اردن و مصر در خطر انقلاب داخلی

  4020816003 ۵۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳۲ تکراری یا غیرقابل انتشار

کشورهای اردن و مصر جزء اولین کشورهای عربی بودند که رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناختند، حالا بعد از عملیات «طوفان الاقصی» و سرایت تبعات این جنگ به کشورهای مجاور، وضعیت اقتصادی و اجتماعی اردن و مصر بهم ریخته است.

اردن و مصر در خطر انقلاب داخلی
 

به گزارش فارس، آنچه که اکنون در غزه اتفاق می افتد در داخل غزه باقی نمی‌ماند، بلکه اثرات آن به کل خاورمیانه سرایت می‌کند. جنگ‌ها همیشه نقش مهمی در تغییر توازن قوا، چه منطقه‌ای و چه جهانی، ایفا می‌کنند. همانطور که پس از دو جنگ جهانی در طول قرن بیستم اتفاق افتاد. همچنین جنگ‌های ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ بین اسرائیل و کشورهای عربی و همچنین جنگ دوم خلیج‌فارس در اوایل دهه ۱۹۹۰، نظم منطقه‌ای عربی را تغییر داد. در هر یک از این جنگ‌ها، توازن قوا دوباره تغییر می‌کند که با ظهور یک قدرت یا سقوط قدرت دیگر همراه است. بنابراین، جنگی که در حال حاضر بین رژیم صهیونیستی و حماس رخ داده در سال‌های آینده تأثیرات عظیمی در منطقه خواهد داشت.

اردن و مصر در فشار جنگ «طوفان الاقصی»

موقعیت کشورهای «اردن» و «مصر» در وضعیت حساس جنگ اسرائیل با فلسطین است، زیرا این دو کشور همسایه جنوبی فلسطین اشغالی‌اند و اولین کشورهای عربی بودند که با رژیم صهیونیستی عادی‌سازی روابط انجام دادند. علاوه بر این؛ بسیاری از ساکنان عرب اکنون ایالات متحده را به عنوان یک شریک اصلی در انتقام و مجازات دسته جمعی فلسطینیان در نوار غزه می دانند. به دلیل جنایاتی که در حال حاضر توسط نیروهای اسرائیلی علیه آنها انجام می شود. بنابراین، دیدن تظاهرات در بغداد، اردن، بیروت و دیگر پایتخت های عربی و تلاش برای رسیدن به سفارتخانه های ایالات متحده در این کشورها جای تعجب نداشت.

پس کسانی از جنگ کنونی متضرر می‌شوند که متحدان آمریکا در منطقه‌اند به ویژه مصر و اردن که شرایط متفاوتی نسبت به دیگر کشورهای عربی دارند. ایالات متحده برای حمایت کورکورانه نظامی، سیاسی و دیپلماتیک از اسرائیل در جنگ اخیر عجله کرد. زیرا بدون اینکه به عواقب آن فکر کند، متوجه نشد که چه بر منافع خود در منطقه و متحدانش آورده است.

عواقب جنگ برای مصر

مصر با وضعیت اقتصادی دشواری مواجه است. با توجه به افزایش بی‌سابقه بدهی خارجی، از مرز ۱۶۵ میلیارد دلار گذشته است، علاوه بر تورم بالا، در مصر افزایش نرخ فقر و زوال طبقه متوسط به اوج خود رسیده است. قاهره نگران است که جنگ کنونی غزه منجر به آواره شدن صدها هزار فلسطینی از نوار غزه و اسکان آنها در سینا شود که پیامدهای امنیتی، سیاسی و راهبردی بزرگی به دنبال خواهد داشت. فلذا مصر نمی تواند بار اضافی را متحمل شود. بخاطر همین موضوع است که گذرگاه رفح را مهر و موم کرده و راضی به اسکان آوارگان فلسطینی در سینا نیست.
 


بستن گذرگاه رفح(مرز بین مصر و غزه) با دیوارهای بتنی توسط دولت مصر


علاوه بر این، رژیم مصر از اعتراضات مجددی که منجر به خیزش دوباره در مصر شود هراس دارد. رژیم کنونی مصر بعد از ریاست جمهوری «محمد مرسی» تمام اعتراضات را در دهه گذشته سرکوب کرده است اما این روزها خیابان‌ها و مساجد شاهد تظاهرات عظیمی در حمایت از غزه و علیه رژیم صهیونیستی بودند.
 


تجمع حمایت از غزه در قاهره


رژیم کنونی مصر که با کودتا بر سر کار آمده از این هراس دارد که این تجمعات منجر به اعتراضات سرنگونی رژیم در خیابان‌ها شود. این ترس در جایی به اوج خود می‌رسد که حسنی مبارک که در سال ۲۰۰۳ در اعتراض به حمله آمریکا به عراق اجازه تظاهرات را داد ولی حکومت او چندین سال بعد با شورش مردم علیه او در سال ۲۰۱۱ پایان یافت.

عواقب جنگ برای اردن

حمایت مردمی اردن از فلسطینی‌ها در میان کشورهای عربی بالاترین میزان است، به این دلیل که بیش از یک سوم جمعیت اردن اصالتاً فلسطینی هستند و در سال ۱۹۴۸ زمانی که اسرائیل تأسیس شد، آواره شدند. تعداد زیادی از مردم اردن رگ و ریشه فلسطینی دارند و دیدن تظاهرات گسترده و پی‌درپی در حمایت از فلسطین از روزهای اخیر جای پیش‌بینی بود.
 


میزان پراکندگی فلسطینیان در کشورهای مجاور و غرب


اوضاع اقتصادی اردن نیز همانند مصر در وضعیت نامناسبی قرار گرفته است. این کشور در دهه گذشته به دلیل افزایش قیمت ها، کاهش درآمد، افزایش نرخ بیکاری و کاهش عملکرد دولت در بحبوحه تغییرات مکرر وزیران با شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی مواجه بوده است که اعتراضات خیابانی را به دنبال داشته است. به همین ترتیب، در اردن، این کشور نگران است که فاجعه انسانی در غزه ممکن است جرقه اعتراضات خیابانی در انتقاد از شکست رژیم اردن در جلوگیری از وخامت اوضاع این کشور را درگیر کند.
 


تظاهرات ضد دولتی سال گذشته در اردن

 

آمریکا در توجیه حضور خود در منطقه مدعی بود که تثبیت کننده در منطقه است، حالا با حمایت از اسرائیل، تبدیل به منبع بی ثباتی در منطقه شده است. همین موضوع ممکن است منطقه را شعله‌ور کند و آن را به سوی آینده‌ای مبهم سوق دهد. مسلم است که خاورمیانه پس از ۷ اکتبر دیگر مانند قبل نخواهد بود.