به گزارش ایسنا، در این مطلب آمده است: او آرام اما با حرارت و پیوسته، سخن میگوید؛ درباره انسان، نظم جهان، سیاست، مذهب و مفهومهایی از این دست. از رؤیاها و غمهایش حرف میزند. حرفهای یک دیپلمات شاعر، بسیار شنیدنی است. دکتر دراگو اشتامبوک سفیر جمهوری کرواسی در تهران است. او پزشکی بوده که سالها در لندن کار کرده و به تحقیقات بیماریهای کبد و واکسن ایدز کمک کرده است. از زمان فروپاشی یوگسلاوی تاکنون سفیر کرواسی در حوزه کشورهایی چون برزیل، کلمبیا، ونزوئلاف هند، سریلانکا، مصر، ژاپن، کره جنوبی، پاکستان و ایران بوده است.
خوش میگوید، ورود او به عرصه سیاست، پس از شکلگیری کشور کوچک کرواسی، برای کمک به کاهش رنج مردم بوده است؛ همانگونه که در شغل پزشکی به بیماران کمک میکرد. سفیران و دیپلماتها معمولا در یک چیز مشترک هستند: رفتار خشک و پروتکلمحور دیپلماتیک. دراگو اشتامبوک اما احساسات پررنگی دارد. او در نتیجهی مطالعه و تجربه تاریخ، فلسفه و فرهنگهای مختلف جهان، به تحلیلهای جالبی رسیده که در سخنانش مشهود است. او همچنین شاعری با بیش از ۷۰ کتاب شعر است، به زبانهای مختلف، که وقتی درباره رنجهای بشری صحبت میکند، احساساتش برافروخته میشود.
این شاعر و سیاستمدار که خاطرات کودکیاش در جزیرهای در کرواسی (یوگسلاوی)، در خرابههای بهجا مانده از جنگ جهانی دوم شکل گرفته، همچنین درباره جنگ بالکان تحلیلهای جالبی دارد. او رنج مردم را در جنگ، با تمام وجود درک کرده و نسبت به آن عصبانی و غمگین است. اشتامبوک که سابقه دوستی با مادر ترزا را هم دارد، پس از یورش به کشورش و قتل عام مردم در جنگ بالکان، سیاستمدار شد اما همواره یک شاعر بوده است. او با اسطورهها آشناست و در هر نقطه از جهان هم که ماموریت داشته، با مفاهیم اسطورهای آن کشورها ارتباط خوبی برقرار کرده است.
عالیجناب سفیر، در شعرهایش هم شاد نیست. با زبانی که چندان ساده نیست، به شکلی که گاهی پیچیده میشود، مدام درباره انسان و زندگی و مرگش صحبت میکند و تصویرسازی میکند. دراگو اشتامبوک که در اواخر ماموریتش در ایران قرار دارد، از این سفر که سال ۲۰۱۹ آغاز شده، با کولهباری سنگین میرود؛ شامل ۲ کتاب به زبان فارسی، چندین رویداد فرهنگی، ازجمله درباره خودش و مصاحبه با مطبوعات و نیز مطالعه درباره فرهنگ قدیمی ایران، مخصوصا ایران باستان. جالب است بدانید که به گمان این اندیشمند اروپایی هم مانند دیگران که بر این اعتقادند، نام ملت کرواسی از منطقهای در شرق ایران در زمان امپراتوری پارس آمده است.
دراگو اشتامبوک سیاستمدار و شاعری است که بیش از سیاست و شعر، به انسان و صلح میاندیشد.
او اکنون که این مطلب منتشر میشود، درجستوجوی شمس تبریزی، به آذربایجان شرقی و غربی سفر کرده است.
این بخشی از شعر دراگو اشتامبوک است، در وصف کوه «دماوند»:
دماوند، ای کوه کهن، ای کوه نو،
ای نگاهبان آتشعنان آتشفشانتبار،
پای در بند یخ و برف
ای دریاچهی یخبسته در دل دهانهی آتشفشان،
ای البرزشاه - ای کرانگاه قهرمانان زرتشت.
ای شعری تکهتکه شده با فریادهای مکرر،
ای زیبایی لبریز از بزرگی،
ای آرامش دور از هیاهو و یورش توفانها،
نگاه برفگرفتهات درناها و یوزپلنگهای کوهستان را در گسلها دنبال میکند.
من سراپا اشتیاقم برای تو،
ای دماوند،
ای پیوند عشق آسمانی و زمینی.
در یادها، کومهعلفها در گذرند، انگار در وطن جدید؛
و بر سینهی تو؛ جویبارهای پاک، پیروز بر سنگها و صخرههای راهبند،
در راه زاگرس،
بهسوی خلیج فارس،
تا هرمز...
(تهران، هفدهم می ۲۰۱۹
برگردان به فارسی: ابتهاج نوایی)