به گزارش الف؛ سیزدهم دی ماه سال جاری(1402)، مصادف با چهارمین سالگرد شهادت سردار شهید "حاج قاسم سلیمانی"، فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. شهید سلیمانی در سوم ژانویه سال 2020 میلادی، در حالی که در یک ماموریت رسمی و با هدف دیدار با مقام های عالی رتبه دولت عراق وارد خاک این کشور شده بود، در نزدیکی فرودگاه بین المللی بغداد، هدفِ حمله پهپادی آمریکایی ها قرار گرفت و به شهادت رسید.
رویدادی که موجی از خشم و عصبانیت را به ویژه از سوی مردم و ملل منطقه به سمت آمریکایی ها روانه کرد و حتی در ادامه راه با توجه به اقدام تلافیجویانه ایران در موشک باران پایگاه عین الاسد(محل استقرار نظامیان آمریکایی در خاک عراق)، تهران و واشنگتن را تا آستانه درگیری و نبرد مستقیم نظامی نیز پیش برد. هر چند ایران تاکید کرد که انتقام حقیقی خونِ سردار شهید قاسم سلیمانی، اخراج کامل نیروهای آمریکایی از منطقه غرب آسیا است.
با این همه، ترور ناجوانمردانه سردار شهید قاسم سلیمانی، در نوع خود حامل چند پیام مهم بین المللی نیز بود که توجه به آن ها از اهمیت برخوردار است و با گذشت زمان نیز جلوه های عینی تری را در این رابطه شاهد بوده و هستیم.
اولا، دولت ترامپ و برخی متحدان و لابیهای همراه با آن، با این فرض دست به ترور سردار شهید قاسم سلیمانی زدند که ایشان از جایگاه مردمی چندانی برخوردار نیست و اگر شهید سلیمانی حذف شود، گره از بسیاری از مشکلات و بحران های آمریکا در منطقه خاورمیانه و به طور خاص غرب آسیا باز خواهد شد. با این حال، حضور میلیونی مردم عراق و ایران در مراسم تشییع پیکر سردار شهید قاسم سلیمانی و البته سرازیر شدن سیلی از اعلام انزجارهای بین المللی از این اقدام تروریستی دولت آمریکا، تا حد زیادی ترامپ و متحدانش را با شوک رو به رو کرد.
کما اینکه برخی از مسوولان ارشد غربی، جسته و گریخته در سال های گذشته با مشاهده تبعاتِ وخیم ترور شهید سلیمانی به این مساله اشاره داشته اند که این اقدام، یک اشتباه بزرگ و راهبردی بوده است. در این رابطه، شخصِ ترامپ سعی داشت تا ترور شهید سلیمانی را به عنوان یک برگ برنده برای خود در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 آمریکا رو کند. این در حالی است که وی نه تنها در این دستورکار خود شکست خورد بلکه در جریان کلی انتخابات 2020 آمریکا نیز متحمل شکست شد و به باشگاه روسای جمهورِ یک دوره ای در تاریخ آمریکا پیوست.
از این منظر، اساسا ترامپ و متحدانش در تحلیل کلیت ماجرای ترور شهید سلیمانی، دچار یک اشتباه راهبردی و محاسباتی بزرگ شدند.
دوم اینکه شهید سلیمانی یک شخصیت صرفا نظامی نبود. بلکه ایشان در عین تدبیر و جدیت قابل توجه نظامی و امنیتی، در ابعاد فرهنگی و اجتماعی نیز مشخصه ها و ویژگی های مثبت زیادی داشت که مجموع این مسائل در نوع خود، از ایشان یک چهره بسیار ارزنده در حوزه جریان مقاومت ساخته بود. حتی همین حالا نیز خون و مکتب شهید سلیمانی، برای دشمنان ایران و جهان اسلام، به مثابه مولفه ای بسیار خطرناک تلقی شود که این موضوع خود سرمنشا دستاوردها و برکات قابل توجهی در جبهه مقاومت بوده است.
از این رو، حتی پس از شهادت شهید سلیمانی نیز تهدید و خطرِ ایشان علیه دشمنان اسلام و ایران برقرار است و این خود به مولفه ای تبدیل شده که شهید سلیمانی را در دل تاریخ جاودانه کرده است. اکنون می بینیم که جدای از ارادت مردم کشورمان به شهید سلیمانی، بسیاری از افراد و افکار عمومی در منطقه، شهید سلیمانی را شهید قدس می نامند و معتقدند که ایشان هیچگاه آرمان آزادی قدس شریف را از یاد نبرد و در این مسیر، گامهای مستحکم و موثری را نیز برداشت. بسیاری از تحلیلگران مسائل راهبردی بر این باورند که برخی پیامدهای عینی شهادت سردار شهید قاسم سلیمانی نیز هنوز خود را به نمایش نگذاشته اند و برای آشکار شدن آن ها، همچنان نیاز به زمان است.
و در نهایت سوم اینکه ترور ناجوانمردانه سردار شهید قاسم سلیمانی، بار دیگر از ماهیت نامشروع و غیرقانونی اقدامات و رویه های دولت آمریکا به عنوان دولتی که همواره سعی داشته خود را به مثابه نقطه اوج و متعالی اصولی نظیر تعهد به حقوق بین الملل و حقوق بشر و احترام به حاکمیت ملی دیگر کشورها معرفی کند نیز پرده برداشت. در واقع، اقدام تروریستی دولت آمریکا آن هم در خاک یک کشور دیگر علیه شهید سلیمانی به عنوان یک مقام ارشد ایرانی که برای ماموریت رسمی در کشور عراق حضور یافته بود، به خوبی نشان می دهد که تا چه اندازه رهبران و نظام حکمرانی آمریکایی، جهان را پدیده ای می بینند که قانون جنگل در آن حاکم است. رویکردی که در تضاد صریح و آشکار با لفاظی های زیبا و پرطمطراق آن ها با محوریت ارائه تصویر قانونمدار از خود و کشورشان است.