ظریف یا امیرعبداللهیان؟ کدام یک منافع ملی را تامین کردند!؟

یوسف مشفق، گروه سیاسی الف،   4021107046 ۱۸۷ نظر، ۰ در صف انتشار و ۷۹ تکراری یا غیرقابل انتشار
ظریف یا امیرعبداللهیان؟ کدام یک منافع ملی را تامین کردند!؟

فضای سیاست در ایران،‌ به‌غایت با سانتی‌مانتالیسم آمیخته شده و به‌جای در اولویت قرار گرفتن منافع ملی آن‌چیزی که ارجحیت پیدا می‌کند، مباحثی است ظاهری و بی‌مبنا.

ویدیوی منتشره اخیر از حسین امیرعبداللهیان در سازمان ملل که به زبان انگلیسی و البته به‌شکل نامطلوبی سخنرانی می‌کند و واکنش‌های متعاقبه آن، مؤید گزاره فوق است که نشان‌دهنده تعمیق و رسوخ سانتی‌ماتالیسم در تار و پود ذهن ایرانیان است. هر چند که نمی‌توان بر خطای وزیر امور خارجه چشم‌بست اما باید پرسید آن طیفی که حسین امیرعبداللهیان را آماج حملات خود قرار داده و یک اقدام نه‌چندان مهم را برجسته می‌کند، چگونه و با چه منطق و مبنایی دست‌وپا شکسته انگلیسی صحبت‌کردن وزیر خارجه را آبروریزی در سطح بین‌المللی قلمداد می‌کند؟ نسبت سلیس انگلیسی صحبت‌کردن و بهبود یا تنزل وجهه ایران در مجامع بین‌المللی چیست؟

این هجمه‌های صورت‌گرفته به امیرعبداللهیان، از سوی مدافعین وزیر خارجه پیشین و به‌عبارتی برجامیونی است که چیزی جز منافع سیاسی و حزبی مدنظرشان نیست و حاضرند هر واقعه‌ای را با خط‌کشی‌های سیاسی خود منطبق کرده و موجی از حملات را ایجاد کنند. باید از برجامیون این سؤال کلیدی را پرسید که آیا دکتر محمدجواد ظریف که زبان انگلیسی را در سطح اعلایی صحبت می‌کرد و از تسلط بالایی هم برخوردار بود، توانست با اتکا به این توانایی خود منافع ایران را تأمین یا اعتبار و آبرویی برای کشور کسب کند؟ آیا توانایی صحبت با جان کری و وزرای اروپایی و عدم نیاز به مترجم در جلسات دوجانبه، سدی در مقابل تحمیل خسارت شگرفی چون برجام ایجاد کرد؟

همین ویژگی ممتاز دکتر ظریف که هواداران برجام آن را دستمایه انتقادات و حمله به حسین امیرعبداللهیان قرار داده‌اند، تا چه اندازه در تنظیم مفاد برجام و منفعت ایران مؤثر واقع شد؟ حافظه تاریخی ایرانیان از یاد نبرده که حتی تسط محمدجواد ظریف به زبان انگلیسی و احاطه معاونین و مشاوران او، از وجود، افتراق و معانی متفاوت کلمات Lift وSuspend عاجز و موجب بی‌اعتباری توافقی شد که قرار بود حل‌المسائل مشکلات ایران باشد. هر چند که نباید با نگاه تقلیل‌گرایانه‌ به این مسئله صرفا وجود چنین کلماتی در متن برجام را موجب بی‌اعتباری آن قلمداد کرد بلکه باید در سطحی کلان‌تر به ماجرا نگریست و ماهیت برجام را خسارتی دانست که برگرفته از رویکرد ساده‌پندارانه دستگاه خارجی وقت کشور و تمامیت‌خواهی و یک‌جانبه‌گرایی غرب بود.

نکته مهم مناقشه اخیر این است که شاید تسلط راهبر سیاست‌خارجی کشور به زبان انگلیسی یک ویژگی قابل اعتنا به‌شمار رود اما به‌هیچ عنوان شرط کافی برای نیل به منافع کلان و ملی نیست. می‌توان دکتر محمدجواد ظریف بود، انگلیسی را سلیس‌تر از زبان فارسی صحبت کرد، صرفاً به کلان‌ایده‌ای چون توافق با غرب اندیشید و آورده‌ای جز خسارت و فشار بیشتر به کشور به همراه نیاورد و یا می‌توان حسین امیرعبداللهیان بود و به راهی جز برجام و توافق با غرب هم نظر داشت. می‌توان انگلیسی را دست و پا شکسته صحبت اما در تحولات بین‌الملل و روابط خارجی به‌گونه‌ای سیاست‌ورزی کرد که تسلیم غرب نشد و با گشودن جبهه‌های جدید، به غرب پاتک زد. بنابراین این‌گونه تعابیر و انتقادات و اظهار تاسف‌هایی که بخشی از آن‌ها ریشه در غرض‌ورزی‌های سیاسی داشته و بخش دیگری هم ناشی از سانتی‌مانتالیسم‌های ذاتی ایرانیان است، محلی از اعراب نداشته، با واقعیت‌های حاکم بر عرصه روابط بین‌الملل سازگار نیست و برای تامین منافع ملی ما راهگشا نخواهد بود. 

 


.