موج ناگهانی ایجادشده در شبکههای اجتماعی، هجمههای هماهنگ، سازمانیافته و افراط و برجستهسازی ناگهانی موضوعی اجتماعی، از برنامهای هدفمند بهمنظور ایجاد التهاب و نزاعی قومیتی حکایت میکند که غایتی جز آشوب و درگیری در ایران ندارد.
پشت این سناریو، ایجاد حس تنفر بین ایرانیان و افغانستانیهاست؛ درست مشابه پروژهای که چند سال قبل و با محوریت عراقیها کلید زده شده بود. این سناریوی نوشتهشده اخیر، مشابه اخبار ساختگی و فیلمهای دروغینی نیست که چند سال قبل در خصوص تعرض عراقیها به زنان ایرانی در مشهد منتشر شد؟ آیا این حجم از دروغپراکنیها هدفی جز ایجاد نفرت و بر هم زدن رابطه دو کشور همسایه را داشت؟
در پس پرده پرداختن و برجستهسازی موضوع مهاجرین افغانستانی حاضر در ایران هم چنین اهدافی دنبال میشود. در همین چند هفته اخیر، چه حجمی از فیلمهای دروغین در خصوص ورود گسترده افغانستانیها به ایران منتشر شد که یا به سالهای گذشته تعلق داشت و یا اساساً دستکاری و تقطیعشده بود؟
نه اینکه موضوع مهاجرین حاضر در ایران که جمعیتشان رو به ازدیاد است، مهم نباشد بلکه طرح آن باید در بستری عقلانی و به دور از احساسات جمعی صورت گیرد. وقتی شخص وزیر کشور به عنوان متولی اصلی امنیت داخلی به آمار بالای جمعیت آنها اشاره و از لزوم پرداختن به مسئله ساماندهی مهاجرین سخن میگوید، یعنی قوه عاقله در کشور به مخاطرات این موضوع پی برده و در صدد انجام اقداماتی برای حل و فصل آن است.
اما وقتی این حجم از سمپاشیهای نژادپرستانه در شبکههای اجتماعی منتشر و بهجای طرح دغدغهای اجتماعی و راهکار برای حل و فصل آن، افغانستیزی در دستور کار قرار میگیرد، باید منتظر شعلهور شدن نزاعی قومیتی بود که دود آن به چشم همه خواهد رفت.
جدا از این، تجربه نشان داده که بازنمایی مسائل داخل ایران در رسانههای برونمرزی بهخصوص شبکههای لندنی بهمعنای برنامههای شومی است که آنان برای ایران تدارک دیدهاند. اینترنشنال و بیبیسی در این هفتههایی که مسئله مهاجرین به موضوع مورد مناقشه افکار عمومی تبدیلشده با انتشار محتواهایی ستیزهجویانه سعی در سمپاشی بین ایرانیان و افغانستانیها داشته و تحلیلمحتوای منتشره این رسانهها بهخوبی این گزاره را اثبات میکند.
در واقع راهبرد این شبکهها انتشار اخبار نفرتپراکنانه و تهدیدقلمداد کردن طرفین برای یکدیگر بوده است. از موضوع برخورد خشونتآمیز مردم ما با افغانستانیها گرفته تا ایجاد محدودیت برای مهاجرین در ایران یک روی سکه این راهبرد شوم و ترسیم چهرهای تروریستی از مردمان همسایه شرقی برای ما بهدلیل برخی حوادثی که اتباع در آن نقش داشتند، روی دیگر آن است؛ سناریویی که از سوی دشمنان ذاتی ایران طراحی شده و متاسفانه برخی چهرههای شاخص رسانهای داخل کشور هم در دام آن افتادهاند.
این گزارهها بهمعنای نپرداختن، عدم ساماندهی و حلوفصل نکردن ورود مهاجرین غیرقانونی به کشور نیست بلکه به ضریبدادن موضوعی اشاره دارد که مسئولین امر پیش از این به اهمیت و پیدا کردن راهکار برای آن پی بردهاند.
باید مراقب بود که در این دام گستردهشده افغانستیزی گرفتار نشد. افغانستان روزی بخشی از خاک ما بوده که بهواسطه بیکفایتی حکومت قاجار و استعمار انگلیس، در معاهده پاریس از ایران جدا شد و همین مسئله، گواهی است بر نزدیکی و قرابت ذاتی دو کشور. علاوه بر این، ایران و افغانستان دارای پیوندها و اشتراکات فرهنگی بسیاری هستند و چنین نفرتپراکنیها بین مردمان دو کشور از سوءنیتها و مقاصد خطرناکی حکایت میکند و باید بیش از هر زمان دیگری مراقب این مقاصد شوم بود.