نتانیاهو «مرگ نمادین» را پیشاپیش تجربه کرده است. او همیشه از «حیات نمادین» محروم خواهد بود. اما یحیی سنوار همواره حیات نمادین دارد. مرگ جسم ظاهری او نه تنها خللی در این حیات نیست، که اعتلای آن است. چقدر تقارن شگرفی در میان است؛ تقارن نام یحیی و حیات او؛ تقارن نام یحیی و احیای زندگی و مرگ توسط او.
این اعجاز شهادت و شهید است که به مرگ هم زندگی می بخشد.
حتی اگر از چشم انداز غیردینی به ماجرا نگاه کنیم، سنوار همچون قهرمان های بزرگ کشته شد. او تنهایی قهرمان و اسطوره های تاریخ در نبرد آخر و سکانس آخر را تداعی کرد. او تداوم همه قهرمانان سلحشور و پاک تاریخ است. او یاد قهرمانان بزرگ را حتی برای بسیاری از مردم غرب، زنده کرد.
محل اقامت سنوار، تاریخ و هستی است. اما نتانیاهو، پیشاپیش و از آغاز، بی خانمان بوده است. او متعلق به نیستی است. چنانکه رژیم غاصب هم از آغاز بی قرار و بی سرزمین بوده و هرگز روی قرار و استقرار را نخواهد دید.
رسانههای صهیونیستی گفته اند که در زمان حمله پهپادی مقاومت اسلامی عراق به اقامتگاه نتانیاهو، او و همسرش در آنجا نبوده اند. اما باید گفت آنها هرگز سکونت گاه و سکینه و آرامش را تجربه نخواهند کرد. آوار و آوارگی، ترس و تزلزل، سرنوشت و سرگذشت همیشگی آنهاست.