قبح‌زدایی از شُرب خمر در روزنامه اصلاح‌طلب!

  4030721030 ۴ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳ تکراری یا غیرقابل انتشار

برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب در واکنش به مسمومیت‌ها و فوتی‌های ناشی از مصرف مشروبات الکلی، در پی قبح‌زدایی از مسئله شرب خمر هستند.

قبح‌زدایی از شُرب خمر در روزنامه اصلاح‌طلب!

روزنامه کیهان نوشت: برخی نشریات زنجیره‌ای در صدد قبح‌زدایی از شرب خمر را دارند و هر چند وقت یکبار، یکی از آنها مطالبی را برای عادی انگاری ارتکاب این حرام الهی و زائل‌کننده عقل منتشر می‌کند. تکرار و توالی این کار در نشریات مذکور، احتمال اتفاقی بودن را منتفی نموده و نشان می‌دهد که ماموریت مشترکی به این نشریات زنجیره‌ای غربگرا سپرده شده است.

پس از روزنامه شرق و سازندگی، این بار نوبت به اعتماد رسید تا شرب خمر را از لیست جرم‌های اخلاقی خارج کند. این روزنامه نوشت: «به نهادهای امنيتی توصيه مي‌كنند كه به جای تمركز بر جرم‌انگاری اين فاجعه، برای شناسايی دست‌های پشت پرده‌ای كه می‌خواهد با مسموم كردن مصرف‌كنندگان مشروبات الكلی، امنيت ملی را زير سؤال برده يا حتی مديريت دولت را خدشه‌دار كند، اقدام كنند.»

پیش از این نیز برخی دیگر از روزنامه‌های مدعی اصلاح‌طلبی به موضوع مسمویت‌های ناشی از مصرف مشروبات الکلی پرداخته و دلیل اصلی آن را، نه اشتباهات و رفتارهای خارج از عرف و غیراخلافی برخی افراد، بلکه ناشی از مشکلات قانونی معرفی کرده‌ بودند. حالا هم اعتماد مصمومیت‌های الکلی را ناشی ازجرم انگاری آن می‌داند(!) این روزنامه سپس به سراغ یک درمانگر اعتیاد بی‌نام و نشان رفته و از زبان او می‌گوید: «فاجعه اخير، بايد فراتر از خطای انسانی ارزيابی بشه چون چنين اتفاقی، فرضيه بيوتروريسم رو ايجاد می‌كنه و ورود دستگاه امنيتی به چنين وضعی، ضروريه».

این روزنامه بدون آنکه نامی از این به اصطلاح کارشناس بیاورد، با کلیدواژه بیوتروریسم، افکارعمومی را هدف قرار می‌دهد. آن هم در شرایطی که تهدیدهای بیرونی، لزوم انسجام ملی و آرامش روانی جامعه را بیش از پیش ضروری کرده است. اعتماد سپس به سراغ یک درمانگر دیگر اعتیاد رفته و از زبان او، انگشت اتهام را به گونه‌ای به سوی افراد ناشناس می‌گیرد تا مخاطبانش به نظام بدبین بشوند: «مسموميت مواد غذايی و آشاميدنی؛ چه حلال و چه حرام و چه غيرقانونی و چه قانونی، ناشی از اشتباهات تكنيكی و اجتناب‌ناپذيره ولی وقتی مسموميت و نتايج فاجعه‌بارش با اين گستردگی و اين حجم از خسارت ملی رو تحليل مي‌كنيم، متوجه می‌شيم كه چنين اتفاقي واقعا عادی و تصادفی نيست و شايد غرض‌ورزی‌هايی پشت قضيه است و به همين دليل، لازمه كه دولت و نهادهای امنيتی و نظارتی اين فاجعه رو پيگيری كنن. متاسفانه اين فجايع، بی‌سابقه نيست ولی در هر بار، بعد از فروكش كردن جو خبری، ريشه‌يابی و كالبدشكافی فاجعه متوقف شده و به دستگيری چند مقصر بسنده كرديم. مصرف الكل، واقعيت جامعه است و قابل انكار نيست و بنابراين، بايد با اقداماتي از آسيب‌زايي مصرف الكل جلوگيری بشه چون اين آسيب‌ها، فقط متوجه مصرف‌كننده نيست بلكه متوجه فرزندان و همسران مصرف‌كننده هم هست.»

جالب اینجاست که این روزنامه به سراغ یک تولیدکننده مشروبات الکلی (باز هم بی‌نام و نشان) هم رفته و از قول وی می‌نویسد: «اين اتفاق، كار كاسب نيست. كاسب، آدميه كه سال‌ها توليد و عرضه داشته و اسمش و كيفيت جنسش به يک برند تبديل ميشه. كاسب می‌دونه كه كار غيرقانونی می‌كنه چون در ايران، توليد و عرضه مشروب، غيرقانونيه؛ ولی كاسب آدمكش نيست. بين فروشنده‌ها و توليد‌كننده‌های مشروب، خلافكارهای خطرناک خيلی زياده ولی هيچ كدومشون به خاطر رقابت يا حذف همديگه، مشتری‌شون رو نمی‌كشن.»

روزنامه اعتماد به صاحب امتیازی آقای حضرتی در جریان آشوب‌های 1401 نیز آتش بیار معرکه بود. حالا که او به ریاست اطلاع‌رسانی دولت رسیده است، بازهم اعتماد دست از اتهام زدن به نظام برنداشته و روزنامه متبوعش همچنان بر افکارعمومی می‌تازد و مردم را علیه بخش‌هایی از نظام بدبین می‌کند.