سال 1332 شمسی، یکی از مهمترین سالهای تاریخ معاصر ایران و نقطه عطفی در ارتباط با سیاست حاکمیت با تودههای مردمی است. کودتای 28 مرداد سال 1332، موجب شد، تا بدنه مردمی ایران، بالاخص قشر متوسط و تحصیلکرده آن دچار نوعی سرخوردگی و یأس شوند و خود را با یک خفقان و استبداد مدرن مواجه ببینند. سقوط دکتر مصدق و به قبضه درآوردن کامل حکومت توسط پادشاه پهلوی، برای بسیاری از مردم ایران یک عقبگرد ناامیدکننده به حساب میآمد که تداعیگر سالهای حکومت رضاخان پهلوی بود.
در مهرماه ۱۳۳۲ دو ماه بعد از کودتای ۲۸ مرداد و پس از شروع کلاسهای درس، تحرک دانشجویان برای مبارزه و مقاومت در برابر برنامههای کودتاچیان سراسر دانشگاه تهران را فرا گرفت. بار دیگر مذاکرات نفتی از سوی زاهدی پیگیری میشد و این بدان معنا بود که مدتها تلاش برای ملی شدن صنعت نفت حالا با یک تهدید جدی روبهرو است. از سوی دیگر بگیر و ببندهای امنیتی، تحت فشار قرار دادن رسانهها، توهین و تحقیر مرحوم مصدق و... همگی چون نفتی بود که آتش خشمِ دانشجویان و مردم ایران را برمیافروخت.
پخش وسیع اعلامیهها و تجمع دانشجویان در محوطه دانشکدهها، مذاکرات و سخنرانیهای دانشجویان در آن زمان که مراکز دانشگاهی کشور محدود به دانشگاه تهران و دانشسرای عالی بود، به طور آشکار از شروع جنب و جوش و تشکل دانشجویان برای ادامهی مبارزه حکایت میکرد و بر نگرانی دولت کودتا میافزود. دانشگاه تبدیل به کانون تقابل با حاکمیت شده بود و همین امر موجب گشت تا توجه توام با بدبینی و البته وسواس رژیم پهلوی نسبت به این نهاد بالا برود.
اوایل آذر ۱۳۳۲ اخباری مبنی بر ورود ریچارد نیکسون معاون رییس جمهوری آمریکا به ایران منتشر شد. همزمان قرار شد روابط دیپلماتیک بین ایران و انگلیس که از زمان دکتر محمدمصدق قطع شده بود، برقرار شود. روز پنجشنبه ۱۲ آذر در روزنامهها اعلام شد قرار است به زودی مناسبات سیاسی ایران و انگلیس تجدید شود و حکومت از این وحشت داشت که این اعلام در زمانی که محاکمهی دکتر مصدق در جریان است و اظهارات دادستان ارتش، وجدان جامعه را جریحهدار کند. روز 14 آذرماه سال 1332، دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به ورود سفیر انگلیس، کلاسها را تعطیل و در داخل دانشگاه، تحصن کردند. اعتراضات دانشجویی علیه سفر نیکسون، خبر ورود نیکسون، معاون رئیسجمهور آمریکا و موضوع اعطای دکترای حقوق دانشگاه تهران به وی، خون دانشجویان را به جوش آورد. روز 15 آذر، دامنه اعتراضات به بیرون از دانشگاه هم کشیده شد و تعدادی از دانشجویان بازداشت شدند و مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. رژیم می خواست با حاکم کردن جو پلیسی بر دانشگاه، مانع از شکل گیری تجمع اعتراضی دانشجویان شود. این اقدام با ورود نیروهای نظامی به دانشگاه، روز 16 آذر 1332، عملی شد. مأموران که گویی به دنبال بهانه بودند، در پی درگیری لفظی با یک دانشجو، به کلاسهای دانشکده فنی هجوم بردند و درگیری آغاز شد.
در جریان این حمله وحشیانه، سه دانشجو به نامهای مهدی شریعترضوی، مصطفی بزرگنیا و احمد قندچی، به ضرب گلوله مأموران رژیم به شهادت رسیدند. سرکوب دانشجویان و پس از آن، ورود نیکسون به دانشگاه، یکی از صفحات سیاه تاریخ معاصر ایران را تشکیل میدهد؛ واقعهای فراموش نشدنی که گوشهای از نفرت عمیق ملت ایران از استکبار جهانی را به نمایش میگذارد.
16 آذرماه سال 1332 را باید روز ایجاد نخستین جبهه ضدآمریکایی در ایران نامید. دکتر علی شریعتی، در توصیف سه شهید دانشجوی رویداد 16 آذر 1332 مینویسد: «اگر اجباری که به زنده ماندن دارم، نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش میزدم؛ همانجایی که 22 سال پیش، «آذر»مان در آتش بیداد سوخت. او را در پیش پای «نیکسون» قربانی کردند... این سه قطره خون که بر چهره دانشگاه ما، همچنان تازه و گرم است. کاشکی میتوانستم این سه آذر اهورایی را با تن خاکستر شدهام بپوشانم، اما نه، باید زنده بمانم و این سه آتش را در سینه نگاه دارم.»