۱- واکنش عدهای معدود به صحبتهای مرضیه برومند در مراسم تشییع داریوش مهرجویی را دیدید؟ یا چشمپوشاندیم بر آنهایی که حین صحبتهای این کارگردان و اشاره به نبرد با اسرائیل، واکنشی جز «هو کردن» نداشتند؟ کسانی که شعار کذایی «نه غره، نه لبنان» را سر دادند را چه؟ انکارشان کنیم؟
۲- هر چند تعداد این افراد، اندک اما چنین مسائلی عیانشدن واقعیتهای چرکین و زیر پوستی بخشی از جامعه است. ما با برخی از افرادی هموطنیم که در نازلترین سطح آگاهی بهسر برده و برداشتشان نسبت به تحولات پیرامونی، از دریچه رسانههای برونمرزی شکل میگیرد. اینترنشنال و بیبیسی و من و تو، معمار جهان ذهنی آناناند، در مقابل روایتهای خارجی مسخ شدهاند وچون سیاهی لشکر در هر نبرد به میدان آورده میشوند و بدین شکل است که در هر موضوعی سعی دارند خلاف جهت روایتهای رسمی حرکت کنند.
به قصههای ساختگی و جهتدار باور داشته و تصور میکنند در نبرد فلسطینیان و صهیونیستها، این مسلمانان بودند که با فروختن زمینهایشان مجبور به ترک دیار شده و خود مقصرند. بدون ذرهای تورق تاریخ، با عینک سیاسی به مسئله فلسطین نگریسته و آن را موضوعی حکومتی تلقی میکنند. این روزها در قامت وکیل مدافع اسرائیل ظاهر شدهاند و گویا رسالتشان، دفاع از رژیمی است که خونخواریاش روی همه سفاکان تاریخ را سفید کرده.
۳- آن طبقهای که شعارش «نه غزه، نه لبنان» است و غریو جانفدایی ایران را سر میدهد، هیچ فهمی از تعلقات ملی نداشته و آنچه برایش اصالت دارد، هدونیسم و لوازم آن است. وطن را به مثابه هتلی میداند که اگر خدماتش مناسب نبود باید ترک آن کرد و آمال و آرزویش از کارگزاران وطن، اجازه ورود برندهای جهانی به کشور است. سودای نشستن در مکدونالدهای داخل ایران و خرید از ورساچه و گوچی را دارند و عجیب آنکه همان جماعتی که متصف به صفت «جهانوطنی» است، دم از ایران و فدا کردن جان برای آن میزند!
۴- هر چند سعی بر این است که در فضای رسمی اینگونه صداهای گوشخراش بازتاب داده نشود اما باید چنین وقایعی را در سطحی وسیع انعکاس داد. جامعه باید بداند که پشت این شعارهای بهظاهر ملیگرایانه عدهای قلیل، چه شرارتی نهفته شده که حاضر است برای تبهکاری اسرائیل، گلو بدرد و با بزرگترین جانی تاریخ، همدستی کند. بایستی این جماعت را شناساند و رسوایشان ساخت نه اینکه به پشتپردهها راند و انکارشان کرد.
۵- یکی از وظایف مهم امروز، روایت درست از تاریخ و عیانکردن درندگی حکومتی است که حیاتش مخل همه کشورهاست؛ رژیم نژادپرستی که شر وجودیاش، دامنگیر همه کشورهای منطقه میشود و حیات آن مساوی است با تلاطم و عدم ثبات در غرب آسیا. باید به گمراهانی که در این معرکه مرددند و تحتتاثیر روایتهای غلط رسانهای و اقدامات عدهای قلیلند، فهماند که دفاع از فلسطین در مقابل اسرائیل، مصداق عینی ایستادگی برای ایران است. باید ماهیت مسئله فلسطین و اشغالگری و تمامیتخواهی اسرائیل را روایت کرد و بذر آگاهی را کاشت. باید فریاد زد «هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران.»