شهدت سیدحسن نصرالله
به گزارش ایسنا، حزبالله لبنان در بیانیهای تایید کرد که «سید حسن نصرالله» دبیرکل این جنبش در حمله جنایتکارانه رژیم صهیونیستی به ضاحیه جنوبی بیروت به شهادت رسیده است.
ارتش رژیم صهیونیستی عصر روز جمعه منطقهای مسکونی در ضاحیه جنوبی بیروت را هدف قرار داد. این حمله علاوه بر شهادت و زخمی شدن دهها لبنانی، ویرانی گستردهای بر جای گذاشت.
حملات تجاوزکارانه اشغالگران به بیروت همچنین در طول شب گذشته ادامه یافت و چند منطقه دیگر در ضاحیه جنوبی این شهر هدف قرار گرفت.
سید حسن نصرالله در ۳۱ اوت ۱۹۶۰ میلادی در محله فقیرنشین «کرنتینا» در شرق بیروت به دنیا آمد. وی سومین دبیرکل حزبالله لبنان و از بنیانگذاران آن در سال ۱۹۸۲ میلادی بود.
پیام مهم رهبر انقلاب درباره حوادث لبنان
آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی درباره قضایای اخیر لبنان پیام مهمی صادر کردند.
در این پیام آمده است: «کشتار مردم بیدفاع در لبنان از سوئی بار دیگر خوی درندگی سگ هار صهیونیست را برای همه آشکار کرد، و از سوئی کوتهنظری و سیاست ابلهانهی سران رژیم غاصب را به اثبات رساند.
باند ترور حاکم بر رژیم صهیونیست از جنگ جنایتکارانهی یک سالهی خود در غزه درس نگرفتند و نتوانستند بفهمند که کشتار دستجمعی زنان و کودکان و مردم غیر نظامی نمیتواند در ساخت مستحکم سازمان مقاومت اثر بگذارد و آن را از پا بیندازد.
اکنون همان سیاست حماقتآمیز را در لبنان میآزمایند. جنایتکاران صهیونیست بدانند که بسیار کوچکتر از آنند که به ساخت مستحکم حزبالله لبنان صدمهی مهمی وارد کنند. همهی نیروی مقاومت منطقه در کنار حزبالله و پشتیبان آن است.
سرنوشت این منطقه را نیروهای مقاومت و در رأس آنان حزبالله سرافراز رقم خواهد زد. مردم لبنان فراموش نکردهاند که در روزگاری نظامیان رژیم غاصب تا بیروت را زیر چکمه قرار میدادند، این حزبالله بود که پای آنان را قطع کرد و لبنان را عزیز و سربلند ساخت.
امروز هم لبنان به حول و قوهی الهی دشمن متجاوز و خبیث و روسیاه را پشیمان خواهد کرد. بر همهی مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند.»
استراتژی حزبالله لبنان
همشهری در شماره صبح امروز و پیش از انتشار خبر شهادت سیدحسن نصرالله نوشت: «هم در لبنان و هم فلسطین، یک اراده عمومی برای مقابله با اسرائیل وجود دارد. تقابل افکار عمومی لبنان و فلسطین با رژیم صهیونیستی خیلی متفاوت و پررنگ تر از دیگر کشورهای اسلامی و عربی است. در واقع عزمی که در این دو کشور برای مقابله با اسرائیل وجود دارد، عزم همراه با پذیرش هزینههاست.
از سوی دیگر، ترور فرماندهان حزبالله یک شیوه قدیمی اسرائیل برای مقابله با حزبالله لبنان است. حزبالله در جریان مقابله با اسرائیل فرماندهان ارشدی مانند «سیدعباس موسوی» و «عماد مغنیه» را از دست داده، اما شهادت این عزیزان هیچگاه سطح حملات حزبالله را کمتر نکرده، بلکه بعد از ترور دبیرکل پیشین حزبالله، سطح حملات این سازمان افزایش پیدا کرد، تا آنجا که ترور سیدعباس موسوی منجر به اخراج اسرائیل از جنوب لبنان در نتیجه تشدید حملات حزبالله شد.
در حال حاضر هم اگر اتفاقی برای فرماندهان حزبالله رخ دهد، سطح درگیریها افزایش پیدا خواهد کرد. این استراتژی حزبالله است که هر قدر ضربه دشمن سخت باشد، ضربه مقابل باید سختتر باشد. مقاومت، سازه بسیار بزرگتر و محکمتری از موقعیت یک نفر دارد. به طور کلی، برای مقابله با اسرائیل به یک تشکیلات منسجم و قدرتمند و ریشهدار نیاز است و حزبالله توانسته به این سطح از توان و تشکیلات دست یابد
. حذف افراد نمیتواند مسیر حزبالله را تغییر دهد یا سطح رزمی را پایین بیاورد، بلکه در مقابل، پاسخ حزبالله به حملات اسرائیل را شدت خواهد بخشید. حمله اخیر به منطقه ضاحیه در جنوب بیروت با 10بمب یک تنی، جنونآمیز بهمثابه یک جنایت تمامعیار صورت گرفته است. محله ضاحیه بسیار متراکم است، اما سطح این حملات بیسابقه نیست...
باید در نظر داشته باشیم که با حذف فرماندهان مقاومت، تغییری در مسیر جهادی مقاومت رخ نخواهد داد. فرماندهان مقاومت تا چند رده دارای جانشینان مشخص هستند و وصیتنامهشان آماده است و همه میدانند که پیشفرض اولیه این نیست که عمر طولانی داشته باشند.
اکنون بیش از آنکه بخواهیم نگران شایعات «دانیل هاگاری» (سخنگوی ارتش اسرائیل) باشیم، باید چشمانتظار پاسخ حزبالله به این تجاوزات باشیم؛ بهخصوص اینکه در این حمله غیرنظامیان نیز شهید شدهاند. حزبالله قبلا بهخوبی به تجاوزات صهیونیستها پاسخ داده است و در حال حاضر نیز مقاومت لبنان جز پاسخ به صهیونیستها هیچ گزینه دیگری ندارد.»
هشدار محسن رضایی درباره گسترش حملات اسرائیل
محسن رضایی در توئیتی -پیش از تایید شهادت سیدحسن نصرالله- نوشت: «باند جنایتکار و نژادپرست نتانیاهو با محکوم کردن متوقف نمی شود و پس از لبنان به دمشق و بعد از آن به بغداد و اگر طمع خونریزی مستشان کند حتی شاید به ایران حمله کند؛ لذا دولت های سوریه، عراق و ایران هرچه زودتر تصمیم بگیرند.»
***
مخفی کاری 18ماهه بانک مرکزی درباره نرخ تورم
تابناک نوشت: «همواره در فضای کسبوکار و اقتصاد کشور، شفافیت و تسریع در انتشار رسمی آمار و شاخصهای اقتصادی، از مهمترین مطالبات فعالان اقتصادی و مردم بوده است. مطالبهای که از سازمانها و نهادهای مختلف در حوزههای بانکی، صنعتی، گمرکی و ... مطرح است تا بتوان بر مبنای اصل پیشبینی پذیری، برنامهریزی کرد.
در این میان، بانک مرکزی از جمله بخشهایی است که آمارهای مهمی را منتشر میکند که یکی از آنها، انتشار آمار تورم از لنز این بانک است. شاخصی مهم که همواره در دهههای اخیر از سوی این بانک به اطلاع عموم مردم رسیده بود تا ببینند در هر ماه و سال، نرخ تورم چند درصد بوده است.
اما بانک مرکزی آخرین باری که به صورت رسمی نرخ تورم را منتشر کرد، اسفند ۱۴۰۱ بود. زمانی که نرخ تورم سالانه در پایان سال ۱۴۰۱ با افزایش نسبت به سال ۱۴۰۰ به نرخ ۴۶.۵ درصد رسید. آماری که با جستجو در سایت بانک مرکزی به عنوان مرجع رسمی انتشار آمار این بانک، کماکان در همان سال ۱۴۰۱ بدون تغییر مانده است و خبری از نرخ تورم در ماههای سال ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ نیست.
این در شرایطی است که بانک مرکزی بر اساس قانون مصوب مجلس شورای اسلامی، وظیفه و مسئولیت اصلی در خصوص کنترل و مهار تورم را بر عهده دارد و باید دراینباره پاسخگو باشد، اما این بانک ترجیح داده است تا در مقابل مطالبه مردم و فعالان اقتصادی، سیاست مخفیکاری را در پیش بگیرد و آمار رسمی تورم را منتشر نکند...
فرزین رئیس کل بانک مرکزی در موارد دیگری هم از سیاست مخفیکاری بهره میبرد و وعدههایش را فراموش کرده است؛ بهعنوانمثال تیرماه سال ۱۴۰۲ (بیش از یک سال قبل) در مقابل دوربین رسانه ملی به مردم قول داده بود تا آمار تسهیلات کارمندان و کارکنان بانک مرکزی را منتشر کند، اما این وعده تا به امروز محقق نشده است.»
***
توضیحات میدری درباره مقصر حادثه معدن طبس
احمد میدری، وزیر کار و رفاه اجتماعی در شرق نوشت: «در همه این حوادث به شناخت مقصران فردی بسنده کردهایم و تغییری در فرایندها و نظامهای ایمنی در دستور کار قرار نگرفت. این نحوه برخورد با حوادث تکرارشونده چیزی بیش از سادهسازی موضوع نیست.
از همین رو در اولین مصاحبه بهگونهای موضعگیری کردم که گلایه بسیاری افراد از جمله دوستان نزدیکم را در پی داشت. موضعگیری من به دو علت بود؛ اول آنکه با اداره کار شهرستان طبس اول صبح روز بعد از حادثه صحبت کردم و پرسیده بودم آخرین بازرسیها کی بوده است؟ گفتند: ۲۸ مرداد ماه و پاسخ شرکت در ۶ شهریور ارسال شده است.
معیشت مردم شهر ۴۰ هزار نفری طبس بر معدن استوار است. در هشت معدن زیرزمینی و ۱۶ معدن روباز ذغالسنگ و چند معدن دیگر، ۱۴ هزار کارگر مشغول کارند. اداره کار سالی دو بار از این معادن بازرسی میکند. در شهرها و کارگاههای دیگر بازرسی به علت کمبود نزدیک به ۸۰۰ بازرس، هر چند سال یک بار انجام میشود.
دوم و مهمتر آنکه تجربه متروپل آبادان را از سر گذرانده بودیم. آن موقع مسئولیتی نداشتم اما به عنوان یک آبادانی از اینکه مردم خشمگین مغازه فردی را آتش زده بودند هم شرمنده بودم و هم میترسیدم. مبادا آتش انتقام شعلهور شود. از همینرو معتقد بودم که باید مردم را به آرامش دعوت کنیم.
اما دلیل اصلی محتوای مصاحبهام گشودن راهی بود که به آن ایمان دارم. مقصر اصلی ساختارها هستند و همه ما و محرومترینهایمان یا به اصطلاح کاملا درستی که فراموش کردهایم؛ «مستضعفان»، قربانی ساختارها هستند. ساختارهایی که پیدا و پنهان بر ما حاکماند و ما باید آنها را اصلاح کنیم. نخستین گام اصلاح واقعی این است که نخواهیم با سخنان هیجانی جامعه کارگری را فریب دهیم و چندی بعد دوباره شاهد حادثه دردآور دیگری باشیم.
اولین ساختاری که قربانی میگیرد، معدنکاری سنتی است... چرا از بیش از ۲۰۰ معدن ذغالسنگ کشور فقط یک معدن مکانیزه است؟ برخی از معادن به لحاظ فنی امکان مکانیزهشدن ندارند. جدا از این مشکل که باید در هر مکان به طور جداگانه بررسی شود، مشکل دو چیز است: اول آنکه این معادن را به تعداد زیادی بهرهبردار واگذار میکنند که قادر به مکانیزهسازی آن نیستند و دوم و مهمتر آنکه اقتصاد معدن چندان سودآور نیست که بخش خصوصی آن را مکانیزه کند.
«ذوبآهن اصفهان» خریدار انحصاری ذغالسنگ است و قیمت ذغالسنگ داخلی نصف قیمت جهانی تعیین شده است. واردات ذغال با یک قیمتگذاری ضد تولید داخلی، سودآور شده است. هرچند کیفیت ذغال وارداتی با داخلی متفاوت است. اما این تفاوت قیمت بهدلیل دخالت نادرست دولت است. از همین رو میزان واردات براساس طرح جامع معادن کشور باید نصف مقدار کنونی باشد.
ظرف سه ماه آینده طرح اقتصادیشدن معادن ذغالسنگ کشور را ارائه خواهیم کرد. از ابتدای کار دولت یکی از مسائل وزارت کار تا امروز تعویق پرداخت به موقع حقوق کارگران معادن ذغالسنگ کرمان بوده است. این مشکل موجب بررسیهای فشرده برای عبور از این وضعیت معادن ذغالسنگ شده است. تدوین طرح اقتصادیشدن معادن ذغالسنگ کشور با این حادثه شتاب گرفت. برای اصلاح این وضعیت با کارشناسان مشورت و طرح را آماده میکنیم...
برای امنیت جان معدنکاران باید تجهیزات مورد استفاده ایمن و استاندارد باشد، باید کارگران آموزش دیده باشند، قبل از واگذاری به بهرهبردار، اکتشاف و استخراج گاز بهخوبی طراحی شده باشد و مسئولان ایمنی از دانش و مهارت کافی برخودار باشند. اگر هر یک از این مراحل درست انجام نشود، امنیت جان کارگران در خطر قرار میگیرد.»
دادستان کل کشور: اعلام قصور حادثه معدن فعلا امکانپذیر نیست
به گزارش تسنیم، حجتالاسلام موحدیآزاد در جریان سفر به بیرجند و در دیدار با آیتلله سیدعلیرضا عبادی درباره حادثه معدن اظهار داشت: اظهارنظر درباره چگونگی قضیه اینکه قصور بوده یا خیر و تا چه حد و چه کسی مقصر است به هیچ وجه امکانپذیر نیست لذا اظهارنظر قطعی را بازپرس پرونده ارائه خواهد داد که عهدهدار بررسی مدارک و نظرات است.
وی با بیان اینکه به دستور رئیس کل قوه قضائیه تیم مشورتی برای مشاوره حقوقی به بازپرس پرونده، تشکیل شده و همواره در پروندههای مهم این تیم مشاورهای وجود دارد، افزود: در یک سال اخیر در بحث معادن کشور پنجمین یا چهارمین مورد حادثه است که رخ داده و حادثه معدن مازندران، سمنان، شازند اراک و از همه مهمتر در طبس بوده است.
دادستان کل کشور گفت: در چنین پروندههایی بازپرس از متخصصان مشورت میگیرد و اگر نیاز به ارجاع کارشناس باشد ارجاع میدهند بعد از اتمام تحقیقات، اظهارنظر بازپرس قابلیت استناد دارد گرچه بعد از صادر شدن رای قطعی دادگاه میتوان قصور را اعلام کرد لذا هرگونه اظهار نظری به مصلحت نیست بلکه اخلال در امر تحقیقات بازپرس است.
موحدیرادبا تاکید بر اینکه باید ابعاد این حوادث دقیق بررسی شود تا بدانیم چه علتی باعث چنین اتفاقاتی میشود افزود: کارگرانی که برای اداره زندگی مشغول کار در معدن هستند دچار حادثه میشوند لذا همه مسئولیت داریم و بررسی، علتیابی و پیشگیری از تکرار این حوادث مهم است پس اگر علت آن طبیعی و فیزیکی است باید فکری کرد چون برخی خاکها دوام ندارد.
وی تاکید کرد: حقوق قانونی و شرعی جانباختگان به هر کیفیت باید به طور تمام رعایت شود و برخی اظهار نظرها صحت ندارد.
***
رویکرد بیسابقه قوه قضائیه در جهت وفاق ملی
تابناک نوشت: «در گذشته، اخبار عفو، آزادسازی یا به تعویق انداختن حکم برخی از زندانیان امنیتی- سیاسی به صورت معمولی منتشر میشدند. اما در چند ماه گذشته، دیده میشود که دستگاه قضاییه کشور با یک دید جدید و هوشیاری ویژه به این مسئله نگریسته است.
این اقدامات را میتوان به عنوان گامی مثبت و معنادار در جهت تقویت روابط اجتماعی و حقوقی دانست که از آن به دلیل نوآوری و حساسیت بالا در برخورد با موضوعات سیاسی بهره گرفته شده است. این نگاه جدید به آزادی زندانیان امنیتی- سیاسی، نه تنها به معنای انجام موضوعی صرفا حقوقی، بلکه به عنوان نمادی از تغییر در رویه قضائی است...
حجت الاسلام اژهای، رییس قوه قضائیه، به عنوان شخصیتی ویژه و از عقلای قوم در نظام سیاسی ایران، در این فرایند نقش بسیار مهمی دارد. محسنی اژهای که به عنوان یکی از مقامات ارشد نظام، به دنبال تعادل و استحکام درونی کشور است، با این اقدامات نشان داده که نظام سیاسی کشور میخواهد از طریق تدابیر قضایی خود، هماهنگی و تعامل مثبتی با اقشار و گروههای مختلف جامعه را ترویج کند...
آزادی برخی زندانیان شاخص امنیتی سیاسی در ایران در حال حاضر نه تنها یک تحول در رویههای قضایی است، بلکه نمایانگر تلاش قوه قضاییه برای ارتقای اعتماد عمومی و تقویت فضای سیاسی کشور است.
با این اقدامات، قوه قضاییه نه تنها به حفظ حقوق منتقدان سیاسی و اجتماعی تأکید دارد، بلکه در جهت ایجاد فضایی از تفاهم و همصدایی نیز پیش میروند، اقدامی که نشان می دهد از اراده مسئولان عالی کشور نشات می گیرد.
این تحولات نشان میدهد که نظام سیاسی ایران، تلاش جدید و ویژه ای را برای بازسازی فضای سیاسی آغاز کرده که این امر میتواند به استحکام و پایداری بیشتر کشور به خصوص در شرایط سخت احتمالی آینده کمک کند.»