چرا مدیران تعلیم و تربیت نباید زود به زود عوض شوند؟

  4021117047

سه انتصاب جدید در وزارت آموزش‌و‌پرورش رقم خورد؛ معاونت ابتدایی، سازمان آموزش و پرورش استثنایی و معاونت پرورشی و فرهنگی تغییر کردند. این تغییرات در روز‌هایی انجام شده که وزارتخانه به شدت بابت عملکردش مورد انتقاد قرار می‌گیرد. آقای وزیر، دلیل انتصابات جدید را «تغییر در راستای اهتمام بیشتر در امور و شتاب به فعالیت‌ها صورت گرفته» اعلام کرده‌است. هر چند گاهی «تغییر» لازم است و باعث پیشرفت کار‌ها می‌شود، اما باید برای تغییرات معاونان تعلیم و تربیتی فکرشده‌تر عمل شود، چراکه هر کدام از این تغییرات مستقیم با مدرسه و دانش‌آموزان ارتباط دارد و چه بسا تغییرات مکرر آنها، مشکلات زیان‌باری را ایجاد خواهد کرد. 
 
اگر قرار بر حل مشکلات باشد نباید آن‌هایی که مشکلات را یک به یک پشت سر می‌گذاشتند، حذف شوند. معاونی که بیش از یکسال وقت گذاشت تا به شناخت و فهم درستی از مسئولیتی که به او سپرده شده، برسد، او برای کارش، ریل‌گذاری کرد و به جایی رسید که می‌بایست محصول عملش را تصاعدی برداشت می‌کرد، اما یکباره صدایش زدند و گفتند که همه آن چیزی که ساخته را رها کند و برود. انگار نه انگار یک سازه‌ای از برنامه‌ها را تشکیل داده‌بود و می‌خواست به اهدافی برسد که نظام آموزش و پرورش برایش تعیین کرده‌بود. 
سؤالات بی‌جواب زیادی در رابطه با این تغییرات وجود دارد. مثلاً اینکه تکلیف طرح‌هایی که تا امروز توسط معاونان پیشین ریخته شده‌بود، چه می‌شود؟ سؤال مهمی که بعید است کسی پاسخ آن را بداند. شاید معاون جدید بیاید و اصلاً از برنامه‌های معاون قبلی خوشش نیاید و نخواهد آن‌ها را ادامه بدهد، آن وقت تکلیف چیست؟ هزینه وقفه ایجاد‌شده در پیشرفت کار‌ها را چه کسی می‌دهد؛ آقای وزیر! که معاونان انتخابی‌اش را کارآمد ندیده‌است؟ یا مدرسه و دانش‌آموزان؟ بدون تردید دود این تصمیمات غیرمسئولانه به چشم دانش‌آموزان می‌رود. 
کمتر کسی است که نداند وزارت آموزش و پرورش از تغییر مدام وزیر رنج برده است. حالا تغییر معاونان هم به مشکلات دیگر این وزارتخانه اضافه شده‌است. چطور می‌توان با این تغییرات زودهنگام سه معاون وزارتخانه، انتظار داشت که قطار تحولی که پیش‌تر وزیر آموزش و پرورش از آن سخن گفته بود به مقصد برسد؟ اصلاً اگر این معاونان از نظر آقای وزیر کارآمد نبودند و قرار بود بعد از یک و نیم سال تغییر کنند، چرا اصلاً انتخاب شدند؟ 
اگر قرار باشد این آزمون و خطا‌ها در بالاترین نهاد تصمیم‌گیرنده نظام آموزش کشور اتفاق بیفتد و به تبع آن، هر کدام از معاونان وزارت آموزش پرورش نیز با آزمون و خطا معاونان آموزش استان‌ها را انتخاب کنند و مدام تغییرات ایجاد شود، دیگر زمانی برای اقدامات تحولی باقی نمی‌ماند. بدون شک، ثبات مدیریتی یکی از ارکان مهم در ایجاد تحولات است تا هر معاون و مدیر بتواند برنامه‌هایش را به طرق مؤثرتری به سرانجام برساند، اما وقتی این امر مهم نادیده گرفته می‌شود، نمی‌توان به بهبود شرایط امیدوار بود. 
تغییر یک معاون مثبت، یعنی یک تغییر منفی، یعنی عقبگرد و درجا زدن و سرمایه‌سوزی. وقتی آقای وزیر به اقدامات مثبت معاونت ابتدایی اشاره می‌کند و می‌گوید: «اجرای نظام دوری با نگاه به بهبود سازماندهی معلمان در مدارس، اجرای طرح شهید همت در راستای توانمندسازی معلمان دوره ابتدایی و طرح شهید محمودوند که در حوزه بازماندگان از تحصیل انجام شد که از اقدامات شایسته معاونت ابتدایی بود»؛ پس چطور می‌شود که خانم نجفی پازوکی که سابقه و تخصص مرتبط با کار را داشته و اقدامات قابل‌قبول هم انجام داده‌است، یک‌مرتبه و بدون هیچ توضیحی از کار کنار گذاشته شود؟ چرا باید آقای طریفی‌حسینی که تحصیلات مرتبط در بالاترین سطح روانشناسی دارد و اصلاً تخصصش در حوزه اختلالات است و در حوزه استثنایی هم اقدامات ویژه‌ای انجام داده است، از جایگاهی که در آن قرار داشت برداشته شود و به معاونت ابتدایی برود؟ این‌ها برخی از سؤالات است که شاید پاسخ به آن‌ها بتواند بخشی از شوک ایجاد شده در تغییرات عجیب و غریب وزارت آموزش و پرورش را برطرف سازد.
 
منبع: روزنامه جوان