سکوت عقل و فریاد هشتگ ها!

گروه سیاسی الف،   4021222112 ۱۲۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۵۹ تکراری یا غیرقابل انتشار

«در حادثه درمانگاه قم ما دقیقاً‌ با این موضوع مواجه شدیم که دیگر کسی گوش شنوا برای گفت‌وگوی عقلانی ندارد و دو قطب سیاسی در این میدان به شکل رادیکال با یکدیگر به تقابل پرداختند.»

سکوت عقل و فریاد هشتگ ها!

1ـ  درگیری خانمی با یک روحانی به دلیل قصه پرچالش و پر حاشیه «حجاب» در قم یکی دو روزی است که نقل رسانه و محافل اجتماعی شده است. در وهله اول باید این تذکر را بیان کرد که وقتی ما درباره حاشیه این اتفاق سخن می‌گوییم به هیچ عنوان قصد جانبداری از طرفین ماجرا را نداریم و غرض بررسی جنبه‌هایی است که پس از این اتفاق رخ نشان داد.  

2ـ پس از پخش این ویدیو، شاهد بودیم که برخی از افراد به بهانه‌های گوناگونی در جهت دفاع از آن خانم و تخطئه روحانی حاضر در فیلم از عبارات عجیبی چون «من سلیطه هستم» استفاده نمودند. برای داشتن یک مواجهه منطقی و عقلانی با چنین عبارات نامأنوسی لازم است ما دو رویکرد تبارشناسانه را لحاظ کنیم. یک رویکرد که کوتاه مدت هم هست چنین است که برخی از کاربران سایبری متأسفانه برای انتقاد از نوع برخورد آن خانم در فیلم او را «سلیطه» نامیدند. این یک بی‌اخلاقی غیرقابل دفاعی است که از سوی برخی از کاربران فضای مجازی رخ داده است. یک گرایش دیگری که جنبه طولانی‌مدتی هم دارد این است که در این مملکت اگر اتفاقی بیفتد؛ عده‌ای سعی دارند با سرعت هشتگی را ترند کنند که «من فلان هستم» و تقریبا این گرایش برای دهه دوم قرن حاضر میلادی است، یعنی در سال‌های 2014 تا 2016 ما شاهدیم که این مدل پویش‌ها افزایش یافت و از قضا کلمه «هشتگ» از جمله کلمات پرکاربرد در دیکشنری‌ها بود. نمونه بارز این پویش‌ها را می‌توان در هشتگ «من هم سگ هستم» جست‌وجو کرد. هدف از این پویش‌ها ایجاد نوعی همدردی و همزادپنداری با موضوعی بود اما نکته قابل توجه این است که چنین پویش‌هایی به شدت ظرفیت به ابتذال کشیده شدن و به انحراف رفتن را دارد. 

3ـ این پویش‌ها موجب می‌شد اولا موضوع اصلی به حاشیه برود، ثانیاً خود پویش‌های هشتگ‌محور برجسته شوند و ثالثا صورت مسأله‌ها در چنین فضایی تغییر یابند. به تعبیری پر ماجرای درمانگاه قم، برخی موضوعات و سؤالات اصلی وجود دارد که باید به آن‌ها پرداخت، مثل مقصر اصلی کیست؟ چه کسی این نزاع را آغاز کرد؟ آیا کسی حق فیلم‌برداری از دیگران را دارد؟ چگونه باید از کسی خواست که بدون اجازه از ما فیلم نگیرد؟ اما متأسفانه برخورد غیراخلاقی برخی کاربران موجب شد افرادی برای دفاع از آن خانم، بدترین روش را اتخاذ کنند و بگویند اگر شما به او می‌گویید سلیطه پس من هم سلیطه هستنم  و این چنین است که اصل ماجرا به حاشیه می‌رود و یک نزاع واقعی به ابتذال کشیده می‌شود.

نتیجه این رخداد این است که ناهنجاری‌های غیراخلاقی و مذمومی که ما در ادبیات فارسی برای آن نشانه گذاشته‌ایم به شکلی خاص عادی جلوه پیدا می‌کند. صحبت از این است که اساسا چنین عناوینی نقض غرض است و کرامت انسانی و صورت اخلاقی انسان را نادیده می‌گیرد. نکته مهم و اساسی این است که این نوع پویش‌ها کنش نیستند و اصالتی ندارند، به تعبیری آن‌ها واکنشی هستند به توهین و نوع برخورد رادیکالی که دریافت کرده‌اند. اما موضوع به ایتجا ختم نمی‌شود؛ زمانی در آمریکا برای توهین به سیاه‌پوستان آنان را «کاکاسیاه» خطاب می‌کردند، اما از یک دوره‌ای به بعد سیاه‌پوستان این عبارت توهین‌آمیز را به رسمیت شناختند و نوعی فرودستی را برای خود پذیرفتند. از این جهت رسمیت دادن به عبارت زننده سلیطه موجب فرودستی بانوان در ابعادی خواهد شد و نتیجه‌ای که دارد این است که اگر فردا روزی زنی بخواهد قانونی و شرعی از حق‌اش دفاع کند سلیطه خطاب می‌شود! 

4ـ در ایران ما با یک جامعه یکدست و یکرنگ مواجه نیستیم. در ایران شاهد تنوع فرهنگی بسیاری زیاد، فاصله طبقاتی گسترده و امیال و خواست‌های متنوعی هستیم که در این بین دو عنصر سیاست و شکاف طبقاتی موجب شده است که عنصر گفت‌وگو و مظاهر دموکراتیک به حاشیه برود و در نزاع‌هایی که رخ می‌دهد افراد از روش و گفتار رادیکال استفاده نمایند. در این وضعیت خود جامعه هم رغبتی به افراد معتدل با گرایش‌های عقلانی ندارد و تریبون دست کسانی می‌افتد که رادیکالیسم را پیگیر می‌شوند. در حادثه درمانگاه قم ما دقیقاً‌ با این موضوع مواجه شدیم که دیگر کسی گوش شنوا برای گفت‌وگو و تقابل عقلانی ندارد و دو قطب سیاسی در این میدان به شکل رادیکال با یکدیگر به تقابل پرداختند.