مصائب رشته یک‌درصدی

  4030619110
مصائب رشته یک‌درصدی

محمد جواد اخوان در یادداشتی نوشت؛ در روز‌های انتخاب رشته داوطلبان کنکور سراسری، نکته قابل‌تأملی که به چشم می‌خورد، نسبت غیرمتعارف داوطلبان گروه آزمایشی علوم تجربی است. آمار‌ها نشان می‌دهد که از حدود یک‌میلیون نفر داوطلب شرکت‌کننده کنکور امسال، قریب به ۵۰ درصد آنان یعنی ۵۰۰ هزار نفر در گروه تجربی شرکت کرده‌اند. جالب است که ۲۰ سال قبل که در قله جمعیتی کنکور قرار داشته‌ایم، نسبت داوطلبان گروه تجربی ۳۰ درصد از کل شرکت‌کنندگان بوده است. چه اتفاقی افتاده است که این نسبت به‌تدریج به‌هم‌خورده و نیمی از کنکوری‌ها در تجربی شرکت کرده‌اند؟

برای پاسخ به این سؤال باید به این نکته توجه کرد که معمولاً در این گروه آزمایشی هدف جدی داوطلبان، قبولی در رشته‌های برتری، چون پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی است. درواقع این نیم‌میلیون نفر عمدتاً برای قبولی در چند رشته خاص با ظرفیت بسیار محدود در حال رقابتند. ظرفیت این چند رشته خاص در کل کشور در جمیع شرایط (روزانه و شهریه‌پرداز) به ۱۰ هزار صندلی هم نمی‌رسد و در واقع شانس قبولی هر داوطلب در این رشته‌ها، کمتر از ۲ درصد و برای صندلی‌های روزانه کمتر از یک درصد است. 

درنظر بگیرید صدهاهزارنفر دانش‌آموز مقطع متوسطه دوم که دوران سرنوشت‌سازی را می‌گذرانند، چندین سال از عمر خود را به خاطر آرزویی سپری کنند که شانس وقوع آن یک درصد باشد. آن ۹۹ درصدی که این شانس را پیدا نمی‌کنند یا باید به رشته‌های پیراپزشکی بسنده کنند یا آنکه در دور تسلسل باطل ماندن پشت کنکور گرفتار شوند. برخی صاحب‌نظران دلیل گرایش نامتعارف در سال‌های اخیر به پزشکی را مسائل اقتصادی و ناامیدی از کاریابی بسیاری از دانش‌آموختگان سایر رشته‌های دانشگاهی از جمله تعداد قابل‌توجهی از دانش‌آموختگان تحصیلات تکمیلی در رشته‌هایی، چون فنی مهندسی و علوم انسانی می‌دانند. در واقع برای بسیاری از نوجوانان و خانواده‌های آنان این‌گونه مسلم شده که پزشکی تنها رشته تحصیلی است که بازار کاری مطمئن با حقوق و دستمزدی قابل‌اعتنا (در مقایسه با سایر رشته‌ها) دارد. در سال‌های اخیر حتی برخی دانش‌آموختگان کارشناسی ارشد رشته‌های فنی مهندسی از دانشگاه‌های معتبر مجدداً کنکور داده و از اول در حال تحصیل در رشته‌های پزشکی هستند. شاید تمایل اخیر یکی از ورزشکاران مدال‌آور المپیکی به تحصیل بدون کنکور در پزشکی را هم در همین راستا بتوان تحلیل کرد. 

مطالعه روند‌ها نشان می‌دهد در سال‌های نیمه دوم دهه ۹۰ موج روی آوردن دانش‌آموزان به تجربی با هدف ادامه تحصیل در پزشکی شدت چشمگیری داشته و به نظر می‌رسد اجرای طرح موسوم به «تحول سلامت» در دولت یازدهم که به افزایش یک‌باره و چندبرابری تعرفه‌های این بخش انجامید در این گرایش به‌طورجدی مؤثر بوده است. شیوع بیماری کرونا در جهان و افزایش تقاضای جهانی برای مشاغل مرتبط با این حوزه نیز در این گرایش بی‌اثر نبوده است. بر اساس گزارش‌های نظام پزشکی، تمایل به مهاجرت در میان پزشکان در سال‌های اخیر افزایش داشته که آن‌هم به دلیل مسائل اقتصادی و فاصله دستمزدی ناشی از فاصله ارزش پول است. 

بنابراین موج نامتعارف گرایش به پزشکی در میان نوجوانان، بخشی از آینده‌سازان جامعه ما را وارد رقابتی بی‌معنا با شانس موفقیت پایین می‌کند که طبیعتاً تأثیرات روانی مخربی روی نسل جوان خواهد گذاشت. از سویی با توجه به طولانی بودن مدت تحصیل در پزشکی (خصوصاً با احتساب دستیاری و فلوشیپ) و نیز دشواری‌های علمی خاص آن، صرفاً باید دانش‌آموزانی که علاقه و استقامت لازم را برای به پایان بردن این دوره دارند، آن را برگزینند و در صورت غفلت از این مسئله مهم شاهد ریزش‌های چشمگیر تحصیلی یا بروز پیامد‌های روحی ناگوار خواهیم بود. 

تلاش چندسال اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی برای افزایش ظرفیت‌های پزشکی در دانشگاه‌ها، حتی اگر از موانع سرسخت تضاد منافع بتواند با موفقیت عبور کند، نهایتاً می‌تواند شانس قبولی این شیفتگان پزشکی را از ۱ درصد به ۲ درصد برساند و در کلیت ماجرا اثر چندانی ندارد. با این وصف اگر برای اصلاح گرایش دانش‌آموزان در ابتدای متوسطه کاری صورت نپذیرد، مشکل همچنان ادامه خواهد داشت. 

باید روی موضوع هدایت تحصیلی دانش‌آموزان متوسطه کار جدی صورت پذیرد و واقعیت‌های بازار کار برای آنان ترسیم شود. اگر دغدغه بسیاری از دانش‌آموزان یافتن شغلی مناسب در آینده و ادامه تحصیل در این راستا است، باید حوزه‌های مهارتی مانند هنرستان‌ها توسعه یابند و فرایند هدایت تحصیلی بیشتر دانش‌آموزان را به این سمت‌وسو سوق دهد. باید نظام آموزشی دشواری‌ها و پیچیدگی‌های تحصیل در پزشکی را نیز به دانش‌آموزان منتقل کند تا رؤیاپردازی در مورد این رشته، این موج نامتعارف را پدید نیاورد.