سردار قاآنی و گیجیِ سعید الصحاف های مجازی!

غلامرضا بنی اسدی، گروه سیاسی الف،   4030725027 ۲۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۴ تکراری یا غیرقابل انتشار
سردار قاآنی و گیجیِ سعید الصحاف های مجازی!

ما درس از قرآن می گیریم. پشتگرمی و دل گرمی توامان ما به وعده های صادق حضرتِ خداوندگار است. در ازدحام مکرهای گوناگون دشمنان هم چشم در آیات قرآن می گردانیم و امید می گیریم آنجا که پرده های تزویرشان را فرو می ریزد؛" و مکروا مکر الله والله خیر الماکرین"  دست ما را می گیرد و دوباره بلند مان می کند تا سینه به سینه شان بایستیم. مثل امروز. امروز که هرچه رشته بودند، پنبه شد. این را البته می دانیم که مراقب باشیم تا پنبه ها را گران تر از رشته به ما و افکار عمومی نفروشند. قطعا چنین قصدی را دارند، بازار باید حواسش باشد که کلاه سرش نرود. بازارِ افکار عمومی را می گویم و الا بازارِ اقتصادی همیشه حواسش جمع است. دیدیم در این ماجرا هم خوددار و سنجیده برخورد کرد اما بازارِ افکار عمومی، مقداری به تلاطم افتاد. دلیلش هم بازی رسانه ای صهیونیست ها با افکار عمومی بود. ما شاهد بمبارانی دامنه دارتر از آن چیزی بودیم که در زمین روی می داد.

اول بار، روز ششم مهرماه امسال پس از بمباران ضاحیه بیروت پایتخت لبنان، شایعاتی گسترده در خصوص احتمال ترور سردار قاآنی مطرح کردند. بار دوم نیز در ۱۳ مهر نیز پس از اتفاقی مشابه بار دیگر شایعه ترور سردار قاآنی و حتی شهادت او را مطرح شد. موج بعدی اما در باره مجروحیت او بود. هر دو را که آزمودند، خبرهایی که نه، شبه خبرهایی را شیوع دادند که مرده را هم به خنده از گور بیرون می کشید! می خواستند سقفی را بنا کنند اما نمی دانستند سقفی چنین سنگین پایه هایی مستحکم می خواهد. فکر می کردند در فضای مجازی، هر حرف فضایی جای خود را باز می کند. می خواستند با افکار عمومی بازی کنند، ما هم با حیثیت حرفه ای شان بازی کردیم و آنان را از اعتبار رسانه ای انداختیم.

اعتبار رسانه به اعتماد مخاطب به آن است. اندک اندک جمع می شود اما با آشکار شدن اولین دروغ به یک باره فرو می ریزد. این بار هم چنین شد. در مراسم استقبال از پیکر شهید نیلفروشان و تشییع جنازه او که پرده های تزویرشان زیر پای جوانان حیدر، حیدر گویی افتاد که با دیدنِ سردار اسماعیل قاآنی، به اقتدار مشت هاشان را به رخ دشمن می کشیدند. حالا معلوم نیست چطور می خواهند دست و صورت سیاه شان را بشویند و چشم در چشم محاطب بدوزند و مثلا خبر بخوانند؟! البته آنان وقیح تر از آن اند که شرمی در نگاه شان بنشیند و به خاطر دروغ هایشان عذر تقصیر بیاورند. لابد به گریه های سردار در مراسم استقبال از  پیکر شهید خواهند پرداخت و هزار داستان خواهند ساخت که چرا گریه می کرد و چگونه اشک هایش را پاک می کرد!

بنای دروغ شان فرو ریخت. هرچه هم دست و پا بزنند بیشتر در باتلاق فرو می روند. این هم عاقبت دروغ گویان است. عاقبت کسانی است که می خواهند با خدا به مکر برخیزند اما خدایِ" خیر الماکرین آنان را سر جای شان می نشاند. آنان چند روزی خود را برنده میدان می پنداشتند. مثل "سعید الصحاف" ، خبر که نه، رجز می خواندند اما با طلوعِ دوباره سردار قاآنی، چون سلفِ خیال پرداز خود، مثل برف آب شدند. روی شان سیاه شد مثل دل شان.....