ماجرای منع قانونی محمدجواد ظریف برای حضور در دولت با توجه به قانون «نحوه انتخاب اشخاص در مشاغل حساس» و بیتوجهی دولت به این مسئله و حتی تلاش دولت برای اصلاح این قانون هر روز ابعاد تازهتری به خود میگیرد. برخی رسانههای اصلاحطلب سعی دارند مخالفین حضور ظریف در دولت را با عناوینی چون تندرو , شکستخوردههای انتخابات و دشمنان دولت خطاب قرار دهند و هر نوع انتقاد را تلاشی در جهت ساقطکردن دولت جلوه دهند.
منتقدین اعتقاد دارند که شان قانون بسیار بالاتر از آن است که دولت برای فعالیت یک شخص لایحه اصلاحی به مجلس ارائه دهد و از سویی دیگر مدافعین حضور ظریف و مخالفین قانون فوق، معتقدند که تصویب چنین قوانینی راه را برای استفاده از نیروهای کارکشته و زبده مسدود میکند.
این مناقشه چند هفتهای است که میان مخالفین و منتقدین حضور ظریف در دولت بالا گرفته و حول ابعاد قانونی حضور وی در دولت بحثهای فراوانی صورت میگیرد که در فضای سیاسی این مناقشهها کاملاً طبیعی تلقی شده و از قضا عمل مفید سیاسی محسوب میشود. اما آنچه که در این بین فارغ از درست یا غلط بودن ادامه کار ظریف در دولت و اصلاح قانون به چشم میخورد، تهمتپراکنیهای برخی رسانههای اصلاحطلب به منتقدین معاون راهبردی رئیسجمهور است. آنان معتقدند که انتقادها به ظریف از روی حب و بغض شخصی بوده و پروژهای است برای حذف کامل او از صحنه سیاسی و نیت مخالفین برای ساقطکردن دولت!
روزنامه اصلاحطلب هممیهن در گزارشی با عنوان «پروژه حذف ظریف» نوشته: «پایداریها که قدرت را از دست رفته میبینند به هر دری میزنند تا دولت را تضعیف و حتی برای برکناری دولت تلاش میکنند تا شاید بتوانند به جایگاه خود بازگردند و همچون دوره سه سال گذشته قدرت را در اختیار بگیرند. آنها برای بازگشت به نقطه قدرت و جولان افکاری که کشور را به دوقطبی کشانده و به سوی انحطاط پیش میبرد، از هر ارزش و هر کسی عبور میکنند حتی اگر رهبری تاکید کرده باشند: «موفقیت دولت موفقیت همه است.
«به توپ بستن قالیباف برای رسیدن به ریاستهای مجلس»، «حمایت از جلیلی در انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری»، «تلاش برای قدرتمند نگه داشتن دولت در سایه که افول کرد»، «تصمیم به رای نیاوردن حداقل ۴ وزیر دولت چهاردهم در جلسه رای اعتماد»، «خواهان انتقام اسماعیل هنیه و نابودی شتابزده و یکشبه اسرائیل»، «ضعیف دانستن سخنرانی مسعود پزشکیان در سازمان ملل»، «مقصر دانستن پزشکیان در ترور سیدحسن نصرالله»، «خونخواهی سیدحسن نصرالله» و «نادیده گرفتن فتوا و جایگاه رهبری و درخواست دکترین دفاعی یا همان سلاح هستهای» این خلاصهای از کارنامه ۷ ماهه نخستین سال فعالیت سوپرانقلابیها در مجلس دوازدهم است. آنهایی که پس از قهر مردم با صندوقهای رای با حداقل آرا کرسیهای مجلس را صاحب شدند حالا خواهان برکناری محمدجواد ظریف هستند و نهمین رئیسجمهوری کشور با پشتوانه بیش از ۱۶ میلیون رای را تهدید به شکایت و خلع از ریاستجمهوری میکنند. پایداریها که قدرت را از دست رفته میبینند به هر دری میزنند تا دولت را تضعیف و حتی برای برکناری دولت تلاش میکنند تا شاید بتوانند به جایگاه خود بازگردند و همچون دوره سه سال گذشته قدرت را در اختیار بگیرند. آنها برای بازگشت به نقطه قدرت و جولان افکاری که کشور را به دوقطبی کشانده و به سوی انحطاط پیش میبرد، از هر ارزش و هر کسی عبور میکنند.»
برخلاف آنکه مناقشههای موجود میان موافقین و مخالفین حضور ظریف در دولت، حول مسائل حقوقی است و حتی بسیاری از طرفداران معاون راهبردی رئیسجمهور هم از زاویه منافع متصوره به استدلال میپردازند، عدهای از چهرههای سیاسی و رسانههای اصلاحطلب سعی دارند این اختلافنظر را سیاسی جلوه داده و حتی ادعاهایی گزاف را پیرامون این موضوع مطرح و فضای سیاسی را آلوده کنند.
اینکه منتقدین را با چوب تندرو، شکستخوردههای انتخابات و دشمنان دولت رانده و هر نوع انتقاد، تلاشی در جهت ساقطکردن دولت جلوه داده شود چیزی جز توهم توطئه نیست. چهرهها و رسانههایی که خود داعیهدار آزادی بیان، فضای باز، تکثر سیاسی و لزوم طنینانداز شدن صدای مخالف در عرصه سیاسی هستند، پیرامون موضوعی که با گفتوگو و بحث در حال پیشروی است، سعی دارند تعابیر غیرواقعی را مطرح کرده و رقبای سیاسی را به انواع و اقسام صفتهای ناروا متصف کنند که این رویکرد با ادعاهای پرطمطراق آنان تناقض دارد.
باید پذیرفت که رقابت سیاسی بر تقابلهای تحدید شده استوار بوده و مخالفت با جریانهای رقیب، ذات کنش سیاسی است و هیچ ارتباطی با توطئهافکنی مخالفین برای خلع ید جریان سیاسی مستقر ندارد.