ژئوپولتیک دنیا را که کمابیش در صد سال اخیر دست نخورده بود وارد دوران تاریخی و متفاوت جدیدی کرده است.
برای روشن شدن بیشتر بحث و اینکه کمی با ابعاد انقلاب جدید بخصوص در یکسال اخیر آشنا شویم باید چند رقم ارایه دهیم. کل خودروهای برقی فروخته شده در دنیا در سال 2020 فقط 3 درصد از 80 میلیون خودرو جدید تولیدی و فروخته شده در آن سال بود. ولی امسال این میزان براحتی از رقم 18 درصد عبور میکند. یعنی شش برابر! خود چین به عنوان بزرگترین بازار خودرو دنیا با تولید 27 میلیون خودرو در سال در همین امسال میزان تولید و فروش خودرو برقی سواری آن به بالای 50 درصد خواهد رسید و حالا دیگر براحتی پیشبینی میشود که این درصد ظرف چهار تا پنج سال اینده در دنیا به بالای 50 درصد و حتی بیشتر برسد.
اما چرا این ارقام برای کارشناسان و مدیران و مسئولان و تصمیم سازان کشور و خود ملت ایران باید بسیار هشدار دهنده و در واقع تکاندهنده و نگرانکننده باشد؟ تنها به یک دلیل ساده: در یکصد سال گذشته و بخصوص در پنجاه سال اخیر کل اقتصاد و معیشت و روش زمامداری دولتهای مختلف ایرانی از هویدا تا آقای ریسی بر یک محور شکل گرفته بود و هنوز همان الگو باقی است و آن فروش نفت به خارج و ایجاد درامد ارزی و واردات از کالای مصرفی تا نهادههای تولید مرغ و تخم مرغ و گوشت و دارو و... تا تامین بودجه و پرداخت حقوق کارکنان و در ده سال اخیر بازنشستگان از بودجه دولت است. حتی آنچه به عنوان صادرات غیر نفتی در مصاحبهها و کارکرد وزرا اعلام میشود چیزی نیست جز ادامه صادرات نفت. به عنوان مثال دان مرغ یا گندم با دلار نفتی وارد و با رانت بسیار (دلار 4200 تومنی) به متولیان صنعت مرغداری و تولید ماکارونی داده میشد و آنها هم با پرت بسیار اما سود حداکثری و قیمت جهانی (دلار 30 هزار تومنی)آن مثلا صادر می کردند. ولی حالا که حتی دلار 28500 تومنی در اختیار انها گذاشته میشود که هنوز هم نصف قیمت بازار دلار است میبینید که شاهد چه قیمتهایی هستیم و نرخ مرغ صادراتی ایران به عراق بالاتر از نرخ مرغ صادراتی ترکیه یا برزیل است که هیچکدام از این رانتهای انرژی و مواد اولیه را ندارند است.
حقیقت این است که در تمام این 50 سال چه بخواهیم دوست داشته باشیم چه نخواهیم تنها کالای قابل رقابت ایران در دنیا فقط نفت و گاز بوده است و با توجه به کم کاریها و روزمرگی دولتها و عدم موفقیت سیاستهای کلان در حداقل بیست سال اینده هم غیر از نفت و گاز نخواهد بود و همین جا است که متوجه میشویم مثلا چرا ارایه صد مدل جدید خودرو در نمایشگاه امسال شانگهای که تقریبا 90 درصد آنها برقی یا هیبریدی است بزرگترین هشدار برای اقتصاد ایران باید باشد. چون حالا و با این تحولات سریع یکی دو سال گذشته در صنعت خودرو برقی، سازمانهای بین المللی انرژی در دنیا پیش بینی میکنند که این حرکت دنیا و بخصوص بازارهای رو به رشد آن مانند چین و هند و آسیا میتواند تا 5 سال آینده 7 میلیون بشکه در روز از مصرف پیشبینی شده قبلی نفت دنیا توسط آنها بکاهد! این یعنی تنها محصول صادراتی ایران که ارزش افزوده واقعی برای ملت ایران و خیلی از ملتهای دیگر نفت خیز دنیا مانند روسیه و عربستان و عراق و امارات و قطر و.... بوجود میآورد هر سال با سرعت اعجاب انگیزی اهمیت خود را از دست خواهد داد و در نتیجه درامد کشور ما و این کشورها یا از طریق کاهش قیمت نفت یا از طریق کاهش بیشتر صادرات آنها بدلیل مصرف کمتر دنیا بشدت کاهش خواهد یافت.
این فقط تنها سوغات چین برای اقتصاد ایران و سایر کشورهای نفت خیز نیست. در حال حاضر چین با سرمایه گذاری بسیار پرحجم چند صد میلیارد دلاری و تمرکز دانش متخصصان جدید خود در چهار زمینه خودرو برقی، نسل جدید باطری ها، انرژی باد و خورشید و تولید لوازم برقی بشدت کم مصرف و انقلابی مانند پمپهای گرمایی یا لامپهای بسیار کم مصرف و باطریهای بسیار ارزان قیمت ذخیره برق از مقیاس خانههای کوچک تا انبارهای چند هزار مگاواتی، خود و دنیای توسعه یافته یعنی اروپا و ژاپن و امریکا را بدنبال خود میکشد که هدف همه این تحولات تنها یک چیز است و آن کاهش مصرف نفت و گاز که تنها ثروت و صادرات اصلی ایران و روسیه و کشورهای خاورمیانه است.
برای پرداختن به هر یک از این زمینهها که با سرعت غیر قابل تصوری و در واقع تحول هر دو تا سه ماه در حال جریان است و تا دو سال پیش خیال و آرزو بود ولی الان عملا اتفاق میافتد نیاز به یک مقاله مفصل دیگر است ولی فقط به چند نمونه اشاره میکنیم.
مثلا در مورد باطری شرکتهای چینی در همین نمایشگاه شانگهای چند نوع باطری جدید ارایه دادند که شروع به تولید انبوه شده. مهمترین ان استفاده از نمک یا اهن ارزان قیمت به جای لیتیوم گرانقیمت برای نسل جدید باطریها است. یک تن لیتیوم در حال حاضر قیمتی برابر با 80 هزار دلار دارد ولی قیمت یک تن نمک یا اهن کمتر از 800 دلار است. تحول دیگر افزایش بهره وری باطریها در واحد کیلوگرم از 250 وات کنونی به 800 وات در کیلوگرم در نسلهای جدید باطری است. این یعنی حالا خودرو های برقی میتوانند با همان میزان باطری اما با نصف قیمت تا 1000 کیلومتر و بیشتر با یک بار شارژ حرکت کنند که تا قبل از این بزرگترین مانع برای رشد و فروش بیشتر خودروهای برقی همین برد کم بود که حالا حل شده و در چین خودروهای کوچک برقی با قیمت 6 هزار دلار در دسترس مصرف کننده قرار گرفته! ( به یاد داشته باشیم خودرو برقی بدلیل عدم نیاز به سیستم گیربکس یا جعبه دنده بسیار ارزانتر از خودرو بنزینی است ولی بدلیل قیمت بالای باطری تا قبل از این گران بود ولی این مشکل هم با باطری های سدیم یا اهن حل شده) و از ان مهمتر با افزایش این میزان بهره وری در واحد کیلوگرم حالا حتی استفاده از برق در صنعت ترابری سنگین و هواپیمایی و دریایی هم که تا دو سال پیش غیر ممکن و ارزو بود حالا کاملا عملی خواهد بود و این یعنی حتی صنعت هوایی که بعد از خودرو بیشترین نفت دنیا را مصرف میکند نیز نمیتواند از برقی شدن در بلند مدت مستثنی شود.
در مورد انرژی باد و خورشید هم تحولی که شرکتهای چینی و اروپایی و امریکایی در این دو سال و بخصوص بعد از خدمت ناخواسته پوتین به صنعت انرژیهای نوین به ضرر نفت گاز بوجود اوردند اعجاب انگیز است. تا کنون بهترین و کارا ترین توربینهای بادی تولید برق در ساحل یا آبهای ساحلی با عمق حداکثر شصت متر با ظرفیت حدود سه مگاوات ساخته و امکان بهره برداری داشتند. ولی در یکسال اخیر شرکتهای چینی و آلمانی و دانمارکی در رقابت با یکدیگر موفق به طراحی توربینهای بادی با سکوهای شناور ( مانند سکوهای شناور نفتی) برای آبهای عمیق شدند که 18 مگاوات یا 6 برابر ظرفیت دارند و اصولا در دور از ساحل که شدت باد بسیار بیشتر و تقریبا 24 ساعته است امکان استفاده از انرژی تقریبا بی پایان باد را بوجود میاورند که تنها با یک چرخش کامل یک توربین امکان تامین برق چندین خانه برای چند روز را فراهم می کنند. حالا دیگر هزینه ساخت یک نیروگاه انرژی بادی هزار مگاواتی از هزینه سوخت یک نیروگاه گازی یا بخاری یا ذغالسنگی ارزانتر و با صرفه تر و ایمن تر است چه برسد به هزینه نیروگاهها بسیار گران اتمی! همچنین تولید صفحات خورشیدی بدلیل تولید انبوه آن در چین و تحولات تکنولوژی الان 95 درصد ارزانتر از 5 سال پیش با بهره وری بسیار بیشتر هست.همین دو قلم یعنی افرایش تصاعدی تولید خودرو برقی و نیروگاه بادی به معنای کاهش نیاز به نفت پیش بینی شده قبلی در دنیا حداقل به میزان 12 میلیون بشکه در روز تا 5 تا 7 سال دیگر است.
البته شاید دوستان تصور کنند که این نشانه پیشرفت تکنولوژی و برتری چین در دنیا است یا برخی دوستان تصور کنند که چین شمشیر را برای کشورهای نفت خیز دنیا از رو بسته. ولی واقعیت هیچکدام از اینها است.
چین هنوز چند ده سال از اروپا و ژاپن و امریکا در تکنولوژی و سرمایه به معنی عموم و کلی ان عقب است ولی در سالهای گذشته این فاصله را با صبوری و افتادگی و تلاش بسیار دارد کاهش میدهد. از ان مهمتر چین بسیار عاقلانه متوجه شده است که اگر بخواهد در تکنولوژی هایی که امریکا و اروپا و ژاپن دهها سال است که در ان پیشرو هستند مانند موتورهای بنزینی یا نیروگاههای اتمی یا صنعت هوایی و.... رقابت کند هیچ شانسی ندارد. از همین رو از بیست سال پیش منابع محدود اقتصادی و مهندسی خود را بر تکنولوژی های جدیدی که در اروپا و امریکا هم جدید است مانند همین انرژی های نوین یا باطری های بزرگ و تجاری و خودرو های برقی یا بزرگترین شبکه قطارهای سریع السیر 350 کیلومتر در ساعت ( به عنوان رقیب صنعت هوایی امریکا و اروپا) متمرکز کرده تا حداقل نه تنها در این زمینه ها از غرب عقب نماند بلکه تاکنون از انها پیش است.
از آن طرف هم غرب حالا که میبیند که چین در این عرصههای جدید بسرعت پیشرفت کرده برای اینکه از چین عقب نماند بسرعت بطرف سرمایه گذاری مادی و معنوی در این عرصه ها روی اورده که فقط یک قلم ان تصویب بودجه 450 میلیارد دلاری در امریکا توسط دولت بایدن برای تشویق و ارایه یارانه برای تولید انبوه و اقتصادی خودرو برقی و باطری و انرژی های نوین است. همین الگو در اروپا و المان و ژاپن برقرار است. در همین سه ماهه اول امسال برای اولین بار یک خودرو ساز برقی چینی بعد از پشت سر گذاشتن رقبای اروپایی و امریکایی خود در چین به اولین برند فروشنده خودرو در چین تبدیل شد و میزان فروش خودرو های بنزینی ژاپنی و المانی در چین تا سی درصد کاهش یافته و از ان مهمتر خودرو برقی چینی نصف قیمت خودرو برقی تسلا یا بنز اما با مشخصات برتر هست و نتیجه این شده که در سال 2022 میزان صادرات خودرو برقی چین به اسیا و اروپا و حتی امریکای شمالی از تقریبا صفر در 2020 به 50 میلیارد دلار کنونی برسد و بصورت انقجاری صادرات خودرو برقی چینی به اروپا در حال افزایش هست و این باعث شده تمام خودرو سازهای برتر امریکا و اروپا و ژاپن از تویوتا و بنز و نیسان تا فورد و جنرال موتورز و بی ام و و... هر یک بین 30 تا 50 میلیارد دلار برای توسعه و تولید انبوه خودرو برقی و باطری ان سرمایه گذاری جدید کنند.
همین رقابت شدیدی که بین غولهای صنعت خودرو و انرژی در گرفته باعث شده هر روز بر سرعت افزایش تولید و کاهش قیمت موتورها برقی و نیروگاههای بادی و کاهش اهمیت نفت و گاز در دنیا افزوده شود و همین است که باید به همه مسولان در هر سطح و لایه ای هشدار داده شود که سونامی و جریان اصلی تهدید کننده منافع و امنیت و رفاه ملی که بازتاب ان را در ابر چالش های کنونی در داخل کشور و حتی تنش های اخیر ناشی از عقب ماندن از این شیفت تاریخی شاهد باشیم . منافع ملی تعریف ساده ای دارد. همانطور که منافع یک خانواده حفاظت از منبع اصلی درامد یک خانواده است منافع ملی یک کشور هم حفاظت و حمایت از منبع اصلی درامد ان کشور(نفت و گاز در مورد ایران) یا تلاش برای کاهش نیافتن ان ولو با جایگزینی ان با سایر درامدهای جدید ( انرژی های نوین و دنیای اطلاعات و باطری های جدید و...) است.
پس تعجب نکنید که الان مثلا در امریکا ایالت پیشرو در انرژیهای نوین باد و خورشید تکزاس است. دقیقا همان ایالتی که مرکز اصلی شرکتهای نفت و گاز امریکاست. در کانادا هم ایالت البرتا که مرکز تولید نفت و گاز کانادا است الان پیشرو انرژی های جدید و ساخت باطری است و نروژ هم به همین صورت، چون مسئولان این ایالت و این شرکتها و کشورها بدرستی تشخیص دادند که اگر بخواهند منافع اصلی مردم ایالت و شرکتها ی خود را حفظ کنند هیچ چاره ای ندارند که هر چه زودتر با این شیفت تاریخی دنیا از نفت و گاز به انرژی های نوین هماهنگ شوند و سرمایه خود را بجای شروع پروژه های جدید نفت وگاز بطرف پروژه های انرژی های نوین و ساخت باطری به عنوان منبع جدید انرژی دنیا تغییر بدهند.
حتی کشورهای بسیار نفت و گاز خیز و ثروتمندی مانند عربستان و نروژ و کانادا و قطر و امارات و کویت و.... در زمانی که ما دهها سال مشغول جدل بی پایان بر سر تولید انرژی اتمی بودیم از همین منابع خود یا (پارس جنوبی در مورد قطر) صندوقهای پس انداز و سرمایه گذاری یک تریلیون دلاری ایجاد کردند که حالا فقط دارند در انرژی های نوین یا خرید سهام برندهای خودرو برقی سرمایه گذاری میکنند. مانند افتتاح بزرگترین نیروگاه خورشیدی اروپا در ترکیه در هفته گذشته که با سرمایه صندوق توسعه قطر تاسیس شده یا بزرگترین نیروگاه خورشیدی دنیا در امارات. ولی ما همچنان حتی یک خودرو برقی یا واحد تولید باطری یا انرژی باد و خورشیدی (نه بصورت نمایشی بلکه بصورت واقعی و کاربردی مانند واحدهای جدید در همین ترکیه و حتی پاکستان ) نداریم و حتی دولتیها وقت فکر کردن به ان را ندارند چون درگیر موضوعاتی بس مهمتری ! مانند نوع و رنگ پوشش یا برجام یا دور زدن تحریم نفت با تخفیف و وارد کردن دان مرغ و خوراک دام با پول ان به ارزهای محلی مانند یوان یا روپیه هستند یا خیلی از دوستان می گویند که اگر برجام اجرا شود از فردا سیل سرمایه خارجی به کشور وارد می شود.
اما این دوستان در نظر نمی گیرند که مگر مزیت اصلی ایران برای سرمایه گذار خارجی چیست؟ مگر غیر از نفت و گاز است؟ خوب. این دوستان الان باید بدانند که همانطور که در مورد شرکتهای نفت و گاز امریکا و کانادا و نروژ در تکزاس و البرتا و نروژ گفته شد خود کمپانیهای غول اسای نفت و گاز شروع به شیف به انرٰژی های نوین کردند. اگر مثلا یک شرکت اروپایی بخواهد در نفت یا گاز ایران سرمایه گذاری کند افق سرمایه گذاری حداقل بین 25 تا سی سال را باید در نظر بگیرد. 5 تا ده سال ساخت واحد مثلا مایع کردن گاز یا تجهیز میدان نفتی و 20 تا 25 سال صادرات ان. ولی الان با این تغییرات همین شرکت غربی تقریبا مطمین هست که روی بازار نفت دنیا و سوددهی قطعی ان نمی تواند دیگر بیشتر از 5 تا ده سال اینده حساب باز کند. پس ترجیح می دهد ان سرمایه خود را در خود ان کشور یا مناطق بسیار امن تر برای تولید کارخانه باطری یا نیروگاه بادی و خورشیدی که ریسک ان بسیار کمتر و بازگشت سرمایه ان بسیار تضمین شده تر هست سرمایه گذاری کند.
البته دوستانی هم خواهند گفت که ما بدبین هستیم و حالا خیلی مانده تا نفت و گاز دنیا بی ارزش یا بلا استفاده بشود. اصولا هرگز این یادداشت به دنبال این نیست که بگوید نفت و گاز در دنیا بی ارزش و بی مصرف خواهد شد. قطعی بدانید که نفت و گاز قطعا تا 50 سال اینده و حتی تا صد سال اینده هم تولید و مصرف خواهد داشت ولی دیگر درامد آن مانند 50 سال اخیر مکفی نخواهد بود. دقیقا مانند اتفاقی که برای صنعت ذغالسنگ دنیا افتاد که صد سال پیش ارزوی کشورها داشتن معادن ذغالسنگ بود ولی الان هر چند هنوز هم تولید و مصرف می شود ولی هرگز اهمیت و ارزش سابق خود را ندارد.
امیدواریم تا اینجا توانسته باشیم بخوبی پیام بحث و هشدار امیز بودن شرایط کلان ان برای اقتصاد و اینده ایران و در سطح جهانی برای کشورهای دارای ذخایر نفت و گاز را تحت عنوان این فوق ابر چالش تبیین و توضیح داده باشیم اما شخصا اعتقاد دارم که مهمتر از همه این ابر چالشها و فوق ابر چالشها ما با یک اسیب بزرگ ملی حتی بزرگتر در کشور روبرو هستیم و ان چیزی نیست جز اینکه هیچکدام از دستگاهها و نهادهای عریض و طویل دولتی و حتی دانشگاهی که کارکرد و وظیفه اصلی انها باید این باشد که برای توسعه کشور و اداره اقتصاد بصورت سیستماتیک و نهادینه شده گزارشات و مقالات و پژوهشهای کامل را برای پایش تغییرات دنیا و تاثیرات ان برای کشور ارایه دهند تا در سیاستگذاری های کلان کشور و تصمیم سازان اصلی مورد استفاده قرار گیرند نه تنها حتی یک کار علمی و برنامه عملی یا حتی اگاهی از اهمیت این موضوعات به مقامات تصمیم ساز ارایه نمینمایند بلکه حتی درک و اطلاعات دقیقی در مورد این روندهای جهانی ندارند و بالاترین و نقطه اوج برون ده انها دادن نظریاتی همچون پایان نفت و گاز امریکا تا 2020 و یا زمستان سخت برای اروپا و ناگزیر بودن دادن انواع امتیاز از سوی اروپا و غرب به ما یا نیاز چین و دنیا به نفت ما است که متاسفانه عنوان مشاورین ارشد را هم دارند.
همین است که حالا خیلی از مردم و اخیرا خود مسولان سطح بالای دولت و کشور از وضعیت اقتصاد و معیشت گله و انتقاد دارند. ولی در واقع متوجه نیستیم که در کنار دلایلی مانند عدم مدیریت درست یا سیاستگذاری و برنامه ریزی در دولتهای گذشته و کنونی، همین غافل شدن از این شیفت تاریخی و عظیم دنیا از نفت و گاز به سایر انرژی ها است که همانطور که در یادداشتهای سالهای قبل این قلم به انها پرداخته شده از حداقل 2010 با افزایش قیمت نفت و افزایش نفت شیل امریکا شروع شد و در این دو سال اخیر با منابع انرژی حتی بسیار گسترده تر باد و خورشید نسبت به شیل نفتی بشدت تشدید و تسریع شده. واقعا کارشناسی هست که تصور کند که اگر مانند دهه هفتاد یا هشتاد امریکا و اروپا و دنیا به نفت و گاز نیاز داشتند و هیچ جایگزین معتبری برای ان نداشتند باز هم اوباما و اخیرا بایدن بطرف سیاست مهار و تحریم نفت و گاز ایران و اخیرا روسیه میرفتند؟ ولی حالا نه تنها با توجه به این شیفت تاریخی از نفت و گاز به انرژی نوین باز هم بیشتر تحریم میکنند بلکه به این تحریمها نیاز دارند تا بیشتر و بیشتر بتوانند صنایع انرژی نوین و خوردو برقی را گسترش دهند.
ختم کلام اینکه ما در کشورمان نیاز داریم به این فوق ابر چالشها یا مادر همه ابر چالشها حداقل برای اقتصاد ایران بصورت علمی و سازمان یافته از احاد مردم تا بالاترین رده های دولت و مسولین اگاهی سازی کنیم و چاره کنیم. اما الان درگیر بیپایان جدلهای موافقان و مخالفان امور دیگری مانند پوشش یا برجام یا لزوم انرژی اتمی و... هستیم که هر چند در جای خود مهم هستند ولی هرگز و هرگز قابل قیاس با این غفلت تاریخی و جاری کشور در مورد این شیفت تاریخی دنیا به ضرر منبع اصلی درامد و ثروت ملی ما نیست و اگر جسته و گریخته برخی مسئولان و مدیران کشور هم به این ابر چالشها میپردازند انقدر بد موضوع را طرح میکنند ( مانند مورد هشدار فلان مدیر تامین اجتماعی در مورد کمبود سرمایه صندوقهای بازنشستگی و جبران ان با فروش فرضی جزایر...) که حتی به ضرر اصل مطلب تمام میشود و همه اصل موضوع را فراموش میکنند و به محکومیت نحوه تبیین موضوع میپردازند.
کاش مسئولان و کارکنان سفارت و نمایندگی ایران در پکن و شانگهای عوض پر رنگ کردن این ژستهای سیاسی چین در حمایت از ایران و فرستادن گزارش آن به وظیفه و ماموریت اصلی یک نمایندگی سیاسی و تجاری و فرهنگی در کشور میزبان توجه میکردند و به عنوان دیده بان هایی که باید خبره و حرفه ای باشند، دولت و تصمیم سازان کشور را با گزارشات تخصصی و علمی از تغییرات تکنولوژی چین و نحوه تاثیر آن بر اقتصاد جهانی و در نتیجه ایران اگاه میساختند تا تصمیمات دقیق و کارشناسی گرفته شود. کاش مسئولان سفارت ایران در یونان در مورد همین رها شدن یونان از بحران بزرگ اقتصادی خود در این چند سال گزارش واقعی و تخصصی از مجموعه عملکرد و سیاستهای دولت یونان در تعامل با آلمان و اروپا برای عبور از بحران اقتصادی عظیم خود به داخل ارسال می کردند تا متوجه می شدیم جذب سرمایه گذاری خارجی در جزایر یونان فروش جزایر نیست و کاش ما عمیق تر و واقعی تر با تغییرات سریع دنیا برخورد میکردیم و میدانستیم که دنیا برای همیشه همانطور که در عصر ذغالسنگ نماند در عصر نفت و گاز و حتی شیل نفتی نمیماند و حالا وارد عصر انرژی های نوین و خودرو های برقی و هوش مصنوعی و.... شده است که اصولا مانند شیل نفتی ذخایر و پتانسیل آن تقریبا بی انتها است و قرار نیست هیچ تمام شدنی در کار باشد یا هیچ زمستان سختی در قرن 21 و با این همه انتخاب برای کشور توسعه یافته امکان تحقق داشته باشد. کاش...