اصحاب کهف یا یاران غار از ستم دقیانوس در غاری پنهان شدند و حدود سه قرن به خواب رفتند.
اصحاب کهف یکی از ماجراهای قرآنی است که البته در کشور ما ایران سریال مردان آنجلس بر اساس آن ساخته شده بود. روایتهای متفاوتی درباره مکان قرارگیری غار اصحاب کهف وجود دارد. با این مطلب از الف همراه باشید تا درباره غار اصحاب کهف بیشتر بدانیم. در ادامه ویدئویی از غار اصحاب کهف در اردن را ببینید.
داستان اصحاب کهف در قرآن کریم
اصحاب کهف در قرآن نام گروهی از مؤمنان است که از ستم پادشاهی مشرک بهنام دقیانوس به غاری پناه بردند و سالیانی دراز (۳۰۹ سال) به خواب عمیق فرو رفتند و سپس بیدار شدند.
داستان این گروه، با اشاراتی کوتاه در آیات ۹ تا ۲۶ سوره کهف یعنی در ۲۷ آیه تشریح شده است.
تعداد و اسامی اصحاب کهف
تعداد اصحاب به طور دقیق مشخص نیست، اگرچه رقم هفت بیشتر در مورد آنها استفاده میشود. در مورد تعداد اصحاب در آیه ۲۲ سوره کهف آمده است: بهزودی خواهند گفت سه تن بودند [و] چهارمین آنها سگشان بود و میگویند پنج تن بودند [و] ششمین آنها سگشان بود تیر در تاریکی میاندازند و [عدهای] میگویند هفت تن بودند و هشتمین آنها سگشان بود بگو پروردگارم به شماره آنها آگاهتر است جز اندکی [کسی شماره] آنها را نمیداند پس درباره ایشان جز بهصورت ظاهر جدال مکن و در مورد آنها از هیچکس جویا مشو.
نامهای آنان در منابع مسیحی عبارتاند از: مکسملینا، یلمیخا، دیمومدس (دیموس)، امبلیکوس، مرطونس، بیرونس و کشطونس.
همگی جز یکی از آنان که یک چوپان به همراه سگش بود از اشرافزادگان و درباریان بودند و دین خود را مخفی نگاه میداشتند، چرا که دین مسیحیت ممنوع بوده و امپراتور روم مسیحیان را تحت تعقیب داشت.
حادثه اصحاب کهف در چه زمانی رخ داده است؟
این حادثه مربوط به قرون بعد از ظهور حضرت مسیح (علیهالسلام) است. این جریان مربوط به زمان «دکیوس» (که معرب آن دقیانوس است) است که در عصر او مسیحیان تحت شکنجه سختی قرار داشتند و به گفته مورخان اروپائی این حادثه بین سالهای ۴۹ تا ۲۵۱ میلادی روی داده است.
گفته شده، داستان اصحاب کهف برای نخستینبار در قرن پنجم میلادی توسط یکی از دانشمندان مسیحی به نام «ژاک» که خلیفه کلیسای سوریه بود در رسالهای که به زبان سریانی نوشته است تشریح گردید و این خود میرساند که این حادثه یکی دو قرن پیش از ظهور اسلام در میان مسیحیان شهرت داشته، اما پارهای از مشخصات آن از جمله مقدار و مدت خواب آنها، با آنچه در منابع اسلامی آمده تفاوت دارد، زیرا قرآن صریحاً مدت خواب آنها را ۳۰۹ سال ذکر کرده است.
ساختار داستان در منابع مسیحی همگونی خاصی با نقلهای اسلامی دارد و به «هفت خفتگان» یا «هفت خفتگان شهر اِفِسوس» معروف است.
جایگاه داستان اصحاب کهف نزد مسلمانان و وجود این باور که هنوز میتوان نشانی از غار اصحاب کهف را بازجست، موجب آن شده تا در طول تاریخ کاوشهایی برای دستیابی به غاری که اصحاب کهف در آن به خواب رفتند انجام شده و مکانهایی نیز در پی این کاوشها و یا به طور تصادفی مشخص و معرفی شدهاند. به طبع شهرت اینکه اصحاب کهف در بلاد روم سکنی داشتهاند، انگیزهای بوده است تا این جویندگان، در پی یافتن اطلاعاتی جدید و موثق درباره اصحاب کهف بیشتر بهجانب روم توجه کنند.
در مورد مکان غار اصحاب کهف نظریههای مختلفی وجود دارد و مکانهای متعددی بهعنوان غار اصحاب کهف معرفی شدهاند.
غار اصحاب کهف در ترکیه قرار دارد؟
در بحارالانوار روایتی از حضرت علی، علیهالسلام، نقل شده است که میگوید واقعه اصحاب کهف در شهر «افسوس» اتفاق افتاده و این غار در نزدیکی آن قرار داشته است.
این شهر یکی از شهرهای ایونیا در آناتولی (آسیای صغیر) بود که امروز ویرانههای آن بهعنوان مرکز باستانشناسی در سهکیلومتری جنوب شهر سلجوق استان ازمیر ترکیه واقع شده است. (سامی، قاموس الاعلام ترکی، ج۱، ص۵۰۶ و ج۲، ص۱۰۰)
در یککیلومتری این شهر غاری است که مردم ترکیه آن را بهعنوان غار اصحاب کهف زیارت میکنند. (بیآزار شیرازی، باستانشناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن، ش۱۳۸۰، صفحهٔ ۳۵۲)
علامه طباطبایی در المیزان معتقد است غار اِفِسوس در ترکیه، بر اینکه غار اصحاب کهف باشد انطباق بیشتری دارد. (طباطبایی، المیزان، ج۱۳، ص۲۹۹)
ویرانههای این شهر، هم اکنون در نزدیکی «ازمیر» در «ترکیه» به چشم میخورد، و در کنار قریه «ایاصولوک» در کوه «ینایرداغ» هم اکنون غاری دیده میشود که فاصله چندانی از «افسوس» ندارد. این غار، غار وسیعی است که میگویند آثار صدها قبر در آن به چشم میخورد و به عقیده بسیاری غار اصحاب کهف همین است.
دهانه این غار بهسوی شمال شرقی است و همین سبب شده که بعضی مفسران بزرگ در اصالت آن تردید کنند، درحالیکه این وضع مؤید اصالت آن است، زیرا قرارگرفتن آفتاب به هنگام طلوع در سمت راست غار و در هنگام غروب در سمت چپ، مفهومش آن است که دهانه غار بهسوی شمال و یا اندکی متمایل به شمال شرقی باشد.
عدم وجود مسجد و معبدی در حال حاضر در کنار آن، دلیلی بر نفی اصالت آن نیز نخواهد بود، چه اینکه ممکن است با گذشتن حدود ۱۷ قرن آثار آن معبد از بین رفته باشد.
اردن؛ احتمال دوم
دومین غار، غاری است که در میان دو روستای رقیم (رجیب) و ابوعلند و در ۷ کیلومتری اَمّان پایتخت اردن وجود دارد. در بالای این غار، آثار صومعهای دیده میشود که طبق پارهای قرائن، مربوط به قرن پنجم میلادی است که بعد از غلبه مسلمین بر آنجا تبدیل به مسجد شده و محراب و مأذنه دارد. (بیآزار شیرازی، باستانشناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن، ۱۳۸۰ش، صفحهٔ ۱۹۴)
احتمالات دیگر
- غار موجود در بتراء، یکی از شهرهای فلسطین
- غار کوه قاسیون نزدیک دمشق
- غاری در شبهجزیره اسکاندیناوی در اروپای شمالی
- غاری در نزدیکی شهر نخجوان در منطقه قفقاز
داستان اصحاب کهف در مسیحیت
در مسیحیت، داستان اینگونه روایت میشود که در طول آزار و شکنجههای دسیوس (امپراتور روم)، در حدود سالِ ۲۵۰ پس از میلاد، هفت مرد جوان متهم به پیروی از مسیحیت شدند. مدتی به آنها فرصت داده شد تا از ایمان خود انصراف دهند، اما آنها از تعظیم در برابر بتهای رومی خودداری کردند. در عوض آنها ترجیح دادند که مال دنیوی خود را به فقرا بدهند و برای دعا به غار کوهستانی بروند؛ و در آنجا به خواب رفتند. امپراتور که دید نگرش آنها نسبت به بتپرستی بهتر نشده است، دستور داد دهانه غار را مهروموم کنند.
دسیوس در سال ۲۵۱ درگذشت و سالهای زیادی گذشت که طی آن مسیحیت از آزار و اذیت، به دین دولتی امپراتوری روم تبدیل شد. در زمانی بعد (که معمولاً زمان سلطنت تئودوسیوس دوم (۴۰۸-۴۵۰) گفته میشود) در سال ۴۴۷ پس از میلاد، صاحب زمین تصمیم گرفت دهانه مهرومومشدهِٔ غار را باز کند و به این فکر افتاد که از آن بهعنوان آغل دام استفاده کند. در را باز کرد و اصحاب کهف را در آنجا دید. آنها از خواب بیدار شدند و تصور کردند که فقط یک روز خوابیدهاند. یکی از آنها را برای خرید غذا به افسس فرستادند و از او خواستند که مراقب باشد.
پس از ورود فرد به شهر، این شخص از دیدن ساختمانهایی با صلیب شگفتزده شد. (چون شهر برعکسِ زمانی که به خواب نرفته بودند، مسیحی شده بود) مردم شهر به نوبه خود از دیدن مردی که سعی میکرد سکههای قدیمی دوران سلطنت دسیوس را خرج کند شگفتزده شدند. اسقف برای مصاحبه با اصحاب کهف، احضار شد. اصحاب کهف ماجرای معجزهِٔ خود را به او گفتند و در حال حمد و ستایشِ خدا از دنیا رفتند.