چرا این همه " در پوستینِ خَلق" می افتیم؟!

غلامرضا بنی اسدی، گروه فرهنگی الف،   4030201076 ۳۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲۶ تکراری یا غیرقابل انتشار
چرا این همه " در پوستینِ خَلق" می افتیم؟!

نه کم شمار که پرشمارند قلم ها و تریبون هایی که کلمات شان اگر از جنسِ خنجر نباشد با ارفاق شبیه سوهان است. آن هم با عاج های بلند که در روانِ مخاطب، مدام به آمد و شد است. روان فرسا است رفتار شان. به ظاهر اما این قبیل گفته ها و نوشته ها به آرایه های ادبی  هم مزین است اما از ادبِ تهی است. به جایش تا می شود از جسارت لبریز است. نام نمی برم باز هم. 

مهمتر از نام ها رسمی خطرناک است که در پندار برخی جا باز کرده است که جا را برای دیگران تنگ کنند.  مثل بادهای مسموم در جان هرکسی می افتند که مثل انان فکر نکند. مایی که پیشتر ها مدام بین "گلستان" و "بوستان" در آمد و شد بودیم و سعدی وار، سعادت خلق می جستیم امروز " آتش افروز" در دست به دنبال سعادت سوزی در زندگی مردمان می کوشیم. تازه برای این از تاریخ و خلق و حتی خدا هم طلبکار می شویم.

 حالِ این جماعت از قلم به دستان و تریبون داران، شرح همان حکایتی است که سعدی، علیه الرحمه، می نویسد: " یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شب خیز و مولع زهد و پرهیز. شبی در خدمت پدر-رحمة الله علیه- نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفه ای گرد ما خفته. پدر را گفتم: « از اینان یکی سر برنمی دارد که دوگانه ای بگزارد.چنان خواب غفلت برده اند که گویی نخفته اند که مرده اند". گفت: جان پدر! تو نیز اگر بخفتی به از آن که در پوستین خلق افتی!" 

در پوستین خلق می افتیم و مرز های حریم و حرمت دیگران را هم رد می کنیم نمی دانیم انگار که حریم حکم خدا را زیر پا می گذاریم. 

این در رسانه ها و برنامه های رسمی ما کم به چشم نمی خورد اما فراوان ترش را در فضای مجازی می بینیم. گروهی بی ادبی شان فقط شخصیت خودشان را عیان و نابود می کند. برخی اما که با ظاهر هم نیت خیر، زبان و قلمی چون گروه اول دارند، اعتقادات خلقی را به هزار علامت سوال مواجه می کند. اینان را باید فرمان خواب داد. حتی قرص خواب در چای شان حل کرد تا مرز های حلال و حرام را قاطی نکنند. تا خُلقِ خلقی را – به ناحق- برنیاشوبند. تا رفتار نا به جای شان به حساب های واجب الاحترام نوشته نشود. به برخی از این جماعت گفته ام که دفاع از حق باید با شناخت و ادبیاتی از جنس حق باشد. با ادبیات همتراز باطل نمی شود از حق دفاع کرد. امروز که یادروز شیخ اجل است، از کلام او وام می گیرم و می نویسم اگر به ادب حق نمی توانید بنویسید، اصلا ننویسید. خوابِ شما بهتر از این بیداری است.....