حالا زمان مذاکره است

سامان مهراد، گروه سیاسی الف،   4030229049 ۱۱۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۸۱ تکراری یا غیرقابل انتشار
حالا زمان مذاکره است

گویا زمزمه‌های چند هفته پیش رسانه‌های بین‌المللی در خصوص مذاکرات قریب‌الوقوع ایران و آمریکا رنگ حقیقت گرفته و آن‌طور که منابع خبری روایت کرده‌اند، نمایندگان ایران و ایالات‌متحده هفته گذشته در عمان مذاکرات غیرمستقیمی را انجام داده‌اند.

اگر این ادعا صحت داشته باشد باید از اقدام دستگاه دیپلماسی حمایت کرده و حضور در میز مذاکره را اقدامی در جهت منافع ملی تفسیر کرد. هر چند که سیاست‌زدگی در ایران به‌حدی است که عده‌‌ای نگاه مغرضانه به این گزاره داشته و حمایت از مذاکرات ایران و آمریکا را به حضور اصولگرایان در مسند قدرت مرتبط می‌کنند اما آن‌چیزی که تعیین‌کننده است، ارتباطی به گرایش‌های سیاسی نداشته و به نوع مواجهه دستگاه دیپلماسی با واقعیت‌های موجود باز می‌گردد؛ واقعیت‌هایی که برگرفته از تغییر موازنه قوا در میدان است.

برهه کنونی، مقطعی است که ایران در مواجهه با غرب به‌دلیل پاسخ نظامی به اسرائیل در واکنش به حمله‌ای که علیه ساختمان کنسولگری در دمشق صورت گرفت، دست برتر را پیدا کرده و روی تصورات گذشته مبنی بر ضعف راهبردی خود خط بطلان کشید. این واکنش قاطع نظامی نشان داد که جمهوری‌اسلامی برای تأمین منافع خود خط‌قرمزی نشناخته و اجماع متحدین رژیم‌صهیونیستی و قدرت‌های جهانی هم خللی در این مسیر وارد نخواهد کرد چون بنا بر ترسیم معادله‌ای جدید علیه غرب است و هر اندازه که منافع ایران مورد تهدید قرار گیرد، مقابله به مثل صورت خواهد گرفت. جمهوری‌اسلامی ثابت کرد که از قدرت متوازن‌کردن تهدیدات علیه خود برخوردار است و اگر شرایط ایجاب کند، در همان حوزه‌هایی که نقطه‌ثقل مناقشات بوده، شرایط را به نقطه غیرقابل بازگشتی می‌رساند؛ اظهارات صریح چند تن از مقامات مهم و عالی‌رتبه کشور موید این گزاره است.

حالا و پس از اثبات قدرت سخت ایران، زمان ترجمه قدرت میدان در حوزه دیپلماسی است. هر چند که میدان و دیپلماسی به‌شکلی توامان دو بال قدرت و اقتدارآفرینی کشورند اما دیپلماسی عرصه‌ای است که در آن قدرت تولید‌شده میدان عینیت می‌یابد و می‌توان به‌واسطه آن در نظام جهانی امتیازات فراوانی را اندوخت. از این روست که قدرت‌نمایی نظامی ایران در مقابل اسرائیل و قدرت‌های غربی فرصتی را برای امتیازگیری از غرب و رفع تحریم‌های اقتصادی ایجاد کرده و از این مجال باید به بهترین شکل ممکن بهره برد. حالا که اخبار  از مذاکرات ایران و آمریکا حکایت می‌کند باید به‌دور از خط و ربط‌های سیاسی و با عینک منافع ملی از نفس این مذاکرات حمایت کرد زیرا مقدمات کسب امتیازات پایدار از غرب فراهم شده و موفقیت آن بستگی به سیاست‌ورزی دیپلمات‌های ایران دارد؛ برخلاف مذاکرات هسته‌ای از سال ۹۲ تا ۹۴ که ایران از موضع ضعف با غرب مواجه شد و با استادیومی‌کردن سیاست‌خارجی و وابسته‌کردن کشور به انعقاد هر توافق و با هر کیفیتی، برجام ناپایدار متولد شد.

برخلاف آنچه که بسیاری تعبیر می‌کنند، ایران نگاهی ایدئولوژیک به رابطه با غرب و توافق با ایالات‌متحده نداشته و از قضا با رویکرد واقع‌گرایانه و مبتنی بر منافع ملی به سیاست‌ورزی پرداخته و موارد متعددی هم برای اثبات این گزاره وجود دارد. پس واضح است که بر خلاف تبلیغات منفی در خصوص غلبه ایدئولوژی بر منافع‌ملی، ایران نگاهی پراگماتیک در عرصه سیاست‌خارجی نیز دارد و از همین روست که گاهی اوقات از مذاکره استقبال می‌کند و مقاطعی هم گارد خود را به‌روی توافق می‌بندد. 

به هر روی، این برهه مقطعی است که دستگاه دیپلماسی کشور می‌تواند میوه قدرت سختی که به جهانیان نشان داده شد را بچیند و حمایت از آن از سوی همه جریان‌های سیاسی ضروری است.