گزارش فارن پالسی از «رقابت پنهان ریاض و ابوظبی»

  4021109004

«در پشت پرده اتحاد عربستان و امارات یک رقابت پنهان نهفته است؛ رقابتی که در آن هر دو کشور سعی دارند رهبری جهان عرب را به دست بگیرند.»

گزارش فارن پالسی از «رقابت پنهان ریاض و ابوظبی»

به گزارش ایسنا، فارن پالسی در گزارشی درباره رقابت پنهان امارات و عربستان نوشته است: جنگ غزه در حالی آغاز شد که منطقه در ظاهر شاهد نوعی آرامش نسبی بود. تحولات خاورمیانه در این حوزه را می‌توان در اتحاد عربستان و امارات مشاهده کرد؛ اتحادی که شامل دوستی میان محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی و محمد بن زاید، رئیس امارات است. این دو کشور در مقابله با گسترش قدرت نرم قطر در جهان عرب متحد شدند و همچنین با نزدیک‌شدن به چین و روسیه، سیاست دیرینه نزدیکی با آمریکا را کنار گذاشته و به‌سوی سیاست‌های مستقل‌تر گام برداشتند.

اما در پشت پرده این اتحاد، یک رقابت نهفته است. امارات و عربستان هر دو سعی دارند رهبری جهان عرب را به دست بگیرند و در چندین جبهه ژئواکونومیک با یکدیگر رقابت دارند.

جذب سرمایه
ابتدا رقابت بر سر جذب سرمایه‌های خارجی مطرح است. رقابت میان این دو کشور در این زمینه به ۲۰۰۹ باز می‌گردد؛ زمانی که ابوظبی با تاسیس مقر بانک مرکزی شورای همکاری خلیج فارس در ریاض مخالفت کرد و در نهایت منجر به اجرانشدن طرح تاسیس این بانک شد. از ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۲، نسبت سرمایه‌گذاری به تولید ناخالص داخلی امارات ۳.۵ برابر عربستان بود؛ یعنی امارات نسبت به مقیاس اقتصاد خود، ۳.۵ برابر سرمایه بیشتری نسبت به عربستان جذب کرد. همچنین تقریباً ۷۰ درصد از شرکت‌های چندملیتی برای تاسیس مقر خود در خاورمیانه دبی را انتخاب می‌کنند.

در مقابل، افزایش بهای نفت در نتیجه جنگ اوکراین، موجب شد تا اقتصاد عربستان رشد ۸.۷ درصدی داشته باشد که بیشترین رشد ثبت‌شده در میان کشورهای گروه ۲۰ است و سرمایه‌های زیادی را به ریاض روانه کرد. عربستان همچنین به شرکت‌های خارجی فعال در خلیج فارس هشدار داده که اگر مقرهای خود را به خاک عربستان منتقل نکنند، احتمال دارد ریاض روابط خود را با این شرکت‌ها قطع کند.

انرژی
سیاست‌های انرژی عربستان (بزرگ‌ترین صادرکننده نفت جهان) و امارات (پنجمین صادرکننده) این رقابت را شدیدتر کرده است. ریاض و ابوظبی در تابستان ۲۰۲۱ دچار یک درگیری جدید بر سر طرح پیشنهادی عربستان در اوپک پلاس شدند که خواستار تمدید کاهش تولید نفت شده بود. امارات با این طرح مخالف بود و گرچه در نهایت طرفین به راهکاری در این باره دست یافتند، اما بعدها شایعه شد که ابوظبی با سلطه عربستان بر اوپک پلاس مخالف بوده و در فکر خروج از اوپک است.

اعتبار و وجهه جهانی
عربستان و امارات هر دو درگیر رقابتی برای کسب اعتبار جهانی هستند و از سرمایه‌گذاری‌های استراتژیک برای افزایش قدرت نرم خود استفاده می‌کنند. آن‌ها گردهمایی‌های بین‌المللی را میزبانی می‌کنند تا سرمایه‌گذاران و رهبران خارجی را جذب کنند و همچنین راهکارهایی برای چالش‌های جهانی ارائه می‌دهند. عربستان کنفرانس ابتکار سرمایه‌گذاری آینده را برگزار می‌کند و امارات میزبان نشست مجمع جهانی سرمایه‌گذاری سازمان ملل است. ابوظبی میزبان «اکسپو ۲۰۲۰» بود و «اکسپو ۲۰۳۰» در ریاض برگزار خواهد شد. همچنین هر دو کشور میزبان نشست‌های بزرگی مانند کنفرانس اقلیمی سازمان ملل و کنفرانس سازمان تجارت جهانی هستند. ریاض به‌طور مشخص در رویدادهای ورزشی سرمایه‌گذاری کرده و همچنین فستیوال‌های موسیقی بزرگی برگزار می‌کند. عربستان تمرکز ژئوپلیتیک خود را بر فوتبال و رویدادهای فرهنگی گذاشته است. این اقدامات نمایانگر تلاش‌های ریاض و ابوظبی برای تغییر وجهه جهانی خود و جذب حمایت بین‌المللی است.

چشم‌اندازها
آخرین و کلیدی‌ترین مورد رقابت این دو کشور، مسئله «چشم‌انداز» است. امارات که طرح متنوع‌سازی خود را از سال‌ها قبل آغاز کرده، خود را به‌عنوان یک مرکز تجاری و حمل‌ونقل جهانی تثبیت کرده و این کار را از طریق طرح‌های ابتکاری استراتژیک مربوط به بنادر خلیفه و جبل علی و همچنین تکمیل پروژه موفقیت‌آمیز هواپیمایی امارات انجام داده است.

از سوی دیگر، محمد بن سلمان هم در ۲۰۱۶ طرح چشم‌انداز ۲۰۳۰ عربستان را اعلام کرد؛ یک مسیر راه بلندپروازانه که هدف آن تنوع‌بخشی به اقتصاد عربستان است. در قلب این چشم‌انداز، پروژه بزرگ «نیوم» یا «نئوم» قرار دارد که طرحی چند میلیارد دلاری است با هدف تبدیل عربستان به مرکز اصلی زیرساختی، حمل‌ونقلی، فناوری، تجاری و مالی در منطقه. ریاض همچنین بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار را به تبدیل خود به یک مرکز لجستیکی دریایی و هوایی اختصاص داده که در دل آن طرح هواپیمایی «ریاض ایر» قرار دارد. این کار شامل به‌چالش‌کشیدن بنادر امارات از طریق سرمایه‌گذاری عمده در «بندر اسلامی جده» خواهد بود که قرار است یکی از بزرگ‌ترین و شلوغ‌ترین بنادر خاورمیانه و شمال آفریقا باشد.

در مجموع این پروژه‌های «چشم‌انداز» باعث شده عربستان و امارات با شتاب در مسیر مدرن‌سازی و تنوع‌بخشی گام بردارند؛ گام‌هایی که اغلب به قیمت آسیب‌دیدن دیگری برداشته می‌شود.

عادی‌سازی روابط با ایران
همچنین آشتی ایران و عربستان که با میانجی‌گری چین انجام شد، می‌تواند یکی از عوامل اتحاد عربستان و امارات، یعنی مقابله با تهران را از بین برده و مناقشه ژئوپلیتیک دیرینه میان شمال و جنوب خلیج فارس را از بین ببرد. با گذر زمان، احتمال دارد منطقه وارد عصر جدیدی شود که در آن تمرکز دیگر از روی رقابت ژئوپلیتیک میان ایران و شورای همکاری خلیج فارس برداشته شده و توجهات معطوف رقابت عربستان و امارات خواهد شد.

این دو کشور همچنین سیاست‌های تجاری خاصی اتخاذ کرده‌اند که چالش مستقیمی علیه دیگری محسوب می‌شود. در ژوئیه ۲۰۲۱ عربستان سیاست‌هایی «حمایت‌گرایانه» اتخاذ کرد تا حمایت از صنایع تولیدی داخلی خود را افزایش دهد. این مقررات به طور مشخص موجب می‌شوند که کالاهای تولیدشده در مناطق آزاد یا کالاهایی که مواد اولیه آن‌ها از «اسرائیل» تهیه شود، از امتیازات گمرکی بهره‌مند نخواهند شد. این در حالی است که اقتصاد امارات وابستگی شدید به مناطق آزاد این کشور دارد. این مقررات که برای جذب سرمایه‌گذاران خارجی برای فعالیت در داخل عربستان طراحی شده‌اند، مستقیماً با روابط تجاری روبه‌رشد بین «امارات و اسرائیل» تضاد دارد.

مسئله فلسطین
یکی دیگر از نقاط اختلاف میان امارات و عربستان، «مسئله فلسطین و اسرائیل» است. امارات در ۲۰۲۰ «اسرائیل» را به رسمیت شناخت، اما عربستان به «پیمان ابراهیم» نپیوسته است. تل‌آویو و ابوظبی با امضای یک توافق جامع همکاری اقتصادی روابط دوجانبه خود را تقویت کردند. همچنین جنگ غزه موجب شده است تا روند «عادی‌سازی روابط میان عربستان و اسرائیل» که با میانجی‌گری آمریکا در جریان بود، متوقف شده و در وضعیت نامعلومی قرار بگیرد.

در گزارش فارن پالسی آمده است: «گفت‌وگوها احتمالاً احیا خواهند شد، زیرا ریاض سنگ بنای توافقات است. همچنین بعید نیست محمد بن سلمان برای عادی‌سازی روابط، خواستار امتیازات ویژه‌ای در حوزه هسته‌ای و تضمین‌های امنیتی باشد؛ اقدامی که می‌تواند سیاست محمد بن زاید در قبال اسرائیل را تحت فشار قرار دهد.

با افزایش درگیری میان عربستان و امارات، این احتمال افزایش می‌یابد که آن‌ها به دنبال تقویت روابط خود با مسکو، پکن و حتی تهران باشند تا با یکدیگر مقابله کنند. این به نوبه خود می‌تواند کارآمدی استراتژی‌های آمریکا در منطقه را تضعیف کرده و موجب بازنگری کاخ‌سفید در اهمیت خاورمیانه شود. از این منظر، نباید اتحاد ابوظبی و ریاض با سیاست‌های آمریکا در منطقه را یک امر حتمی و تغییرناپذیر فرض کرد. درست مانند آغاز ناگهانی جنگ غزه، رقابت میان عربستان و امارات نیز می‌تواند این تصور ساده‌انگارانه را که خاورمیانه آرام‌تر خواهد شد، به چالش بکشد.»