هر اندازه که به دموکراسی، نهاد انتخابات و تصور گرهگشایی شگرف صندوق رای از مشکلات کشور نقد وارد باشد اما نمیتوان با هیچ منطقی از حق و امکانی که در برهه کنونی وجود دارد، صرفنظر کرد. انتخابات با همه ایراداتش تنها راهی است که در نظم کنونی، اراده عمومی – هر چند بهصورت ناقص – تجلی مییابد و میتوان تا حدی رویههای غلط را اصلاح کرد. انتخابات راهی است که حق حضانت پدرخواندههای سیاسی را سلب کرده و آنان را از دستاندازی به منافع عمومی بر حذر میدارد. تمسک به صندوق رای یعنی پژواک صدای عمومی در ساحت سیاسی و نقشآفرینی محذوفان در سپهر قدرت. انتخابات است که میتواند در این نظم ناعادلانه تَرَک انداخته و روزنهای بهسوی شنیدهشدن مطالبات فراموششده بگشاید. انتخاب ماست که میتواند منجر به این شود گعدههای منفعتطلب، قدرت را نردبانی برای نیل به ثروت قرار دهند یا نمایندگانی از جنس تودهها و حامی ضعفا سد راه مطامع آنان شوند.
صندوق رای است که توانایی آشفتهکردن خواب راحت جریاناتی را دارد که خود را قیم ملت میدانند و به جای آنها تصمیم می گیرند. تجلی اراده ماست که میتواند به شرایط کنونی استمرار بخشد یا موجب تغییر ریلگذاریها گردد. فرصتی برای ماست تا مقابل افراد و جریانانی ایستادگی کنیم که ایدههای اقتصادیشان مولد بیعدالتی و فقر است و آن را در قالب تئوریهای موهوم توسعه، به جامعه عرضه میکنند. ما هستیم که در بیهزینهترین شکل ممکن، خط بطلانی بهروی تصور انفعال جامعه مقابل نابرابریها، کشیده و صاحبان قدرت را وادار به شنیدن صدای بیصدایان میکنیم.
گلایهها بسیار است اما این شکوههای بهحق، توجیهی برای انفعال و بیرون گود نشستن نیست. بیعملی ما یعنی تامین منافع کسانی که سیاست و قدرت را برای خود و طبقه خود میخواهند و عدم حضور ما در صحنه یعنی تداوم وضغیت کنونی و وخیمتر شدن شرایط. برخی میپندارند با رایندادن و تحریم انتخابات و چشمپوشی از فرصت تغییر، مشروعیت نظام سیاسی با بحران مواجه و بدین ترتیب راه برای تغییرات اساسی هموار میشود که این خیال باطلی بیش نیست. هیچ تجربه جهانی وجود نداشته که با شرکت نکردن در صحنه سیاسی و رایندادن، پایههای حکومتی سست و لرزان شود. قدرت حکومتها و علیالخصوص نظام جمهوریاسلامی، محکمتر از آن است که صندوق رای تهدیدکننده یا ضامن دوام آن باشد بنابراین باید از منظری دیگر به مسئله انتخابات نگاه کرد و آن چشمانداز چیزی جز تامین منافع و تغییر شرایط نامطلوب کنونی نیست. با عینک منفعتمحوری عموم، حضور پای صندوق رای واجد معنا میشود و اگر به وسع خود برای بهبود نسبی اوضاع قدم برنداریم، با حامیان تداوم وضعیت کنونی، تشریک مساعی کردهایم.
منفعت عدهای در سیاستزدایی و زوال امر سیاسی است و آرمان برخی، عدم حضور جامعه و مشارکتنکردن در انتخابات در جهت تصاحب آسان کرسی قدرت است. این انحصارطلبان، سیاست را در فضایی بیدردسر، بدون دغدغه و خصوصی میطلبند و باید این خیال موهوم را در هم شکست. بیرون گود نشستن و رای ندادن، یعنی خصوصیسازی سیاست. باید با خصوصیسازی در هر شکلی مبارزه کرد!