در رثای شجاعت

ناصر ایمانی، گروه سیاسی الف،   4030708132 ۱۱ نظر، ۳ در صف انتشار و ۷ تکراری یا غیرقابل انتشار
در رثای شجاعت

دوست داشتم در زمان چنگیز و هولاکو، نمرود و  نرون بدنیا می آمدم و آن دوران را به نوعی تجربه می کردم.

در آن دوران، اگر کشتار و خونریزی در شهری می شد مدتها طول می کشید تا مناطق دیگر از آن مطلع شوند.

 آن طرف کره زمین که هرگز از آن  خبر دار نمی‌شدند مگر آنکه در تاریخ بخوانند. 

در زمان ما اما مردم تمام جهان می‌توانند در همان لحظات کشتار، درهر نقطه‌ای از جهان که باشند آن صحنه‌ها را بر روی حتی تلفن خود نظاره کنند. 

در برخی از فصول تاریخ، خبری از تمدن، سواد، فرهنگ و حقوق بشر نبود لذا هیچ انتظاری از مردمان آن زمان نمی‌رفت که در مقابل خونریزی سفاکان بی‌تفاوت باشند. 

اما در زمان ما با صدها سازمان بین‌المللی و ادعای حقوق بشر و تمدن و فرهنگ چه باید گفت؟ آیا قبول دارید که زیستن در آن قرون انسانی‌تر بود؟ 

"سکوت" در این دوران بزرگترین جنایتی است که در حق بشریت می‌شود. آکادمی‌ها و دانشمندان و فرهیختگان دانشگاهی با صدها کتاب در رسای دموکراسی و حقوق انسان‌ها فقط نظاره‌گر قتل عام بی‌گناهان و کشتن افراد با ۸۰ تن بمب هستند در یک لحظه هستند. 

آیا این دوران متمدن‌تر است یا دوران چنگیز و هولاکوخان؟ 

از مردم جهان بگذریم دلم برای اعراب و حکام آن می‌سوزد. ابطال (قهرمانان) عرب را به قربانگاه می‌برند. و بزدلان آنها در کنج زندگانی کوتاه این دنیا لب فروبستند و حال آنکه در یک زمان دیگر رگهای گردن آنان برای عربیت کلفت می شود. 

در اعراب هم معیارهای دو گانه وجود دارد و برخی عرب تر هستند.

شجاعان انسانیت را به مسلخ می برند و گرگان زمان به تدریس تمدن و فرهنگ و حقوق برابر انسانها در دانشگاهها مشغول هستند.