چرا تحریک ؟

  4030403130

 

محمد کاظم انبارلویی روزنامه نگار در مقاله ای تحت عنوان " ادب رقابت در مردم‌سالاری دینی" نوشت: 

انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری تماشایی است. فضای انتخابات آکنده از نسیم روح‌بخش فداکاری و جان‌فشانی شهدای خدمت و حضور مردم  است. این فضا ، خلاف ادب و اخلاق را برنمی‌تابد. رقبا ، تحت تأثیر این فضا ، پرهیز دارند از این که  در گویش‌های رقابتی شان ،  بدگویی، بدزبانی، دروغ‌گویی،  ، تهمت‌زنی، فحاشی ، سیاه نمائی و اقدامات دشمن شاد کن  وجود داشته باشد  ، اما گاه ، در ستادها و  به ویژه در میان مشاوران و هواداران  حساب کار از دست می‌ رود .


ادب رقابت ، در مردم‌سالاری دینی اقتضا دارد به فرهنگ انتخابات ، و آزادی انتخاب مردم احترام بگذاریم. « هر نفر یک رأی»  را به‌عنوان یک اصل و یک امانت نگاه کنیم و برای تصمیم  مردم حتی وقتی مطابق میل ما نیست  ، ارزش قائل شویم.

این‌که  مشاور یک کاندیدا که سابقه هشت سال وزارت خارجه را دارد و باید از همه سیاستمداران پخته تر ، سنجیده تر و متین تر باشد و به هواداران درس قانونمداری و خویشتنداری بدهد ، یک هفته قبل از برگزاری انتخابات ، در جمع هواداران ، مثل یک نوجوان احساساتی ، با هیجان  فریاد می زند و با قاطعیت تمام ، اعلان پیروزی می کند و  کاندیدای خود را که در انتخابات اخیر مجلس  در شهر خود تبریز ،  فقط به تعداد  هشت در صد واجدین شرایط ، رأی داشته  ،  پیروز قطعی انتخابات کشوری معرفی می کند  و ویروس  خطرناک  خوداکثریت‌بینی و خود پیروز پنداری  را زیر پوست هواداران هیجان زده ،  تزریق کند، عبور از یک خط قرمز  است و حتی اگر در اثر انتقادها بگوید منظور من شورش نبود اثر سخنش روی هواداران تغییر نمی کند . از این صحنه پردازی تحریک کننده    نه تنها وفاق و وحدت ملی  بیرون نمی‌آید بلکه   شورش اجتماعی  نمایندگی می شود .

سکه این تحریک احساسات  دو روی دارد؛ یک طرف نا آگاهی و رؤیاپردازی توهمی و فانتزی است که مخصوص برج عاج نشین های  جدا از مردم  است ، طرف دیگر  هم بستر سازی برای کنشگری  ساختار شکن ،  و هم سو با  اشاره دشمن است .  

نامزد محترمی که خودش ، انگیزه ای و اعتقادی برای ایجاد شورش اجتماعی ندارد ، وقتی درب  ستاد خود را  به روی  فعالان پروژه  براندازی نرم  می گشاید  ، معلوم است که کارها توسط آنها مدیریت خواهد شد  و  او را هم مثل دیگر فریب خوردگان به راهی خواهند کشاند  که تأمین کننده راهبردهای ساختار شکن  سرویس‌های سیا و موساد  باشد   .

معلوم نیست  نامزد محترم  با چه منطقی و با کدام توان و تجربه ، گمان کرده می تواند چنین ستادی را مدیریت کند ؟

  ایشان از یک سو خیلی صریح بر قانونگرائی و  عملیاتی کردن سیاست‌های ابلاغی مقام معظم رهبری و  قانون برنامه  هفتم تأکید می کند  و برای اثبات ادعای خود  آیه قرآن و کلام امیر مؤمنان (ع) را شاهد می آورد ، و از سوی دیگر  ،  مشاوران  و اعضای ستاد او که از ژنرالهای دولت اصلاحات و دولت اعتدال هستند  چیز دیگری را فریاد می زنند. 

 مگر ایشان اطلاع ندارند که این مشاوران و اعضای ستادشان  نه تنها  در دولت های اصلاحات و اعتدال  به سیاستهای ابلاغی و برنامه پنج ساله و سندهای بالادستی  وفادار نبوده اند بلکه در مقابل نظام ، سه نبرد نرم دشمن در   فتنه  های ۷۸  ،   ۸۸ و  ۹۸ را نمایندگی کرده اند  . این رفتارها و سوابق سوء چه نسبتی با قانونگرائی و ولایتمداری  مورد تأکید این کاندیدای محترم  دارد ؟ 

ایشان در هر فرصتی تکرار می کنند که  باید به نظر کارشناسان و متخصصان احترام گذاشت و مملکت را بر اساس نظر آنان  اداره کرد ، این حرف درستی است.

اگر  این سخن ، اعتقاد قلبی ایشان باشد  باید موضع خود را در قبال گزارش های رسمی و کارشناسی در مورد  عملکرد دولت های اصلاحات و اعتدال بیان کنند  ، برای نمونه ، در گزارش رسمی کارشناسان مالیه عمومی در دیوان محاسبات تفریغ عملکرد نفت در بودجه سال ۸۳  دو خبر مهم از همه برجسته‌تر است.
1- دولت آقای خاتمی 6 میلیارد دلار از فروش نفت را به خزانه واریز نکرده است و همچنین فروش نفت در داخل را وفق تبصره 38 قانون بودجه به خزانه واریز نکرده است.
2- قرارداد ننگین کرسنت و فساد استات‌اویل در این گزارش کارشناسانه ، افشا و موارد تخلف دولت در آن تبیین شده است .

این نامزد محترم که خود را ادامه دهنده دولت اصلاحات معرفی می کنند  چه پاسخی  به این گونه گزارش های کارشناسان  می دهند ؟   ،  آیا گزارش رسمی  کارشناسی را مبنا قرار داده  و این تخلفات بزرگ را محکوم می کنند ، یا نظر کارشناسان را زیر پا می گذارند ؟  
این کاندیدای محترم ، با این دوگانه ای که بین سخن و ستاد خود دارند  ،  پدیده حیرت انگیز این انتخابات هستند  که  حتی هواداران جبهه اصلاحات در داخل و خارج را هم سرگردان کرده اند  ،  چگونه می شود در سخن مدافع قانونمداری   و در عمل  حامی قانون گریزان  بود ؟ .

جای تعجب است که این کاندیدای قانون‌مدار و حامی فرهنگ تحمل و مدارا ، به عنوان مشاور فرهنگی خود  یک استاد قانون ستیز  اخراجی بداخلاق و کم تحمل را که احتمالا وزیر فرهنگ آینده است به میز گرد فرهنگی  می آورد که در همان صحنه اول  نه تنها روحیه کم تحملی و خشونت و بی فرهنگی  خود را به نمایش می گذارد  بلکه به نامزد مورد علاقه  خودش هم بی حرمتی می کند . این مشاور بی فرهنگ انتخاب او است یا انتخاب ستاد ؟ 

همراه بردن آقای ظریف به‌عنوان مشاور سیاست خارجی چه پیام و پیامدی   دارد ؟ آیا قرار است  در دولت ایشان همان راهبرد  شکست خورده  اعتماد و التماس  به آمریکا  و شرطی کردن و متوقف کردن   اقتصاد ایران که شاخصه اصلی دولت اعتدال بود  برای هشت سال دیگر تکرار شود  ؟ اگر چنین است چرا این کاندیدای محترم می گوید من دنباله رو دولت اعتدال نیستم  . قسم حضرت عباس را قبول کنیم یا دم خروس را ؟  آیا در حالی که مجلس و نظام ،  صد در صد با   رویکرد تکیه به آمریکا  در سیاست خارجی  مخالف است ، معرفی  امثال ظریف  برای سیاست  خارجی  مقدمه کشمکش های پر خسارت داخل نظام و ایجاد حاکمیت دوگانه و طمع ورزی دشمن و  از دست رفتن فرصت  ها نخواهد بود  ؟ 

تبعیت از رهبری که در سخن این کاندیدای محترم تکرار می شود  مصداق های روشنی دارد که یکی از آشکارترین  آنها  بی اعتمادی به آمریکا است  ، در حالی که راهبرد کلان و عملکرد بلند مدت  آقای  ظریف در سیاست خارجی  ، اعتماد به آمریکا است  .
چگونه می توان این دوگانگی بین سخن و عمل این کاندیدا را توضیح داد ؟  

ایشان در  پاسخ به انتقادها و برای آنکه هیچ پاسخ منطقی ندارد  ، با صراحت می گوید من برای رأی آوردن ،  این افراد را در ستاد خود  پذیرفته ام .  

کاندیدائی که در انتخابات  برای رأی آوردن ، به براندازان و فتنه گران و فریب خوردگان از  آمریکا و یا دوستان آمریکا   متوسل شود آیا پس از رئیس جمهور شدن  برای حفظ هواداران همین مشی را ادامه نخواهد داد  ؟ چرا به‌جای راه‌حل درست که استفاده از نیروهای خوشنام و خوش سابقه است ، راه خلاف و راه همکاری با خلافکاران را پیش گرفته و  مملکت را   به سمت بحران سوق دهیم؟ 

آیا این کاندیدای محترم نباید از آقای ظریف بپرسند  ، چرا در جمع هواداران و یک هفته قبل از برگزاری انتخابات ،  اعلان پیروزی زودهنگام کرده  و هواداران را به جشن پیروزی در روز  شنبه دعوت کرده است ؟ آیا این اعلان پیروزی زودهنگام و این دعوت به جشن پیروزی  درست مشابه همان اعلان پیروزی زود هنگام و دعوت به جشن پیروزی  در فتنه ۸۸ نیست ؟  .

چرا برای رأی مردم و انتخاب مردم و صندوق رأی  احترام قائل نیستیم و به محض آنکه  نظر سنجی ها ، رأی نیاوردن کاندیدای ما را پیش بینی می کنند ، وارد فاز تحریک هواداران  برای شورش و لگد زدن  به صندوق رأی و آتش زدن به منافع ملی و امنیت ملی می شویم ؟ 

کاندیدای محترم باید به مردم پاسخ دهند که این نوع  رفتار ها چه نسبتی با  قانون گرائی مورد تأکید ایشان  دارد .

این کاندیدای محترم باید در خود بنگرند و ببیند آیا قدرت و توان کنترل این ژنرالهای قانون گریز را دارند و می توانند آنها را در مدار قانون  قرار دهند   یا آنها او را در جدول قانون گریزی  قرار خواهند داد ؟ در  روزهای آینده پاسخ این سؤال روشن خواهد شد .
مردم عزیزی که سه سال ، خلوص ،صداقت و یک رنگی  شهید رئیسی و مواضع منسجم و هماهنگ ایشان را دیده اند و با حماسه بزرگ تشییع ،  مشی و   مکتب شهید جمهور را امضا کرده اند  از کاندیداها انتظار دارند در مناظره ها ، میز گردها و ستادهای خود ، همان خلوص و یک رنگی  را داشته   و  ، ادب و آداب رقابت و اقتضائات مردم سالاری دینی را مراعات کنند تا برکات انتخابات که جشن ملی مردم ایران است روز افزون گردد .

.