نقد محققان بر مدارس استعدادهای درخشان

  4020423070 ۴ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱ تکراری یا غیرقابل انتشار

محققان کشور در یک پژوهش که در بررسی و نقد مدارس موسوم به تیزهوشان یا استعدادهای درخشان انجام داده‌اند، وجود این مدارس را دست کم در رده‌های تحصیلی پایین‌تر، مغایر با عدالت آموزشی و تربیتی دانسته‌اند.

به گزارش ایسنا، موضوع عدالت توزیعی، مواهب و منافع زندگی اجتماعی است. دغدغه اصلی عدالت توزیعی نحوه توزیع منافع و حتی مضار حیات اجتماعی بین آحاد جامعه است. این که سهم افراد جامعه از خیرهای مشترکی مانند ثروت، کرامت، سلامت و بهداشت چیست و چگونه این مهم پیاده می‌شود. بر این اساس می‌توان گفت که حوزه دست اندازی عدالت در جامعه بسیار گسترده و در عین حال ژرف است و ابعاد مختلف زندگی اجتماعی و نهادهای گوناگون اجتماعی را در بر می‌گیرد. ازجمله این نهادها، نهاد تربیت مدرسه‌ای است که فرصت‌های تربیتی ویژه‌ای برای اعضای جامعه خود فراهم می‌آورد. فرصت‌های تربیتی رسمی در جهان معاصر به عنوان یک خیر اجتماعی بسیار حساس و تعیین کننده شناخته می‌شود.

بنا بر گفته‌های متخصصان، با عنایت به اهمیت و جایگاه خیر تربیت مدرسه‌ای در جوامع، بی تردید این خیر اجتماعی موضوع عدالت توزیعی قرار می‌گیرد. پرسش مهم این است که این خیر اجتماعی چگونه بین آحاد جامعه توزیع شود تا عدالت تربیتی محقق شود؟ در راستای تحقق عدالت تربیت مدرسه‌ای، یکی از مسائل و پدیده‌های اجتماعی که این روزها در کشور ما بسیار موردبحث قرار می‌گیرد، تنوع مدارس است. شواهد نشان می‌دهد که در کشور ما هفت مرجع قانونی، بالغ بر بیست گونه مدرسه ایجاد کرده‌اند که برخی از آن‌ها عبارتند از: مدارس غیردولتی (غیرانتفاعی)، مدارس تیزهوشان (استعداد درخشان)، مدارس شاهد، مدارس هیات امنایی، مدارس نمونه دولتی، مدارس عشایری، مدارس شبانه‌روزی، مدارس بزرگسالان و مدارس آموزش از راه دور. حالا این پرسش مهم مطرح است که این وضعیت با عدالت توزیعی تربیت مدرسه‌ای چه نسبتی برقرار می‌کند؟

در تلاش برای یافتن پاسخ این پرسش و انجام پژوهشی ژرف در این زمینه، یکی از محققان کشورمان از پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش دست به کار شده و مطالعه‌ای را به انجام رسانده است. در این مطالعه، مدارس استعدادهای درخشان (تیزهوشان) از منظر عدالت توزیعی مورد بررسی قرار گرفته‌اند.

محقق برای رسیدن به این هدف با روش تحلیل مفهومی، مفهوم عدالت توزیعی را بررسی کرده و ملاک‌های مناسب آن را برای توزیع خیر تربیت مدرسه‌ای (رسمی و عمومی) تبیین کرده است.

بر اساس نتایج این تحقیق، شرط توزیع برابر فرصت‌ها به نحو مقدم و شرط استحقاق به نحو مؤخر به عنوان شرط لازم و کافی برای تحقق عدالت توزیعی در تربیت مدرسه‌ای صورت‌بندی شدند.

طبق این یافته‌ها، مدارس استعدادهای درخشان بر اساس این دو شرط و به دلیل توجه به تیزهوشی به عنوان شرط مقدم، بدون لحاظ کردن برابری فرصت‌ها، ناعادلانه بوده و پیشنهاد شده است که این مدارس از دوره عمومی (پایه اول تا پایه نهم) حذف شوند.

در این باره، محمد حسنی، دانشیار و محقق پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش می‌گوید: «جامعه عادل، جامعه‌ای است که در آن رفتار عادلانه، نهادینه و تبدیل به صفت پایدار شده و تبدیل به عنصری از سرمایه اجتماعی شده است. ازاین رو لازم است به طور مستمر، سازوکارهای توزیعی خیر در جامعه مورد نقد قرار گیرند».

این محقق می‌افزاید: «بر اساس مباحث به عمل آمده، عدالت توزیعی خیر تربیت مدرسه‌ای حکم می‌کند که مدارس استعدادهای درخشان از دوره عمومی یعنی پایه اول تا نهم حذف شوند و در مقابل، نظام تربیت مدرسه‌ای، توان و ظرفیت خود را بر محور توسعه و تعالی توانایی‌های ضروری و مشترک دانش آموزان برای آمادگی زندگی نیک بختانه در جامعه مصروف کند و توجه خاص به تفاوت‌های مورد مناقشه یعنی استعداد برتر و تیزهوشی را به دوره‌های بالاتر واگذار کند».

طبق اطلاعات ارائه شده در این تحقیق، توجه عمومی به استعداد و پرورش آن، منوط به داشتن یک نظام تربیت مدرسه‌ای است که در آن فرصت‌های تربیتی و سازوکارهای بهره مندی از آن عادلانه توزیع شده باشد. ازآنجاکه افق و چشم انداز توسعه وجودی انسان‌هان و نامشخص است و همچنین تحقق توسعه وجودی انسان‌ها، کاملاً وابسته به شرایط و بستر تجارب کمال بخش است، می‌توان ادعا کرد که این بسترهای کمال بخش باید به نحو برابر برای همگان فراهم شود.

به اعتقاد حسنی، مجری این تحقیق، «در چنین نظامی، در بستر این فرصت‌ها به نحو فرایندی و نه ایستا، استعدادها بروز خواهند کرد. شناسایی دانش ‌آموزان سرآمد و مستعد امری فرایندی، طولی و مرحله‌ای است. بنابراین باید اجازه داد استعدادهای مختلف در بستر و شرایط برابر و غنی از محرک‌های سودمند رشد کنند و در مواجهه با تیزهوشی به عنوان یک گونه از استعداد، به راهبرد جداسازی اتکا نشود».

این محقق می‌گوید: «راهبردها، سیاست‌ها و خط مشی‌های آموزشی متنوع در تجارب جهانی برای توجه به تفاوت‌های طبیعی استعداد و تیزهوشی وجود دارند که جداسازی یکی از آن‌هاست. ازاین رو، بهتر است در دوره‌های بالاتر نیز برای پرورش و توجه به استعدادها و تیزهوشی از رویکردهای متنوع دیگری بهره برد که با ارزش عدالت، تناسب بیشتری دارد».

این یافته‌های پژوهشی که بر توجه ویژه به حقی مهم به نام تحصیل یکسان و عادلانه تاکید دارند، در دوفصلنامه «پژوهش‌نامه مبانی تعلیم و تربیت» متعلق به دانشگاه فردوسی مشهد منتشر شده‌اند.