به گزارش تسنیم، ورود حزبالله لبنان به عرصۀ نبرد حمایت و پشتیبانی از نوار غزه در جریان «طوفان الاقصی» و حملاتی که در شمال فلسطین اشغالی علیه رژیم صهیونیستی صورت داد، موجب شد اکثریت صهیونیستهای مقیم شمال فلسطین اشغالیِ به سمت مناطق مرکزی و جنوبی آواره شوند. این آوارگی دسته جمعی- که براساس آمار اعلام شدۀ رژیم صهیونیستی تا 90 هزار نفر را شامل میشد- ضربات غیر قابل جبرانی را بر رژیم صهیونیستی وارد ساخت.
از یکسو دولت «نتانیاهو» مجبور شد هزینههای اسکان و غرامت خسارتهای وارد شده به آنها را بپردازد و از سوی دیگر عدم تمایل بخش قابل توجهی از صهیونیستهای آواره، برای بازگشت به شهرکهای محل زندگی خود در شمال فلسطین اشغالی، مقامات این رژیم را با بحران کوچ و آوارگی جمعیت مواجه ساخت که یکی از جدیترین چالشهای داخلی صهیونیستها از زمان آغاز نبرد طوفان الاقصی به شمار میرود. به همین جهت صهیونیستها از همان ماههای نخست، به دنبال به دست آوردن فرصتی برای ضربهزدن به حزبالله بودند و این مسئله در اظهارات مقامات صهیونیستی به کرات تکرار شده است.
طراحی برای ضربه به مقاومت
رژیم صهیونیستی که از حملات حزبالله در شمال فلسطین، به ستوه آمده بود، پس از سیطرۀ رژیم صهیونیستی بر گذرگاه رفح، به سمت مقابله با مقاومت اسلامی لبنان در جنوب این کشور گام برداشت. آنها در گام نخست تعدادی از فرماندهان مقاومت را هدف قرار دادند. در ادامه، عملیات پیجرها و تجهیزات الکترونیکی را طراحی و اجرا کردند. در گام نهایی نیز در اقدامی وحشیانه، با بمباران وسیع یک منطقه در ضاحیه، سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله را ترور کردند. ظنّ صهیونیستها این بود که با چنین جنایتی ساختار حزب الله دچار آسیب و صدمه جدی شده و قادر به احیای خود نخواهد بود و در نتیجه همین تحلیل غلط تصمیم به آغاز عملیات زمینی در لبنان کردند.
ضربه ای که به مقاومت وارد شد
در سایه اجرای 4 مرحله عملیات رژیم صهیونیستی علیه مقاومت لبنان، فارغ از آنکه حزبالله دبیرکل اسطوره ای خود را از دست داد، بسیاری از فرماندهان نظامی رده نخست حزب الله نیز به شهادت رسیدند. این ضایعه، در ظاهر موجب تضعیف رهبری در کادر حزب الله شد. این تضعیف دست کم به طور مقطعی تا زمانی که کادرهای میانی، جایگزین رهبران رده اول شوند وجود دارد و نمیتوان آن را انکار کرد. اما نکته مهمی که نباید فراموش کرد این است که، با وجود صدمهای که ساختار فرماندهی و رهبری در حزب الله دید، اما بدنه رزمی و ساختار نظامی حزبالله به همان شکل گذشته خود باقی است.
ساختار نظامی و بدنه رزمی حزب الله
براساس گزارشی که کنگرۀ آمریکا چندی قبل منتشر ساخت، تعداد رزمندگان حزبالله لبنان، بین 40 تا 50 نفر است. شهید «سیدحسن نصرالله» نیز در یکی از سخنرانیهای خود تعداد رزمندگان حزبالله را 100 هزار نفر ذکر کرده بود. حال اگر در درگیری موجود بین حزبالله و رژیم صهیونیستی، 10 درصد از این تعداد نیز آسیب دیده باشند، حزبالله در کمترین آمار بیش از 35 هزار و در بالاترین آمار قریب 90 هزار رزمندۀ آمادۀ جنگ با دشمن در اختیار دارد.
تدابیر ویژه امنیتی ارتش اسرائیل پس از حملات حزب الله
این در حالی است که این نکته نیز نباید نادیده گرفته شود که در جنایات سازمان یافته رژیم صهیونیستی علیه حزبالله، تنها ساختار رهبری و فرماندهی آسیب دیده و بدنۀ رزمی و ساختار نظامی حزبالله کماکان بر جای خود باقی است. این بدان معنی است که با جایگزین شدن فرماندهان رده میانی به جای فرماندهان فقید، یگان رزم حزبالله کما فی السابق بر جای خود باقی است و خود را برای جنگ علیه دشمن مهیا نگاه داشته است.
نکتۀ پایانی اینکه که رزمندگان حزبالله که مدتها، نبرد مستقیم با دشمن را انتظار کشیدهاند، به ویژه پس از شهادت «سیدحسن نصرالله» از انگیزه فوق عالی برای رویارویی مستقیم با دشمن برخوردارند. این همان داستانی است که صهیونیستها را پشت مرزهای لبنان مردد و هراسان نگه میدارد.