انتقاد فرهیختگان از اجتماع حجاب در ورزشگاه آزادی
فرهیختگان درباره اجتماع حجایت از حجاب در ورزشگاه آزدی نوشت: «برای برگزاری این اجتماعات به دنبال چه بازخوردی از جامعه هستیم، اثرات برگزاری آن میبایست چه باشد و اساسا هدفگذاری و انتظار از برگزاری این اجتماعات چیست؟ در نگاهی به اجتماعاتی که در یکی دوسال اخیر برگزار شده، این سوال جواب قانع کنندهای ندارد...
بیتوجهی به عوامل و مولفههای اولیه لازم برای برگزاری یک اجتماع، باعث شد تجمع در ورزشگاه آزادی بازخورد چندان مثبتی حتی در بدنه ایدئولوژیک نداشته باشد و انتقاداتی را متوجه برگزارکنندگان این اجتماع کند. یکی از علل آن را میتوان در برگزاری تجمع در زمان و شرایط آبوهوایی نامناسب در ورزشگاه آزادی جستوجو کرد.
شاید به همین خاطر بود که جمعیت قابل توجهی نیز در ورزشگاه حاضر نشدند. نمیشد خالی بودن بخشهایی از ورزشگاه را از دید دوربینها پنهان کرد. امری که میتواند باعث شود این اجتماع به ضدخودش تبدیل شود و فضایی را در اختیار رسانههای فارسیزبان قرار دهد که با تکیه بر جمعیت حاضر در ورزشگاه این تصویر را به کل جامعه تعمیم دهند و همچنان روی اقلیتنمایی بدنه ایدئولوژیک جامعه تاکید کنند...
برگزاری تجمعات و به خیابان آمدن مردم با مناسبتهای مختلف در چند سال اخیر تبدیل به اتفاق پرتکراری شده که تلاش میشود از طریق آن میزان مقبولیت به تصویر کشیده شود. جمعیت حاضر در این تجمعات نیز عموما بدنه ایدئولوژیک جامعه هستند. موضوعی که شاید در علل برگزاری آن مورد توجه باشد، نمایش مدام و پرتکرار مقبولیت با به خیابان آمدن بدنه حامی حکمرانی باشد.
امری که تا حد کنترلشده و بهاندازه آن، مطلوب است اما اگر تبدیل به امر پرتکراری شود و این بدنه حامی در هرمناسبت صرفا برای به نمایش گذاشتن سرمایه اجتماعی به خیابان بیاید، میتواند اثر منفی هم داشته و انتقاد بدنه ایدئولوژیک را نیز به همراه داشته باشد که صرفا تبدیل به وسیلهای برای نمایش رسانهای شده است و این گمان را ایجاد کند که نوعی سوءاستفاده از جمعیت حامی برای نمایش مقبولیت صورت میگیرد و اثر دیگری ندارد و ممکن است حتی این بدنه را نیز مایوس کند.»
***
پاسخ جلیلی به پیشنهاد تشکیل حزب
به گزارش مهر سعید جلیلی در دیدار با مسئولان ستادهای مردمیِ ملی گفت: بهتازگی در نشست مجازیای که با ایرانیان خارج از کشور برگزار کردیم، عزیزانی را مشاهده کردیم که با نگاههای دقیق متوجه موقعیت کشور و فرصتهای پیشرو بودند و دور از القاهای رسانهای دربارهٔ کشورهای خارجی، وضع آنها و وضع ایران را میدیدند.
وی تصریح کرد: امروز برخی افراد خواستار تشکیل حزب توسط ما هستند؛ مگر این ۱۴ میلیونی که در انتخابات به این گفتمان رأی دادند، حاصل حزب بود؟ در جبهه هم پیشبرد کارها و شکوفاییها در جاهایی اتفاق میافتاد که نگاه برابر وجود داشت و فرصت برای شکوفاییِ همه و استفاده از فرصتها فراهم بود. امروز نگرانی خیلیها این است که این حرکت عظیم با قدرت ادامه پیدا کند و ظرفیتهای جدید به آن متصل شود؛ اگر بتوانیم این بستر را حفظ کنیم و با قدرت ادامه بدهیم، میتواند در عرصههای مختلف تکثیر شود و با ابتکارات جدید در آن شکل بگیرد.
***
ادعای یک رسانه خارجی درباره پیام جدید آمریکا به ایران
به گزارش شفقنا روزنامه کویتی الجریده به نقل از منابع خود مدعی شد: «نمایندگان طرف آمریکایی سهشنبه گذشته به ایرانیها ابلاغ کردهاند که دولت جو بایدن آماده گفتوگو برای بازگشت سریع به توافق هستهای امضا شده در سال ۲۰۱۵ میلادی پس از وارد کردن اصلاحات ساده در آن است.» این روزنامه از قول منبع خود آورد: «مذاکرات برای بازگشت به توافق شفاهی غیرالزامآور برای دو طرف در سطح دیپلماتیک بود که حوادث هفتم اکتبر رخ داد جایی که طرف آمریکایی اصرار داشت که نمیتواند هیچ تفاهمی را تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در واشنگتن امضا کند اما آمریکا سهشنبه گذشته از این موضوع پا پس کشید.»
در ادامه مطلب این روزنامه آمده است: «بایدن آماده امضای این توافق قبل از پایان دوران ریاست جمهوری خود است اما ایرانیها خواهان بازگشت فوری به اجرای تعهداتشان در توافق هستهای هستند.
مواردی وجود دارد که باید دو طرف قبل از این موضوع بر سر آن به توافق برسند.» منبع الجریده در ادامه گفته است: «موضوعات حل نشده عموما موضوعات مرتبط با کاهش سطح اورانیوم غنی شده و سانتریفیوژهای پیشرفتهای است که اخیرا تولید شده است. همچنین ایرانیها از رئیسجمهور دموکرات میخواهند ضمانت بدهد که در صورت پیروزی نامزد جمهوریخواه، بار دیگر از این توافق خارج نشود.»
***
تحلیل جالب روزنامه اصولگرا از تاثیر تحریمها در کاهش مشارکت
عبدالله گنجی در جوان نوشت: «وقتی تأثیر تحریم در زندگی مردم را کم میدانیم و علت واقعی تحریم را نیز تبیین نمیکنیم که اصلا مسئله هستهای و موشکی نیست، مردم علت را به کجا ارجاع میدهند؟ وقتی علت اصلی تحریم نیست، پس چیست؟
اینجاست که سؤال برای رأیدهنده پیش میآید که اگر تحریم نیست پس مدیریت و سیاست است. حال اگر طیفهای مختلف سیاسی-فکری که میآیند و میروند بر کرسی دولت و مجلس مینشینند، اما تغییری حاصل نمیشود برای چه باید رأی دهیم؟ اگر دولتها و مجالس مختلف میآیند و میروند و مشکلات پابرجاست، رأی دادن ما چه فایدهای دارد؟ و اینجاست که یأس نسبت به صندوق شروع میشود و امید به کنجی تاریک میخزد.
نگارنده بررسی کردهام که در دوران خاتمی فشار تحریم به دلایلی که موضوع آن اینجا نیست کم شد و خاتمی که هیچ حرف و شعار اقتصادی نداشت الان مفتخر است بالاترین رشد را داشته است.
چند سال اول احمدینژاد که مذاکرات ادامه داشت ثبات هم بود، اما از سال ۱۳۹۱ که اوباما نفت ما را تحریم کرد طلا، ارز و مسکن سه برابر شد. پنج سال اول روحانی که مذاکره میکردیم ارز ثابت و تک نرخی بود و مقام معظم رهبری هم به خاطر آرامش موجود از روحانی تشکر کرد. اما از اواخر ۱۳۹۶ که زمزمه خروج از برجام و روشن شدن موتور تحریم اتفاق افتاد ارز از ۳ هزارو ۶۰۰ تومان به ۲۹ هزار تومان رسید و سال ۱۳۹۷ سختترین سال اقتصادی ملت ایران شد.
چای دبش اگر فساد محسوب میشود، اگر نماینده مجلس خودرو با قیمت تمام شده میگیرد و متهم به فساد است به دلیل چند نرخی بودن ارز است و این چند نرخی به خاطر تحریم است. ایران به دلیل صادرات نفت و گاز و پتروشیمی در حالت عادی اصلاً مشکل ارزی ندارد...
اگر تحریم بیاثر یا کم اثر است، جایگزین آن چیست؟ مردم چه چیزی را علل بدانند؟ و داخلی کردن علل کدام امید را برای مشارکت باقی میگذارد؟ دهه ۶۰ نیست که مشارکت همه تکلیفی- شرعی باشد. هنوز بخشی از جامعه چنین هستند، اما نسلهای نوظهور میپرسند برای چه رأی بدهیم؟ آن دفعه رأی دادیم چه شد؟ به ایشان رأی دادیم چه کرد؟ و... امید است در تبیین علل مشکلات از یک سو و بازگشت اصلاحطلبان به قدرت از سوی دیگر، سیاهنمایی کاهش یابد و گرهگشایی از زندگی مردم، ریل مشارکت را به سر جای خود برگرداند.
رفع تحریم دست ما نیست، اما دوگانه تلاش از طریق مذاکره و تلاش برای بیاثر کردن تحریم از روشهای مختلف دیگر با همان سه اصلی که آقای پزشکیان تأکید دارند (عزت، حکمت، مصلحت) باید در دستور کار قرار گیرد. تجربیات دولت سیزدهم در این حوزه مهم است.»
***
روایت اسماعیلی از علت نامزدنشدن مخبر در انتخابات
محمدمهدی اسماعیلی وزیر ارشاد دولت سیزدهم و نامزد ردصلاحیت شده انتخابات ریاست جمهوری گفتگویی با تسنیم داشته که بخش هایی از آن را می خوانید:
«-یک کارگروهی تشکیل شده و مساله را بررسی کرده بودند، در این کارگروه بر اساس مشورتهایی که انجام داده بودند و من هم در واقع در جریان آن بودم، در جمع بندیها نفر اولی که معرفی کردند، من بودم. من هم واقعا بر سر این مسأله مقاومت داشتم، چون هم شرایط شخصیام مهیا نبود، هم به لحاظ شرایط روحی و هم اینکه فرصتی برای برنامهریزی نبود.
-من خود بهشخصه مقید بودم که آقای مخبر بهنمایندگی از دولت در انتخابات شرکت کنند، خیلی به ایشان اصرار داشتم، چند باری حتی حضوری خواهش کردم و با چند تن از وزرا خدمتشان رسیدیم و گفتیم؛ "شما بیایید، بالاخره معاون اول دولت بودید و مسئول دولت، حضرت آقا هم به شما اعتماد دارند و سالها منصوب مستقیم رهبری در مدیریت اجرایی بودید."، اما آقای مخبر گفتند؛ "نه! حضرت آقا این مسئولیت دولت گذار را به من دادند و من اگر بخواهم به عرصه انتخابات بیایم، در ادامه انجام وظایف رئیس جمهور شهید کوتاهی میشود، من هم بیایم چهکسی میخواهد کشور را اداره کند؟"، خب، استدلال مؤمنانهای بود و من واقعاً از این میزان مجاهدت و اخلاصشان درس گرفتم.
-آن کارگروهی که شکل گرفته بود، این جمعبندی را داشت، البته ممکن است علاقه مند نباشند که من نامی از آنها بگویم، آقای مخبر هم فرمایش کرد که بنده برای ثبتنام حضور پیدا کنم، دوستانی مثل آقای مهندس منصوری که به هرحال سابقه اجرای انتخابات در ستاد آقای رئیس جمهور را در کارنامه داشت و آقای نیلی که بیش از 20 سال سابقه دوستی با ایشان دارم، لطف کردند و برای همراهی با من آمدند.
-در جریان نامه تلقی این بود که طبق آییننامه بنده باید 4 سال سابقه وزارت داشته باشم، اما من 3ساله بودم، از برخی گفتگوهای ضمنی با دوستان در شورای نگهبان این تلقی به وجود آمده بود که اگر مجموعهای از دوستان دولت اظهار این وثاقت را کنند، برای آنها ممکن است ایجاد یک حجیتی کند و قرار نبود چنین نامهای رسانهای شود.
-دوستان من نامه را در اختیار اعضای محترم شورای نگهبان قرار داده بودند، بهعنوان یک شهادت، نه در نامه گفته شده بود که من کاندیدا دولت هستم، نه گفته بودند که فقط ایشان باشد، چون من توفیق این را نداشتم که با برخی از اعضای شورای نگهبان حتی یک دقیقه صحبت کرده باشم، طبیعی است که نتوانند در مورد من قضاوت داشته باشند... در دورههای مختلف نمایندگان مجلس هم در شورای نگهبان عدم احراز صلاحیت میشدند، مسبوق سابقه است متعدد مسبوق به سابقه است، نه یک بار.هیچ بدعتی نبود.»
***
نظر باهنر درباره دیدگاه حزباللهی ها در اداره کشور
محمدرضا باهنر، فعال سیاسی اصولگرا به خبرآنلاین گفت: «صحبتی که اخیرا کرده بودم تقطیع شده بود، گفتم که حداقل یکی دو میلیون نفر از حزب اللهیها هستند که مطالبه شان این است که همه مردم باید مثل ما زندگی کنند، فکر کنند و ما باید مشی زندگی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی را در کشور دیکته کنیم.
اولا این بخش از حرف های من را تقطیع کرده بودند که باهنر گفته دو سه میلیون حزب اللهی بیشتر نداریم. من گفتم یکی دو میلیون نفر از حزب اللهی ها. در همان مصاحبه گفتم حداقل ۷-۸ میلیون حزب اللهی داریم، مثلا در جریانات مرتبط با غزه و افرادی که قرار بود برای اعزام ثبت نام کنند ۸ میلیون نفری بودند ولی اینها نحلههای مختلفی هستند.
حزب اللهیها برای ما محترم هستند. آن جا هم گفتم روی سر ما هستند. گفتند مگر خودت حزب اللهی نیستی؟ گفتم من خودم را لایق این عنوان نمیدانم. ولی خیلی به آنها علاقه دارم. ولی عده معدودی هستند که میگویند همه مردم مثل ما زندگی کنند.
حتی چند وقت پیش خانمی در تلویزیون ظاهر شد و گفت مملکت مال حزب اللهیها است و هرکسی نمیخواهد برود. این حرف را به هیچ وجه قبول نداریم. میگوییم ده درصد حزب اللهی داریم و روی سر ما جا دارند، مواقع بسیار حساس به داد انقلاب و نظام رسیده اند. در جنگ و دفاع از حریم و حرم بوده اند.
آن طرف هم ۵-۶ درصد رأی سیاه داریم. یعنی کسی که اصلا نظام را قبول ندارد. این وسط هم ۸۰-۸۵ درصد جمعیت کشور میخواهند زندگی کنند. خیلی از این ۸۵ درصد حزب اللهیها را دوست دارند ولی حاضر نیستند تحت امر آنها باشند.
باید این دو را از هم جدا کرد. ما میگوییم این مملکت برای هشتاد و پنج میلیون جمعیت است. آن که ضد انقلاب است و تعدادش محدود است باید مواظبش بود. حتی اگر جایی دست به اقدام و تبلیغی خواست بزند با هسته سخت نظام مواجه خواهد کرد. آن زمان سیستم اطلاعاتی و قضایی و امنیتی کشور سراغش میرود. طبیعی هم هست. هر نظامی از کیان خود دفاع میکند. اما مابقی میخواهند زندگی کنند. میخواهند آینده شان مطمئن باشد.
حتما این ۸۵ درصد و حتی بیشتر، ایران اسلامی را قبول دارند، ایران مقتدر را دوست دارند و به ایران یکپارچه را علاقمندند. حتما نگران فرو پاشی ایران هستند که حاضر نیستند یک لحظه تحمل کنند که خدای نکرده ایران تکه تکه شود. اما این که هرکسی مانند ما فکر کند، بماند و هرکه فکر نمیکند برود. این حرف بی ربطی است. »
***
چرا به ماجرای صدیقی و باغ ازگل شفاف رسیدگی نمی شود؟
عصرایران نوشت: «طبق گفته سخنگوی قوه قضاییه نیز در 11 اردیبهشت امسال، پرونده قضایی در این باره تشکیل شده و از همه طرف های آن، تحقیقات به عمل آمده و استعلامات لازم نیز گرفته شده است.
با این حال بعد از آن، نه تنها خبری از ادامه تحقیقات منتشر نشد که شخص کاظم صدیقی نیز خیلی راحت و مانند گذشته به نماز جمعه برگشت و مثل جمعه همین هفته، مردم را به رعایت تقوا دعوت کرد.
حال جای این سوال است که بپرسیم پرونده باغ 1000 میلیاردی ازگل به کجا رسید؟ آیا از کاظم صدیقی به عنوان انتقال دهنده و انتقال گیرنده باغ نیز تحقیقات به عمل آمد یا اساساً چون خطیب جمعه تهران و یک چهره معروف است، قوه قضائیه نیز از کنار موضوع گذشته است؟! بقیه متهمان شدند؟ کسی که صدیقی مدعی بود امضایش را در تنظیم اساسنامه موسسه جعل کرده است چه؟ پسران صدیقی که مالک زمین شده بودند چه؟!
نمی شود که در روز روشن، یک جمع کوچک 5 - 4 نفره، چند هزار متر از مرغوب ترین زمین های شمال شهر تهران را که متعلق به بیت المال است، به اسم خودشان بزنند بعد که رسانه ای شد، بگویند کی بود کی بود من نبودم و مصون از تعقیب قضایی باشند و چهره اصلی پرونده هم همچنان خطبه بخواند! مسوولان بدانند گذشت زمان، نه تنها باعث نمی شود این پرونده از خاطره افکار عمومی پاک شود که این زخم را عفونی تر می کند.
جای متهم، اگر به قول جلیلی، مناظره نباشد، حتماً پشت تریبون نماز جمعه هم نیست.»
***
گمانهزنیها درباره کابینه پزشکیان
نامه نیوز نوشت: «تکلیف سه کرسی معاون اولی، وزارت امور خارجه و ریاست سازمان انرژی اتمی مشخص شده است. بر این اساس علی طیبنیا معاون اول، سیدعباس عراقچی وزیر خارجه و علیاکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی خواهد بود.»
فردا نوشت: «علی لاریجانی که برای دو سمت معاون اولی و دبیری شعام مورد نظر بود به احتمال فراوان به شغل سابق اش در سال ۸۴ بازمی گردد و دبیر شورای عالی امنیت ملی خواهد شد. البته گفتنی است که پیش از این حسین دهقان برای این سمت مورد نظر بوده است.
در صورت انتصاب لاریجانی به دبیری شعام، علی طیب نیا معاون اول دولت چهاردهم خواهد بود. برای وزارت کشور از مصطفی پورمحمدی و علیرضا رشیدیان استاندار پیشین خراسان رضوی نام برده می شود که به نظر پورمحمدی اقبال بیشتری دارد.
در بین گزینه های وزارت خارجه، شانس عباس عراقچی بیشتر از ایروانی نماینده فعلی ایران در سازمان ملل است و او احتمالا به عنوان وزیر خارجه معرفی خواهد شد. برای وزارت دفاع، شانس امیر نصیرزاده و امیر سیاری بیشتر از سایر گزینه هاست.
برای وزارت نفت، از نوذری وزیر نفت دولت احمدی نژاد به عنوان یکی از گزینه های اصلی نام برده می شود. عبدالناصر همتی بیش از سایر گزینه ها برای وزارت اقتصاد اقبال دارد.»