به گزارش الف، از ماههای گذشته تاکنون شائبههایی در خصوص عدم تمایل اصلاحطلبان برای حضور در انتخابات اسفندماه مجلس شورایاسلامی و خبرگان مطرح و اظهارنظرهای برخی چهرههای منسوب به این جریان موید این نکته بود که اصلاحات برای انتخابات ۱۴۰۲ تصمیمی جدی ندارد.
هر چند که در دو انتخابات ۹۸ مجلس و ۱۴۰۰ ریاستجمهوری هم این جریان برخلاف انتخاباتهای ۹۲، ۹۴ و ۹۶ هرگز راهبرد منسجم و جامعی نداشت و بهنظر میرسید با آگاهی از عدم اقبال عمومی به این جریان، اصلاحات در آن مقطع تصمیم به رویکرد منفعلانه گرفت. هر چند که دلیل این اقدام اصلاحطلبان، رویکرد جزمگرایانه شوراینگهبان عنوان شد که بهنظر میرسد دستاویزی برای پوشش ناکامی این جریان باشد.
اگرچه ردصلاحیتهای گسترده در دو انتخابات گذشته قابلانکار نیست اما این امری مسبوق به سابقه بوده و با وجود این تنگناها، اصلاحات همواره حضور فعالانهای در رقابتهای سیاسی داشت اما از چهارسال گذشته تاکنون، اصلاحطلبان راهبرد انفعالگونهای را در پیش گرفته و به نظر میرسد این رویکرد به سردمداران این جریان هم تسری یافته است.
خاتمی هم به جمع تحریمیها پیوست؟
سید محمد خاتمی، رهبر اصلاحات برخلاف طیف رادیکال این جریان، جزو افرادی تلقی میشد که همواره مدافع صندوق رای بوده و در سختترین شرایط هم به آن تمسک جسته است؛ روشی که مورد انتقاد طیف قابلتوجهی از اصلاحطلبان هم قرار گرفته بود.
در انتخابات مجلس در سال ۹۰ که اصلاحات رویکرد تحریم خاموش را بهدلیل وقایع سال ۸۸ در پیش گرفت، خاتمی به این نوع سیاستورزی انتقاد و در دماوند رای خود را به صندوق انداخت. در سال ۹۸ و با وجود نارضایتی عمومی از عملکرد دولت روحانی و همچنین دو واقعه تلخ آبان ۹۸ و سقوط هواپیمای اوکراینی، باز هم خاتمی دست رد به سینهتحریمطلبان زد و در صحنه حاضر شد.
در انتخابات ۱۴۰۰، سیاستورزی خاتمی مبتنی بر حضور در پای صندوق رای بود و با حمایت از عبدالناصر همتی در انتخابات ریاستجمهوری و لیست جمهور برای شورایشهر تهران، یکبار دیگر نشان داد که رادیکال عمل نمیکند.
اینبار متفاوت است
اما آنطور که از شواهد پیداست، خاتمی اینبار به طیف تحریمطلب اصلاحات نزدیک شده و سیاستورزی او مبتنی بر شرکتنکردن در انتخابات پیشرو است.
ناصر قوامی، فعال سیاسی اصلاحطلب و از نمایندگان مجلس ششم، درباره رویکرد اصلاحطلبان و شخص سیدمحمد خاتمی به سایت نامهنیوز گفت: «من تصور میکنم قاطبه اصلاحطلبان که روزگاری طالب اصلاحات چه ساختاری و چه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بودند، اکنون به این نتیجه رسیدهاند که نمیشود در انتخابات شرکت کرد. آنهایی هم که میگویند بیقید و شرط باید در انتخابات شرکت کرد، اصلاحطلب نیستند بلکه فرصتطلباند. نمونه همین فرصتطلبها کارگزاران سازندگی است؛ افرادی که هیچوقت اصلاحطلب نبودهاند و صرفا از نردبان اصلاحات بالا رفتهاند. کارگزارانیها که اکنون خود را اصلاحطلب مینامند، در مجلس ششم جلوی اصلاحطلبان ایستادند و علیه اصلاحات موضع داشتند. حالا چهطور میتوانند بگویند ما اصلاحطلبیم یا چهطور برخی، مواضع آنها را نظر بخشی از اصلاحطلبان میدانند؟»
او ادامه داد: «من چنین برداشت میکنم اکثریت اصلاحطلبان امید چندانی به انتخابات ندارند. البته کسی نمیگوید مردم به سمت تحریم بروند زیرا نهی مردم به امری، کار سادهای نیست و مردم خودشان بهتر از همه میدانند تصمیم درست چیست.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب همچنین بیان کرد: «هنوز هم مردم خواهان اصلاحات هستند و من به عنوان یک اصلاحطلب میگویم که براندازی، راه درستی نیست مردم هم اصلاحات را میخواهند اما میگویند در توان اصلاحطلبان تحقق اصلاحات نیست؛ آنها میگویند در این نزدیک به سیسال اصلاحطلبان موفق به انجام کدام اصلاحات بودند که حالا بار دیگر به آنها اعتماد کنیم؟ بنابراین باید قائل به تفکیک باشیم؛ مردم خواهان اصلاحات هستند اما اصلاحات را در توان اصلاحطلبان نمیبینند».
وی درباره موضع برخی اصلاحطلبان در خصوص ائتلاف با علی لاریجانی، تصریح کرد: «آقای لاریجانی نهتنها یک اصولگرای تمامعیار است بلکه اصولگرایی است که سالهای متمادی علیه اصلاحطلبان موضع داشته است و اصلاحات و اصلاحطلبان را تخریب و تضعیف کرده است. واقعا از آنهایی که میگویند میشود به او نزدیک شد تعجب میکنم که چهطور همهچیز را فراموش کردهاند. آقای روحانی هم همینطور بود و نتیجهاش را دیدیم که جز نادیدهگرفتن اهداف اصلاحطلبی نبود».
قوامی در پاسخ به این پرسش که سید محمد خاتمی در این بین چه خواهد کرد، گفت: «من اخیرا به یکی از دوستانی که آقای خاتمی را میبیند، گفتم میخواهم نامهای خطاب به آقای خاتمی بنویسیم و از او بخواهم کاری نکند و موضعی نگیرد که آبروی اصلاحطلبان به حراج گذاشته شود. این آقا هفته پیش با آقای خاتمی ملاقات کرد و موضع آقای خاتمی را به من رساند. آنطور که نقل میکرد آقای خاتمی گفته بود که محکم میگویم که در انتخابات شرکت نمیکنم.»
نشانهای عیان از زوال اصلاحات
اینکه اصلاحطلبان از سال ۹۶ به بعد و بهدلیل عملکرد نامطلوب دولت و مجلس مورد حمایتشان پایگاه اجتماعی خود را از دست دادهاند، قابل انکار نیست و نمیتوان انتظار داشت بهمثابه سالهای ۹۲ تا ۹۶ فاتح مطلق انتخاباتهای مختلف شوند. اما با سیاست خاصی به این ریزش پایگاه خود اشارهای نکرده و سعی داشتهاند تمامی تقصیرها به گردن شورای نگهبان و انسداد ساختار سیاسی انداخته شود؛ هر چند که رویکرد شوراینگهبان هم نسبت به همه جریانهای سیاسی قابل انتقاد است.
برجستهکردن تعابیری چون «خالصسازی» که این روزها رواج بسیاری یافته، در همین راستا قابل تفسیر و تبیین است. اما هر چه که هست، این راهبرد تحریمخواهانه اصلاحات که اخیراً گستردگی بسیاری پیدا کرده و همچنین نوع کنشورزی سیدمحمد خاتمی، پشتپا زدن به گذشته خود و نشانهای عیان از آغاز زوال این جریان است. اصلاحات که هویتیابیاش بر اساس صندوقرای بود و تغییرات مدنظر خود را در نظام انتخاباتی جستوجو میکرد، امروز شانهبهشانه براندازان حرکت میکند و همین مسئله موید به زوال رفتن این جریان است.