اکونومیست: آمریکا نمی‌تواند ایران امروز را بترساند

  4021119003 ۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

رسانه انگلیسی با اشاره به پیشرفت‌های نظامی و نقش ایران در منطقه نوشت آمریکا که نظامیان و مواضع آن در پی جنگ غزه با تهدید حملات مداوم نیروهای منطقه روبه‌رو است، نمی‌تواند با ایران وارد جنگ یا آن را بترساند.

اکونومیست: آمریکا نمی‌تواند ایران امروز را بترساند

به گزارش ایسنا، در پی جنگ غزه و تحولات اخیر در منطقه که با تکرار ادعای غرب مبنی بر حمایت نظامی و مالی ایران از گروه‌های مقاومت منطقه و کنترل آن‌ها در حملاتشان علیه رژیم صهیونیستی و متحدان آن به ویژه آمریکا در منطقه همراه بوده است، در یادداشتی که در یک رسانه انگلیسی با تیتر «چرا ترساندن ایران سخت است»، مطرح شد که ایران امروز را نمی‌توان ترساند.

«بازدارندگی یک مفهوم ساده است؛ یعنی استفاده از تهدید اعمال قدرت برای متوقف کردن یک دشمن از انجام دادن کاری». اکونومیست با این مقدمه نوشت به ظاهر آمریکا با «ارتش بزرگ» خود نباید مشکلی در متوقف کردن ایران به این شکل داشته باشد اما در عمل، ایران ثابت کرده که ایجاد بازدارندگی در مقابل آن دشوار است. جلوگیری از اقدامات نیروهای مقاومت منطقه از طریق حملات هوایی نیز دشوار است؛‌ «حمله تمام‌عیار تنها راه واقعی برای بازدارندگی در قبال آن‌هاست اما پیشینه چنین تجاوزاتی مایه عبرت است».

نیروهای مقاومت منطقه تاکنون، بیش از ۱۵۰ بار مواضع آمریکا در منطقه را در پاسخ به حمایت‌های تمام‌عیار آن از جنایت‌های جنگی رژیم صهیونیستی در غزه هدف قرار داده‌اند. در پی این حملات، حداقل ۷۰ مورد آسیب‌دیدگی نظامیان آمریکایی گزارش شده است که بیشترشان جراحات مغزی هستند. حمله پهپادی هفته گذشته مقاومت عراق به «برج ۲۲» در اردن نیز منجر به کشته‌شدن سه نظامی آمریکایی و مجروح‌شدن حداقل ۴۰ نفر شده است.

غرب مدعی حمایت نظامی و مالی ایران از نیروهای مقاومت منطقه و کنترل اقدامات آن‌ها است. این در حالی است که ایران بارها این ادعا را رد کرده و اقدامات نیروهای مقاومت منطقه را صلاحدید خود آن‌ها و تصمیماتی مستقل تلقی کرده است.

دستگاه دیپلماسی ایران نیز در موضعی رسمی اعلام کرد که «گروه‌های مقاومت در منطقه در تصمیمات و اقدامات خود از جمهوری اسلامی ایران دستور نمی‌گیرند و جمهوری اسلامی ایران ضمن اینکه از توسعه درگیری در منطقه استقبال نمی‌کند، در تصمیمات گروه‌های مقاومت برای نحوه‌ حمایت از ملت فلسطین و یا دفاع از خود و مردم کشورشان در برابر هر گونه تجاوز و اشغالگری دخالتی ندارد.»


در یادداشت منتشرشده در مجله اکونومیست آمده است: آمریکا حملات متقابل را آغاز کرده است. در سوم فوریه، به بیش از ۸۵ هدف در غرب عراق و شرق سوریه حمله کرد. اولین دور از حملاتی که «جو بایدن» رئیس‌جمهور آمریکا وعده داده بود پاسخی چند مرحله‌ای به حمله پهپادی علیه نظامیان آمریکایی در اردن خواهد بود. آمریکا حوثی‌ها (انصارالله یمن) را نیز روز بعد و نیز در پنجم فوریه هدف قرار داد که بخشی از کارزار حملاتی بود که تاکنون یک ماه به طول انجامیده است. با این وجود حملات علیه آمریکا و اسرائیل ادامه دارند، حتی پس از حملاتی که به ظاهر باید آن‌ها را متوقف می‌کرد.

منتقدان تند بایدن گمان می‌کنند که دلیل متوقف‌نشدن این حملات را می‌دانند: تهدیدهای آمریکا باورپذیر نیستند؛ چراکه آمریکا نمی‌خواهد به خود ایران حمله کند. «لیندسی گراهام» سناتور کارولینای جنوبی می‌گوید «دولت بایدن می‌تواند از پس همه نیروهای نیابتی ایران بربیاید اما این منجر به ایجاد بازدارندگی در قبال تجاوزات ایران نخواهد شد. در عوض، آن‌ها خواستار حملات مستقیم به قلمرو ایران هستند و به عملیات «مانتیس» اشاره می‌کنند که در دهه هشتاد میلادی آمریکا به رزم‌ناوها و سکوهایی نفتی ایران در خلیج فارس حمله کرد.

اما منتقدان چپ‌گرا استدلال متفاوتی دارند. آن‌ها صحبت‌کردن از بازدارندگی را نوعی آتش‌افروزی گمراهانه دانسته و در عوض، چیزی را پیشنهاد می‌کنند که به گفته خودشان، راهکاری ساده است؛ «پایان دادن به جنگ غزه». اگر رژیم صهیونیستی کشتار فلسطینی‌ها را متوقف کند، نیروهای مقاومت هم احتمالا اقدامات خود را متوقف کنند.


حضور «جو بایدن» و همسرش در مراسم تشییع سه نظامی آمریکایی کشته شده در حمله مقاومت عراق
به اعتقاد اکونومیست، تلاش آمریکا برای ایجاد بازدارندگی در قبال ایران ناشی از تناقضات ریشه‌دارتری در سیاست آن در قبال غرب آسیاست. مثالی از آن،‌ تمایل به روی‌گرداندن از این منطقه و در عین حال، حفظ نظامیان و حضور نظامی کافی در آن برای برآمدن از عهده اهدافی متنوع که در واقع، برای متوقف کردن ایران بسیار کوچک است.

در بخش دیگری از این مطلب آمده که ایران و نیروهای مقاومت «یک جنگ فرسایشی طولانی را برای بیرون راندن نظامیان آمریکایی از خاورمیانه و محدود کردن قدرت عمل متحدان آمریکا در اسراییل و خلیج فارس پیش می‌برند». بازدارندگی تنها در صورتی می‌تواند موثر باشد که این تصور عوض شود. حملات هوایی که یک هفته پیشتر اخطار آن داده شده باشد، یا اعزام ناوهای هواپیمابر و بمب‌افکن‌های دوربرد به منطقه و رژه آن‌ها نمی‌تواند در این باره کاری از پیش ببرد، همان‌طور که آمریکا در سال‌های اخیر آن را انجام داده است.

این یادداشت آمده است: شاید اگر ایران باور می‌کرد که آمریکا آماده سرنگون کردن حکومت جمهوری اسلامی است، از استفاده از نیروهای نیابتی خود منصرف می‌شد. اگرچه، پس از ۲ دهه ماجراجویی شکست‌خورده آمریکا در منطقه، هیچ یک از آمریکایی‌ها یا ایرانی‌ها به این موضوع باور ندارند. حتی «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور پیشین آمریکا که در سیاست خارجی خود تجسم تئوری «مرد دیوانه» «ریچارد نیکسون» بود، نتوانست، مستقیما به ایران حمله کند.


رسانه انگلیسی می‌نویسد متحدان آمریکا در منطقه نیز این موضوع را باور ندارند. ۱۰ سال پیش رژیم صهیونیستی و برخی در خلیج فارس ممکن بود از از حملات آمریکا علیه نیروهای مقاومت استقبال کنند. در آن زمان نیز مانند الان، منطقه به‌خصوص در سوریه و یمن متشنج بود؛ امروز دیگر این جنگ‌ها پایان یافته‌اند، آن هم به نحوی که به نفع متحدان ایران بوده است.

اکونومیست معتقد است ایران در چهار کشور عربی نفوذی عمیق دارد و چند حمله پراکنده آن را تغییر نخواهد داد. به همین دلیل است که عربستان سعودی و امارات عربی متحده تلاش کرده‌اند روابط خود با ایران را بهبود ببخشند. اگر آمریکا نتواند از شرکای خود حفاظت کند، آن‌ها آشتی دوباره از طریق تعاملات دیپلماتیک و امتیازات اقتصادی را گزینه امن‌تری خواهند یافت.

پس از حملات اخیر آمریکا در سوریه و عراق، مقامات آمریکایی در نشست‌های خبری خود اشاره‌ای به بازدارندگی نکردند. در عوض، درباره تلاش برای «کاهش سطح» توانمندی‌های گروه‌های تحت حمایت ایران صحبت کردند. البته این ممکن است هدف واقع‌بینانه‌تری باشد چراکه به اعتقاد اکونومیست «اگر آمریکا بتواند به اندازه کافی موشک‌های ضدکشتی یمن را از بین ببرد، آن‌ها به ناچار حملات خود را متوقف خواهند کرد». این در حالی است که پس از چند حمله آمریکا و انگلیس، حملات ارتش یمن به کشتی‌های مرتبط با رژیم صهیونیستی ادامه دارد.

در بخش پایانی یادداشت اکونومیست مطرح شد: این مستلزم کارزاری طولانی از نوعی است که بایدن می‌خواهد از آن پرهیز کند و ریشه در اصل این مسئله دارد. آمریکا در خاورمیانه با دوراهی ماندن یا ترک آن مواجه است و نمی‌تواند با وجود نظامیان آمریکایی که هنوز در منطقه مستقر هستند، درباره آن تصمیم‌گیری کند.