مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود
روزنامه کیهان نوشت:
1- جناب آقای پزشکیان، رئیسجمهور محترم در بخشی از اظهارات خود در نشست خبری اخیر گفت: «اگر بتوانیم مسئله FATF و برجام و هرگونه ارتباط با دنیا را حل کنیم، اشتغال و سرمایهگذاری در کشور به وجود بیاید، نه تنها میتوانیم معضلات را حل کنیم، بلکه میتوانیم کشور را به چشماندازهای ترسیمشده از سوی مقام معظم رهبری برسانیم.»؛
2- از رسول خدا(ص) نقل شده است که مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود (لاَیُلْسَعُ اَلْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَیْنِ). رویکردی که جناب آقای پزشکیان درباره آن سخن میگوید، در دولت یازدهم و دوازدهم، آزموده شده و خسارتهای هنگفتی به کشور تحمیل کرده است.
در دولت مدعی تدبیر و امید، رئیسجمهور- خرداد 94- در اظهارنظری تأملبرانگیز گفت: «اینکه میگوییم تحریم ظالمانه باید از بین برود بعضیها چشمهایشان را زیاد نچرخانند! تحریمهای ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید. تا مسئله محیط زیست حل شود. تا اشتغال جوانان حل شود. تا صنعت جامعه حل شود. تا آب خوردن مردم حل شود. تا منابع آبی زیاد شود. تا بانکهای ما احیا شود.»
در همان دولت، برجام امضاء و به صورت یکطرفه توسط دولت یازدهم و دوازدهم اجرا شد. علاوهبر این،37 بند از 41 بند تعهدات مرتبط با FATF و به عبارتی حدود 90 درصد دستورات FATF توسط دولت وقت اجرا شد. نکته اینجاست که هیچکدام از اعضای FATF این حجم از تعهدات را انجام نداده بودند و دولت وقت در اجرای دستورات FATF رکوردزنی کرد. خب نتیجه چه شد؟! آیا اشتغال و سرمایهگذاری در کشور به وجود آمد؟! آیا تحریمها بالمرّه لغو شد؟! آیا مشکل آب خوردن مردم رفع شد؟!
******
روایتی از پروژههای شکستخورده اپوزیسیون
روزنامه فرهیختگان نوشت:
براندازها در دامی که فکر میکردند برای ایران پهن کردهاند، افتادند. دوسالی از آنچه در پاییز 1401 اتفاق افتاده گذشته اما همچنان آنها روی شیب سقوط قرار دارند. قرار بود پروژه براندازان در پاییز 1401 ایران را به فروپاشی نزدیک و به قول خودشان «کار را یکسره کند» اما براندازها درست روی موضوعاتی دست گذاشتند که باعث شد افکارعمومی جامعه ایرانی آنها را پس بزند و حتی نسبت به آنها ابراز تنفر کند.
اتفاقی که اگرچه آنها تلاش کردند عامل شکست خود را نفوذ جمهوری اسلامی و تلاش برای تخریب آنها معرفی کنند اما نکتهای که به نظر میرسد، اپوزیسیون خارجنشین به آن کمتر توجه کرده این است که بخش زیادی از شکست آنها در بدنه اجتماعی جامعه ناشی از تصویری است که در جریان ناآرامیها از خود بروز دادند.
نکته مهمتری که میتوان در مورد شکست براندازها مورد توجه قرار داد اینکه اپوزیسیون خارجنشین پیش از اینکه در میدان مقابله با نظام حکمرانی ایران ضربه بخورد و بازنده شود، به حماقتها و اشتباههایی که در جریان 1401 انجام داد، باخت. یکی از مهمترین مولفههایی که شکست براندازان را از ابتدا روشن میکرد این بود که آنها تنها تلاش کردند با سوار شدن بر موج آنچه که در فوت مهسا امینی اتفاق افتاد، ناآرامیها را در ایران تشدید کنند. اما با گذشت یکی دوماه از اتفاقات 1401 و فروکش کردن آنچه بهزعم برخی کارشناسان شورش بود، نتوانستند به این سوال پاسخ دهند حالا ایده و آلترناتیو آنها برای فردای براندازی چیست؟
اساسا جوابی وجود نداشت که بدهند، تنها کارویژه اصلی آنها براندازی بود، اما از یک جایی به بعد آنها حتی برای اینکه به گفته خود خیابانها را شلوغ کرده و خوراک رسانهای برای خود فراهم کنند هم هیچ ایدهای نداشتند. بهمحض اینکه بدنه اجتماعی جامعه آنها را پس زد و کمی از موج ناآرامیها کم شد، موج فضاسازی براندازها نیز افول کرد.
******
وفاق خوب است اما نه با هر ناکسی
روزنامه وطن امروز نوشت:
اگر چه اکثریت قاطع مردم با حضور در صحنههای مختلف دفاع از انقلاب اسلامی و مراسم و مناسبتهای مختلف ثابت کردهاند همچنان پای نظام اسلامی و آرمانهای انقلاب ایستادهاند اما متأسفانه اقدامات غلط و بعضا ناصواب ۲ جناح مورد اشاره طی چند سال گذشته سبب شد احزاب در ایران کارکرد و جایگاه مردمی خود را تا حدود زیادی از دست بدهند و به تَبَع آن اعتماد عمومی تا حدی دچار خدشه شود و عملکرد منفی بعضی از مدیران ناکارآمد و نفوذی در سطوح مختلف نیز مشکل را تشدید کرده است.
البته در هر صورت نمیشود انتظار داشت همه افراد جامعه بدون قید و شرط تابع یک طرز تفکر سیاسی خاص باشند و به طور دقیق از آن پیروی کنند، بنابراین ایجاد وفاق ملی میتواند برای جلبنظر و جذب همان معدود کسانی که با توجه به موارد فوق از برخی مسؤولان گلایهمند هستند و برای ادامه مسیر دچار تردید شدهاند یا تحت تأثیر سمپاشیهای مستمر رسانههای معاند از آرمانهای انقلاب فاصله گرفتهاند، کلام درستی باشد، مشروط بر آنکه این وفاق منطقی، ضابطهمند و در چارچوب اصول و ارزشهای انقلابی - اسلامی ریلگذاری شود. به عبارت دقیقتر هیچکس مخالف تحکیم وحدت و تقویت انسجام بین آحاد اقشار جامعه نیست و اصولا هنر مسؤولان نظام باید این باشد که بتوانند برای تقویت همدلی، ارتقای همافزایی و استفاده بهینه از تمام ظرفیتهای موجود، همه افراد جامعه اعم از مردم عادی، سیاستمداران، اقشار و اصناف مختلف، هنرمندان، ورزشکاران و سایر سلبریتیها (با نگرشها و طیفهای فکری مختلف غیرمعارض) را زیر خیمه انقلاب جمع کنند؛ همچنانکه از گذشته دور تاکنون اقوام و حتی اقلیتهای مذهبی مختلف ایرانی با صلح و صفا و در آرامش کامل در کنار هم زندگی کردهاند اما بدیهی است وفاق با ضدانقلاب و فتنهگران معنا ندارد، لذا این اقدام نمیتواند مشمول همه افراد جامعه باشد.
این در حالی است که به نظر میرسد رئیسجمهور محترم بهرغم حمایتهای همهجانبه و توصیههای مکرر و صریح و روشن رهبر حکیم انقلاب و خواستههای مردم فهیم و انقلابی، تحت تأثیر اطرافیان خود در حال انتصاب مسؤولینی است که بعضا از نظر مالی، اخلاقی و فکری فاقد شرایط لازم بوده و در گروه معارضان و مخالفان نظام قرار داشته و مستقیم یا غیرمستقیم با اغتشاشگران و به عبارت دیگر با دشمنان ملت و مملکت همراهی کرده و حتی از ابراز ندامت هم اجتناب کردهاند.
ایشان در جریان رقابتهای انتخاباتی بارها از تعهد به اجرای قانون و اسناد بالادستی و تعهد به پیروی از منویات رهبری سخن گفته و به درستی ضعف سیستم تربیتی را ریشه مشکلات میدانند، لذا این سوال اساسی مطرح است: به نظر آقای پزشکیان آیا واقعا میشود انتظار داشت افراد بیاعتقاد یا غربگرایی که بارها مبانی اسلام و قوانین کشور را به چالش کشیدهاند، در مسیر اهداف و آرمانهای والای انقلاب اسلامی حرکت کنند و مروج اصول و ارزشهای اسلامی در نظام آموزشی، متعهد به نهادینهسازی این اصول در جامعه یا مجری اسناد بالادستی مبتنی بر این اصول در نظام اداری کشور باشند؟!
******
پزشکیان بهدنبال فتح نیویورک
روزنامه آرمان امروز نوشت:
رئیسجمهوری، روز یکشنبه مورخ یک مهرماه بهمنظور حضور و سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل عازم نیویورک خواهد شد.موعد سخنرانی رئیس جمهوری ایران در مجمع عمومی سازمان ملل سهشنبه ۳ مهرماه خواهد بود که به بیان دیدگاههای دولت ایران خواهد پرداخت. تحلیلگران بر این باور هستند که این سفر از جهات مختلف می تواند تعیین کننده باشد مخصوصا زمانی که دکتر پزشکیان با مکرون و سایر مقامات ارشد جهان دیدار می کند.
قاسمعلی طالبی، تحلیلگر مسائل بین الملل در این رابطه می گوید: واقعیتهای آماری و مشاهدات روزانه نشان میدهد نارضایتی گسترده مردم از گرانی و تورم موجود در کشور رو به افزایش است. تشریح دلیل یا دلایل گرانی موضوع علم اقتصاد است و نیازی به بیان آن نیست ولی آن چیزی که باعث شده است دولتهای مختلف با گرایشهای متفاوت نتوانند مساله تورم را حل کنند فراتر از کارکرد علم اقتصاد به معنی متعارف است.
وی افزود: سایه سنگین سیاست، کارایی علم اقتصاد در حل مشکلات کشور را به حداقل رسانده است. واضح است که تحریمها و نپیوستن به FATF و به تبع آن مشکلات تبادلات مالی، در بین علل ایجاد و تداوم تورم سنگین در ایران از همه مهمتر و موثرتر هستند.
طالبی ادامه داد: آقای دکتر پزشکیان و دوستانشان با علم به وجود موانع مختلف برای رفع تحریمها و سایر موانع بینالمللی، در زمان انتخابات گفتند حتما راهی برای حل آن وجود دارد که پس از رفع دعواهای داخلی و ایجاد وفاق، این مشکلات حل خواهند شد.
این تحلیلگر ادامه داد: اکنون پس از تشکیل دولت وفاق ملی که مورد رضایت حداکثری در بین ارکان نظام و فعالین سیاسی است، لازم است دولت محترم به سرعت برای به رفع تحریمها و پیوستن به FATF اقدام کند. طالبی تصریح کرد: نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد بهترین فرصت برای شروع گفتگوها و تعاملاتی است که نهایتا منجر به حل این مشکلات خواهد شد.به نظر میرسد متوقف نگه داشتن مذاکرات تا انتخابات و تشکیل دولت جدید در آمریکا، حداقل یک سال دیگر فرصت بهبود اوضاع و کاهش فشار بر مردم را بسوزاند. از طرف دیگر اگر ترامپ برنده انتخابات باشد رسیدن به توافق چندان ساده نخواهد بود و ضمن آن که برنده شدن هریس هم اوضاع را بهتر از آنی که هست نخواهد کرد.
طالبی خاطرنشان کرد: طرفین انتخابات در آمریکا با شرایطی خاص در این زمان آمادگی دادن امتیازات به ایران را خواهند داشت و این دانش و هنر دیپلماسی است که میتواند حداکثر منافع ملی را در این اوضاع نصیب کشور بکند.
******
تعیین تکلیف لایحه حجاب در شوراینگهبان
عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس گفت: لایحه عفاف و حجاب توسط شورای نگهبان تایید شده و باید ابلاغ شود.
موسی غضنفرآبادی در گفتوگو با ایلنا، درباره آخرین وضعیت لایحه عفاف و حجاب گفت: لایحه عفاف و حجاب را شورای نگهبان تایید کرده است و باید ابلاغ شود.
عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس درباره اینکه شورای نگهبان همان کلیاتی که مجلس فرستاده است را تایید کرده است، اظهار داشت: بله همان است.
******
اضطراب گرانی بنزین، فضای واقعی افکار عمومی است
سایت جهاننیوز نوشت:
در نشست اول رئیس جمهور با خبرنگاران نیز «مسعود پزشکیان» از فضای نامناسب و بیماری اقتصادی صحبت کرد که باید با دارو آنرا درمان کرد. این موضوع حالا با توجه به فضایی که در رسانههای غیر رسمی و شبکه های اجتماعی و عامه مردم در خصوص گرانی بنزین به طور متعدد صحبت میشود به تصمیم دولت برای گرانی این حامل مهم انرژی تعبیر شده است. حساسیتها بر روی گرانی قیمت بنزین درحالی است که قطعا گرانی آن به سایر اقلام و کالاهای مختلف نیز تسری یافته و شاهد یک موج افزایش قیمتها در این خصوص خواهیم بود.
سخنان رئیس جمهور در خصوص اینکه کشور با ناترازی گاز و برق و بنزین روبروست نیز بیشتر هول و ولای گرانی بنزین را در میان مردم انداخت. گفته معروف پزشکیان که مطرح می کند این منطقی نیست که بنزین را با دلار آزاد تهیه و کنیم و با سوبسید به مردم ارائه کنیم محلی برای بوجود آمدن باور گرانی بنزین در مردم شده است. چه اینکه «علی عبدالعلیزاده» رئیس ستاد انتخاباتی وی در دوران انتخابات نیز بیان کرده بود که با آرامش گرانی بنزین را در میان مردم جا می اندازیم. موضوعی که در خلال مناظرات تلویزیونی از سوی پزشکیان بیان داشته بود که بدون رضایت مردم کاری را انجام نمی دهیم.
با این حال این تغییرات و تناقضات بازی با افکارعمومی تلقی می شود و مردم را نسبت به دولتی که هنوز 50 روز از فعالیتش نمیگذرد بدگمان و ظنین می کند. اینکه دولت به سمت راست راهنما بزند و به سمت چپ بپیچد قطعا باعث ایجاد عدم اعتماد در مردم میشود. آنهم مردمی که بعضا با حرف درمانیهای دولتهای روحانی طعم تلخ عدم اعتماد را چشیده اند و حالا دولت چهاردهم با شعار وفاق ملی سعی کرده همه را سر یک سفره بنشاند اما در عمل دیده می شود که حرف ها با عمل نمی خواند.
مردم ایران نشان داده اند که اگر دولت صادقانه با آنان رفتار کند قطعا با دولت همراهی تام و تمامی خواهند کرد. دولت پزشکیان نیز اصل را بر صداقت گذاشته است اما با همین اقدامات نامناسب ممکن است سرمایه اولیه دولت یعنی صداقت و اعتماد مردم از بین برود.
جالب اینجاست که دولت پزشکیان در این نزدیک به دو ماه روی حساس ترین مواردی که به مردم مربوط می شود دست گذاشته است. احساس روانی جامعه در این خصوص اگر بهم بریزد و در تصویر اولیه از دولت پزشکیان خدشهای وارد شود؛ قطعا در ادامه کار آن اثرگذاری منفی خواهد داشت. بنابراین دولت
باید نسبت به این موضوعات مهم با نگاه کارشناسانه، جامع و همه جانبه عمل کند. نان، شیر و بنزین و مالیات برای اقشار آسیب پذیر جامعه از جمله اولویت های اصلی است. مردم در میان خود در صف نان و اتوبوس و تاکسی بیشتر درباره همین موارد حرف می زنند و مورد سیاسی و سیاست خارجی را بیشتر به مسئولان سپرده اند.
******
ماجرای پر حاشیه تنبیه یک مجری تلویزیون
خبرگزاری ایسنا نوشت:
سید حسین حسینی از جمله مجریهای صدا و سیماست که کم حاشیه نداشته است؛ او چه در برنامه صبحگاهی خود و چه در برنامه به افق فلسطین، گاهی یکتنه جور وایرال برنامه را با برخی جملاتش کشیده است! اما حاشیه اخیر او را باید متفاوت از قبلیها دانست و میتوان از آن حمایت کرد.
ماجرا از این قرار است که مجری آذربایجانی در برنامهای پس از چندین و چند جملهی تند و توهینآمیز نسبت به ایرانیها، میگوید که «ایران برای ماست» و حسینی هم پاسخ میدهد: «اگر به برخی چیزی نگویی وهم برشان میدارد. مجری باکو گفته بود کل ایران برای ماست! قبلا هم میگفتند آذربایجان و اردبیل برای ماست، الان میگویند کل ایران! مجری تلویزیون باکو بداند که اگر ایران عزیز اراده بکند ما به زودی گزارش وضع هوای آذربایجان شمالی را هم در تلویزیون جمهوری اسلامی پخش میکنیم!»
طبق گزارش رسانهها، او در بخش دیگری از این برنامه ابراز امیدواری میکند که آذربایجان سابق ایران دوباره به خاک ایران ملحق شود.حالا بعضی از مدیران مربوط، تایید میکنند مدیران صداوسیما مشکلی با جملات سیدحسین حسینی ندارند؛ اما چون بدون هماهنگی مطرح شده، احتمالا باید تنبیه کوچکی برای او در نظر گرفته شود! البته که هیچکس حاضر نیست همین را بهصورت رسمی به رسانهها اعلام کند و همه چیز غیررسمی پیش میرود! ماجرا از آنجا اهمیت بیشتری پیدا میکند که حمید رسایی، نماینده تهران پشت تریبون مجلس شورای اسلامی، دلیل تنبیه این مجری صدا و سیما را پاسخ بدون هماهنگی او به مجری آذربایجانی عنوان و به شدت از این رویکرد انتقاد کرد.
در عین حال که باید حق استفاده از ابزار تشویق و تنبیه را برای مدیریت عالی سازمان صداوسیما یا مدیران شبکهها به رسمیت شمرد، اما نباید از یاد برد که مدیران نمیتوانند از استانداردهای دوگانه در رویههای اداری خود استفاده کنند؛ به عنوان مثال وقتی پاسخ انتقاد تند یک مجری به مدیران ارشد این سازمان، میتواند حفظ و دلجویی کردن باشد؛ چطور میتوان پذیرفت که پاسخ تند به گستاخیهای بسیار تندتر مجری کشوری دیگر درباره تمامیت ارضی ایران عزیز، با برخورد قهری مواجه شود؟
آیا میبایست برای پاسخ به گستاخی مجری یک شبکه معمولی تلویزیون در کشور همسایه، کل دستگاه دیپلماسی را فعال کرد یا میبایست پاسخی در همان تراز به توهین انجامشده داد و از کنار آن گذشت؟ چطور میتوان چنین امر بدیهی را به یک چالش جدی ملی تبدیل کرد و اهمیت دیپلماسی رسانهای را در کنار دیپلماسی روتین وزارت امور خارجه نادیده گرفت؟
چنین رویکردهایی بیش از پیش نشان میدهد که صدا و سیما از مشکل جدی عدم پیشبینی عواقب بیرونی برای برخی تصمیماتش رنج میبرد؛ چرا که هر کس با کمترین دانش رسانه میداند که حذف یکباره یک مجری چهره که در فضای غیررسمی گفته میشود به بهانه بیان بدون هماهنگی یک موضع درست و ملی انجام شده است، نهتنها موجب لکنت زبان مجریان دیگر در موارد مشابه میشود، بلکه سیل انتقادات را روانه سازمانی میکند که به خودی خود، حاشیه بیشتری نیاز ندارد؛ البته درباره همین حاشیه نیز در فضای رسمی کسی حاضر نیست اطلاعرسانی یا اظهارنظر کند!
******
ترورهای پیجری در لبنان چه اهدافی دارد؟
سایت مشرقنیوز نوشت:
روز گذشته انفجار پیجرها در شهر بیروت بار دیگر انگشت اشاره را به سمت رژیم صهیونیستی برده است. رادیو ارتش صهیونیستی شب گذشته اعلام کرد که این عملیات را بهصورت زودهنگام انجام داده است زیرا که برخی از اعضای حزبالله متوجه احتمال خرابکاری و نفوذ به دستگاهها شده و این ماجرا باعث شد تا تاریخ این عملیات تروریستی تغییر کند.
برخی مفسران امنیتی در منطقه اعتقاددارند که هدف رژیم صهیونیستی از اجرای ترورهای دومینویی در بیروت آن بود که تا قبل از برگزاری انتخابات آمریکا تدارکات جنگ در جنوب لبنان را فراهم کرده و آتشی جدید در منطقه به پا کند، البته برخی دیگر نیز معتقدند که رژیم صهیونیستی بعد از عملیات درخشان اربعین نقطه ثقل خود در جبهه شمالی را ازدستداده و با تخلیه بیش از ۲۰۰ هزارنفری در مناطق اشغالی و نیز از دست دادن برد ۵۰ کیلومتری تلاش کرده است با یک اقدام خرابکارانه بخشی از عمق راهبردی ازدستداده را جبران کرده و با ایجاد تشکیکهای امنیتی فرسایش شدید ایجادشده را کمرنگتر کند.
به نظر میرسد که رژیم صهیونیستی به دنبال آن بود که پس از این عملیات حزبالله وارد مرحلهای شود که «پاسخ متقارن» به دشمن بدهد، درحالیکه مقاومت به دنبال بروز رفتارهایی است که در آن نسبت به دشمن برتری دارد. تحلیل رفتارهای رژیم صهیونیستی نشان میدهد که در عملیات روز گذشته دو هدف عمده داشته است.
یکی از اهداف آن بود که نیروی عملیاتی مقاومت لبنان با توسل به ترورهای پیجری از رده خارجشده و توان رزم مهندسی مقاومت تا سطحی پایین بیایید؛ البته ضربات شب گذشته حزبالله به جبهه شمالی این معادلات را بههمریخته است، هدف دوم نیز آن بود که با انفجارهای پیدرپی در قلب لبنان «ترورهای اجتماعی» شکلگرفته و فضای عمومی جامعه و طبقات لبنان نسبت به حزبالله دچار بدبینی شود، در این مرحله رفتارهای درخشان از سوی مقاومت دشمن را دستخالی کرده است.
اخبار موجود نشان میدهد که شکست اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در عملیات اربعین، سوختن بانک اطلاعاتی یگان تروریستی ۸۲۰۰ و نیز باز شدن شکافی تا طول صنعا به تلآویو باعث شده است رژیم صهیونیستی در دوراهی جنگ یا تحمل وضع موجود بار دیگر گزینه ترور را انتخاب کرده و دست به اجرای عملیاتی بزند که مخاطب آن غیرنظامیها نیز بودند.
******
بیم و امیدهای سیاست خارجه در دولت پزشکیان
سایت فردانیوز نوشت:
آنچه در بخش سیاست خارجی مصاحبه مطبوعاتی دکتر پزشکیان به چشم آمد در بخش نگاه به شرق و جبهه مقاومت متفاوت از سیاست خارجی حسن روحانی بود و از این جهت قابل تمجید و ستایش است. گرچه دو جمله از ایشان درباره برادری با آمریکا و عدم صدور انقلاب موجب نگرانی هایی برای آینده سیاست خارجی کشور می شود چرا که ادامه سیاست های دولت روحانی در زمانی متفاوت از دولت یازدهم است.
نگاه پزشکیان و عراقچی به حوزه شرق بر خلاف نگاه روحانی و برخی غرب گرایان، واقعی و جدید است. آنها به خوبی دریافته اند که چین بخش مهم و بزرگی از نظم جدید جهانی است که باید در دستگاه دیپلماسی نگاه تازه ای به آن شود. گرچه برای استقرار این نگاه تازه نیاز به ایده و رویکرد جدید وجود دارد که از وظایف اصلی وزارت خارجه در دوره جدید است. چنین تعریفی برای روابط با روسیه هم جزو نیازهای اصلی دستگاه سیاست خارجی است که حضور آقای سنایی در معاونت سیاسی می تواند به آن کمک کند.
نوع نگاه متفاوت دولت چهاردهم به جبهه مقاومت هم از این زاویه قابل تقدیر است که در اولویت سفر به عراق و سخنرانی روز تحلیف پزشکیان خود را نشان داد و با توجه به بالا رفتن سطح تنش در منطقه نیازمند توجه ویژه می باشد.
با توجه به این سایه روشن ها در سیاست خارجی اما نگاه به آمریکا آن طور که در بیان رییس جمهور آمد تطبیقی با واقعیت ندارد؛ همان طور که موضوع اف ای تی اف تنها موضوعی اقتصادی نیست و جنبه های سیاسی و امنیتی دارد. روابط ایران و آمریکا مملو از نگاه براندازانه و خصمانه واشنگتن به تهران بوده که در طول این ۴۵ ساله ادامه پیدا کرده و اکنون تحریم نه فقط به عنوان ابزاری اقتصادی که بخشی از برنامه ضربه بزرگ به جمهوری اسلامی است.
بنابراین در شرایط فعلی برادری با آمریکا همان قدر واقعی است که توقع برداشتن همه تحریم ها از واشنگتن. البته در چنین شرایطی قرار نیست ما در قالب مذاکره به دنبال رفع تحریم نباشیم بلکه مساله اصلی عبور از نگاه ساده به مساله آمریکا است که امیدواریم یک لغزش کلامی در بیان رییس دولت باشد و در سفر نیویورک با واقع بینی نسبت به آمریکا سخن گفته شود.