آقای غلامعلی حداد عادل اخیراً در گفتوگویی از اهمیت اعتراضات مردمی در توقف ماشین کشتار صهیونیستها سخن گفته و تاکید کرده است که با حضور انبوه مردم جهان در تظاهرات نقاط مختلف و موج گسترده اعتراضات مردمی، غربیها با مشاهده خشم افکار عمومی به سمت کاهش حمایت خود از صهیونیستها میروند و همچنین فشارها بر اسرائیل افزایش مییابد.
حالا گذری به صحنه اعتراضات در کشورهای مختلف بزنیم. از آسیا گرفته تا اروپا و قلب آمریکا، بیسابقهترین تظاهرات علیه جنایات رژیمصهیونیستی شکل گرفته و حتی برخی سیاستمداران غربی هم مواضعی علنی علیه نسلکشی و کودککشی اسرائیل ابراز کردهاند که البته هزینههای گزافی هم برای آنان بهدنبال داشته است.
فراتر از عرصه اجتماعی و سیاسی اقصینقاط جهان، حتی حوزه ورزش و فرهنگ و هنر هم به محلی برای اعتراض به جنایات این رژیم تبدیل شده که در نوع خود بیسابقه است اما دریغ از ذرهای اثرگذاری و عاملی برای کاهش خونریزی اسرائیل و یا حتی توقف حمایت غربیها از آنان.
سران کشورهای غربی بهعلنیترین شکل ممکن به حمایت از اقدامات صهیونیستها پرداخته و به فلسطین اشغالی سفر میکنند و در پشت تریبونها از ضرورت نابودی حماس سخن میگویند و اسرائیل هم در حال اجرای سمفونی مرگ نوزادان و کودکان و زنان و مردم عادی غزه است اما افسوس از کوچکترین تاثیر این خودنماییها و اعتراضات جهانی در توقف و یا حتی کاهش جنایت اسرائیل و این واقعیت حاکم بر جهانی است که در آن زیست میکنیم.
تحولات غزه نشان داده که بزرگنمایی قدرت رسانه و اعتراضات مردمی خطایی است که باعث میشود به اثرگذاری شگرف دیپلماسی عمومی دلخوش بوده و بر راههای اصلی حل مشکلات تکیه نکرد. پوشش رسانهای نبرد غزه، از جدیترین مصادیق موفقیتآمیز دیپلماسی عمومی برای اثرگذاری بر روی افکارعمومی دیگر کشورهای جهان بود که نتیجه آن را در اعتراضات خیابانی اقصینقاط دنیا به چشم دیدیم اما آیا این دیپلماسی عمومی به هدف مورد نظر منتهی شد و سدی در برابر خونریزی اسرائیل در فلسطین ایجاد کرد؟
قطعاً پاسخ این سوال، منفی است که اگر اینگونه نبود یکایک سیاستمداران غربی با انسجام و هماهنگی کامل، تهاجم و جنایت اسرائیل را حق دفاع مشروع نمینامیدند و همانگونه که برای خونریزی بینی چشمآبیهای اوکراینی ناله کردند، ویرانکردن بیمارستان و کشتن نوزادان و شیرخوارگان فلسطینی، آنها را برای قدمبرداشتن در جهت توقف این جنایات به تحرک وامیداشت.
تحولات غزه و تجاوز نامتناهی اسرائیل باید درس عبرت و تجربهای عینی برای آن دسته از نظریه پردازانی باشد که سعی دارند توازنی بین قدرت سخت و نرم ایجاد کرده و حتی در مواقعی هم اهمیت قدرت نرم را برتر میدانند. آنچیزی که تعیینکننده برای مقابله با چنین جنایتهایی است، بمب و موشک و سلاح است، نه چیز دیگری!
هر اندازه که دامنه اعتراضات جهانی گستردهتر شود و خیل بیشتری از مردم جهان خواستار توقف حمایت دولتهایشان از اسرائیل شوند باز هم در فرجام این جنایات تغییری رخ نخواهد داد. غرب، وظیفه ذاتی خود را حمایت از این رژیم میداند و صهیونیستها هم با پشتوانه قدرتهای غربی روز به روز وجه جدیدی از خونخواری خود را به نمایش میگذارند.
بنابراین آقای حداد عادل که سیاستمداری مجرب و آبدیده است باید فراتر از انگارههای گذشته به تحولات جهانی بنگرند. عصر کنونی، دوره مرگ وجدان جمعی و به محاق رفتن اخلاقیات است و در این مناسبات ضد انسانی، باید به روش دیگری سیاستورزی کرد و تکیه بر رویه مستعمل گذشته، به فرجام مورد نظر منتهی نخواهد شد.