انتقاد روزنامه اصولگرا از هجمه به دولت درباره ظریف/ دشواری ماموریت رهبری به مخبر

  4030730109 ۲۹ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۴ تکراری یا غیرقابل انتشار

هر روز اخبار فراوانی در رسانه‌ها منتشر می‌شود که دنبال کردن آن‌ها ـ حتی برای آنانی که اهل مطالعه اخبار هستند ـ کار دشواری است. بسته خبری ـ تحلیلی الف، با رصد اخبار و رویدادهای مهم، همچنین تحلیل‌های صورت گرفته در این زمینه، مخاطبان خود را از مهم‌ترین وقایع روز آگاه می‌کند.

انتقاد روزنامه اصولگرا از هجمه به دولت درباره ظریف/ دشواری ماموریت رهبری به مخبر

انتقاد روزنامه اصولگرا از هجمه به دولت درباره ظریف 

فرهیختگان نوشت: «چهره‌های سیاسی همچون رسایی و غضنفری که در ایام انتخابات خود را در کمپین رقیب پزشکیان می‌دیدند پس از پیروزی پزشکیان به نحوی علیه ظریف به‌عنوان عضو ستاد تبلیغاتی پزشکیان رفتار می‌کنند که این تصور ایجاد می‌شود هنوز دعوای انتخاباتی برایشان تمام نشده....

نمایندگانی که در راس آنها رسایی قرار داشت از تریبون مجلس خواهان پاسخگویی رئیس‌جمهور به‌خاطر این انتصاب شده و عزل او را خواستار شدند. رسایی به همراه برخی دیگر از نمایندگان مجلس همچنان بر این موضوع تاکید داشتند که حضور ظریف در کابینه به دلیل تابعیت خارجی فرزندانش مغایر با قانون است و باید هرچه سریع‌تر برکنار شود. او از رئیس‌جمهور خواست تا پیش از اینکه مجلس مجبور به دخالت شود خود ظریف را برکنار کند...

اوج این انتقادات زمانی بود که برخی نمایندگان پا را از خواسته برکناری ظریف فراتر گذاشته و حتی تهدید کردند که در صورت عدم اقدام پزشکیان، خود رئیس‌جمهور نیز محاکمه خواهد شد...

از همان ابتدای تشکیل دولت پزشکیان اصلاح‌طلبان به‌دقت تحولات را رصد کرده و انتصاب‌های کلیدی در کابینه را مورد نقد قرار دادند. این انتقادات عمدتا حول محور عدم توجه به نیروهای نزدیک به جبهه اصلاحات و استفاده از افراد وابسته به جریان اصولگرایی بود. جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات در یکی از مواضع رسمی خود آشکارا از انتصابات اخیر دولت انتقاد کرده و اعلام کرده بود که روند انتصاب‌ها بر خلاف انتظارات بوده است...

اولین نتیجه‌ای که از این رویکردهای جناحی و نقدهای تند به دولت می‌توان گرفت عدم شناخت صحیح از زمان و اولویت‌های کنونی کشور است. در شرایطی که ایران در صحنه بین‌المللی با تهدیدات جدی مواجه است و هر روز اخبار جدیدی از تجاوزها و حمله‌های رژیم صهیونیستی به مواضع نیروهای مقاومت منتشر می‌شود، این انتظار وجود دارد که گروه‌های سیاسی داخلی توجه خود را به این تهدیدات معطوف و از تشدید تنش‌های داخلی خودداری کنند اما برخی جریان‌ها به جای این رویکرد همچنان بر انتقادات خود از دولت متمرکز هستند و با طرح مسائل جزئی مانند انتصابات، فضای سیاسی کشور را از مسائل حیاتی منحرف می‌کنند.

این نوع رفتار حاکی است که برخی از گروه‌های سیاسی زمان‌سنجی دقیقی از شرایط حساس منطقه‌ای و بین‌المللی ندارند و بیشتر بر منافع حزبی و جناحی خود متمرکز شده‌اند تا منافع ملی. این زمان‌نشناسی سیاسی به‌ویژه در شرایطی که رژیم‌ صهیونیستی به دنبال ایجاد آشوب و تضعیف جبهه مقاومت است، می‌تواند کشور را در مقابل دشمنان خارجی آسیب‌پذیرتر کند...

دومین نتیجه‌ای که از این رفتارهای جناحی و انتقادات رادیکال به دولت می‌توان گرفت، شائبه سهم‌خواهی سیاسی است. درحالی‌که کشور نیازمند اتحاد و همبستگی در برابر دشمنان خارجی است برخی جناح‌های سیاسی به جای تمرکز بر مسائل ملی به نظر می‌رسد که به دنبال تامین منافع جناحی و سهم‌خواهی از قدرتند. این شائبه زمانی قوت می‌گیرد که انتقادات به دولت عمدتا حول محور انتصابات و تغییرات مدیریتی متمرکز است...

سومین نتیجه‌ای که از رفتارهای جناحی و نقدهای تند به دولت می‌توان گرفت تقلیل مسائل کلان و حیاتی کشور به موضوعات جزئی مانند عزل و نصب‌های مدیریتی است. »

***

رشد نقدینگی از هدف اعلامی بانک مرکزی بالاتر رفت

دنیای اقتصاد نوشت : «بانک مرکزی پس از چند ماه وقفه، آمارهای رشد نقدینگی و پایه پولی را تا پایان شهریور ماه به‌روز کرد. مطابق بررسی‏ها، رشد نقدینگی در شهریور ماه به رقم ۲۷.۸درصد و رشد پایه پولی به سطح ۱۸.۷درصد رسیده است.

بررسی آمارهای پولی حاکی از آن است که در نیمه نخست سال جاری رشد نقدینگی یک مسیر صعودی را طی کرده و از سطح هدف‌گذاری پایان سال جاری بانک مرکزی (۲۵درصد با دامنه نوسان ۲درصد) خارج شده است.

بانک مرکزی دلیل افزایش رشد نقدینگی در سال جاری را تامین مالی دولت از طریق انتشار اوراق بدهی دولت در ماه‌های ابتدایی سال۱۴۰۳ در مقایسه با مقطع مشابه سال گذشته عنوان کرده، اما مکانیزم اثرگذاری انتشار اوراق بدهی بر رشد نقدینگی را مشخص نکرده است.

از سوی دیگر، به نظر می‏رسد که عامل اصلی پایین آمدن رشد پایه پولی، عرضه دلارهای حاصل از فروش نفت در بازار و اثر کاهنده خالص دارایی‏های خارجی بر رشد پایه پولی باشد.»

***

پشت پرده انتشار اسناد عملیات نظامی اسرائیل علیه ایران چیست؟ 

ایران نوشت: « «عمدی» بودن درز این اسناد توسط امریکا، چندان دور از ذهن و واقعیت نیست. پس از حمله 1 اکتبر ایران به اسرائیل که با شلیک قریب به 180 موشک بالستیک انجام شد، رژیم صهیونیستی از تأسیسات نفتی و هسته‌ای ایران به‌عنوان اهداف این رژیم در حمله تلافی جویانه به ایران نام برد. از سویی دیگر ایران هم به اسرائیل و هم به امریکا هشدار داد که پاسخ ایران به چنین اقدامی به مراتب سخت‌تر از عملیات وعده صادق2 خواهد بود.

عباس عراقچی وزیر امور خارجه کشورمان نیز به صراحت تأکید کرد که در صورت اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران، نیروهای نظامی امریکایی که به‌عنوان اپراتور سامانه ضدموشکی «تاد» در سرزمین‌های اشغالی مستقر می‌شوند نیز مصون نخواهند ماند.

اما این، همه مشکلات ایالات متحده نیست. جنگ غزه وارد دومین سال خود شده و تداوم جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان، انگشت اتهام را مستقیم به سمت امریکا نشانه برده است. افزایش ارسال تسلیحات نظامی امریکا به اسرائیل، این گزاره را تثبیت کرده که دولت امریکا به‌عنوان مهم‌ترین حامی اسرائیل، عامل اصلی کشتار مردم فلسطین و لبنان است. گناه ایالات متحده در کشتار مردم غزه، بیشتر از صهیونیست‌ها نباشد، کمتر هم نیست و پروژه سفیدشویی بایدن که افشای عامدانه طرح حمله اسرائیل می‌تواند بخشی از آن باشد، جوابگو نخواهد بود.

با فرض عامدانه بودن درز اطلاعاتی از طرح حمله اسرائیل به ایران، احتمال دیگری هم وجود دارد. اینکه رئیس‌جمهور امریکا همزمان با پشتیبانی همه جانبه از رژیم صهیونیستی، به دنبال جلب اعتماد تهران هم هست. همزمانی استقرار سامانه ضدموشکی «تاد» در سرزمین‌های اشغالی و افشای اسنادی از تمرین رژیم صهیونیستی برای حمله به ایران که می‌تواند منجر به تأخیر آن و یا حتی تغییر نقشه حمله شود، این ظن را به واقعیت نزدیک‌تر می‌کند.

علاوه بر این، تنها 16 روز تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری امریکا باقی مانده و دموکرات‌ها تمام تلاش خود را به کار بسته‌اند تا از وقوع هر بحران و اتفاقی که پیروزی مجددشان بر ترامپ را به خطر بیندازد، جلوگیری کنند. حمله احتمالی اسرائیل به ایران و متقابلاً پاسخ ایران به رژیم صهیونیستی، مهم‌ترین بحرانی است که می‌تواند انتخابات آتی امریکا را تحت‌الشعاع قرار دهد. از همین رو کارشناسان و محافل خبری معتقدند که نشتی اطلاعاتی اخیر و لو رفتن طرح اسرائیل برای حمله به ایران، می‌تواند وقوع آن را به تأخیر بیندازد.»

***

سناریوهای احتمالی درز اسناد محرمانه حمله احتمالی اسرائیل به ایران

فرهیختگان نوشت: «مقامات آمریکایی هنوز موضع‌گیری دقیقی در مورد چگونگی انتشار اخبار و اطلاعات نداشتند. در این رابطه اما چند سناریو را می‌توان مورد توجه قرار داد. پیش از این سابقه داشته که اسناد و اطلاعاتی در مورد آمریکایی‌ها در رسانه‌های ایرانی بازنشر پیدا کند. انتشار اطلاعاتی در مورد رابرت مالی، که در روزنامه تهران تایمز منتشر شد، امری است که این گزاره را دور از ذهن نمی‌کند که ایران توانسته باشد به اطلاعاتی دست پیدا کند.

بر این اساس یکی از سناریوهایی که در مورد انتشار این اسناد مورد توجه قرار دارد این است که این اطلاعات به دست ایرانی‌ها رسیده است و انتشار آن نیز به‌منظور به‌هم‌ریختن برنامه‌ریزی صهیونیست‌ها صورت گرفته باشد.

سناریوی دیگری که درباره این حمله می‌توان مطرح کرد، این است از آنجا که انتخابات آمریکا نزدیک است و آمریکایی‌ها حداقل در شرایط فعلی تشدید هرنوع تنش را در منطقه مثبت نمی‌دانند، آنها انتخابات ریاست‌جمهوری را در پیش دارند و به‌نظر نمی‌رسد خواهان بروز بحران تازه‌ای در منطقه باشند.

از طرفی نیز این احتمال وجود دارد که آمریکایی‌ها به دنبال اینند تا مرزگذاری با اقدامات احتمالی صهیونیست‌ها داشته باشند. سناریوی دیگری که در این رابطه مورد توجه قرار دارد این است که انتشار این اطلاعات، جنگ روانی علیه مردم ایران است.

امری که اولین اثر آن ایجاد هراس در میان افکار عمومی در این راستاست که حمله صهیونیست‌ها به ایران قطعی است. علاوه بر این انتشار این اسناد را می‌توان عملیات فریب آمریکایی‌ها با فرض تأثیر‌گذاری بر محاسبات دستگاه نظامی و امنیتی ایران دانست تا امکان محاسبه دقیق حمله احتمالی صهیونیست‌ها را سلب کند.»

***

انتقاد عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام از ایده تک‌نرخی کردن ارز

محمدجواد ایروانی، معاون نظارت و حسابرسی دفتر مقام معظم رهبری و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در کیهان نوشت: «شوک درمانی تحت عنوان ایده تک نرخی کردن ارز در دوره‌های مختلفی در اقتصاد ایران مطرح شد و هیچ گاه موفق نشد‌، ولی در نتیجه آن بلعیده شدن سریع ذخائر ارزی کشور، افزایش واردات در یک دوره کوتاه، افزایش جذابیت صادرات در دوره کوتاه ولی در عین حال هیچ‌گونه آثار پایداری در رشد تولید و ثبات اقتصاد بر جای نگذاشته بلکه تورم شدید به همه عرصه‌های اقتصاد گسترش پیدا کرده و به صورت پلکانی نرخ ارز مداوماً افزایش پیدا کرده است و بنابراین باید مراقبت نمود که اقتصاد کشور دوباره دچار تجربه تلخ دیگری نشود و تکرار این تجربه، با آشفتگی اقتصاد ملی و کسب و کار و معیشت مردم باعث کاهش اعتماد به دولت و افت سرمایه اجتماعی نگردد.

در دوره‌هایی که سیاست‌های حمایتی صادرات (بجز افزایش نرخ ارز) در قالب حمایت‌های یارانه‌ای در پیش گرفته شده و همزمان مدیریت واردات و انضباط در فرآیندهای تخصیص ارز (از جمله کمیته تخصیص ارز) در پیش گرفته شده آثار مناسبی بر ثبات اقتصادی و حمایت از سرمایه‌گذاری و تولید داشته است.

در یک جمله با اجرای این‌گونه طرح‌ها عملاً هزینه‌های خرید به معادل دلار بازار سیاه ولی درآمد و دستمزد مردم به ریال تنظیم می‌گردد و این باعث افزایش معنی‌دار شکاف درآمدی و در نتیجه مشکلات اجتماعی را به دنبال خواهد داشت.»

***

علت فشار سیاسی اصلاح‌طلبان به پزشکیان چیست؟

ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا به خبرآنلاین گفت: «اگر این ادعا را داشته باشیم که پزشکیان از ابتدا که رئیس جمهور شد و می‌خواست کابینه و مدیران دولت را انتخاب کند، تحت فشار نبوده، این حرف غلط است و می‌دانیم تحت فشار بوده است. منتها پزشکیان نخواسته این موارد را برملا کند، به خاطر اینکه به نظریه وفاق ملی که مطرح می‌کند، آسیب وارد می‌شود. لذا پزشکیان در این موارد سکوت کرده است.

اما واقعاً تحت فشار بوده، در حقیقت پزشکیان توسط اطرافیانش تحت فشار بود و همچنین از طرف جریان و جناحی که او را حمایت کرد تحت فشار بود، یک شاهد این قضیه که عیان شد این بود روزی که هیئت دولت را به مجلس معرفی کرد، ظریف استعفا داد و از سوی جریان اصلاح‌طلب به سرعت مورد انتقاد قرار گرفت، اما پزشکیان سکوت کرد و بعد هم جریان اصلاح‌طلبی برای اینکه راه خودشان را از پزشکیان جدا کنند، سکوت کردند...

آن جریان سیاسی که در هر انتخاباتی از فردی حمایت می‌کند باید از قبل نسبت به آن فرد شناخت داشته باشند که اگر آن فرد رئیس جمهور شد، چه خط و مشی را پیگیری خواهد کرد و تا چه اندازه می‌خواهد به حامیان خود بها بدهد، همان زمان باید مسیر خودشان را انتخاب کنند.

به عبارت دیگر این درست نیست که یک جریان سیاسی از فردی حمایت کند و بعد هم انتظار داشته باشند که همه اقداماتی که آن فرد باید انجام دهد را به او دیکته کنند و فرد اجرا کند. این خیلی صحیح نیست. البته در زمان مرحوم رئیسی هم همین اتفاق افتاد، یعنی جریان اصولگرا که از او حمایت کرد، انتظاراتی که در مورد انتصابات از رئیسی داشتند، جدای از اینکه انتصابات درست بود یا خیر، اما او برخی از آن انتظارات را برآورده کرد و برخی را هم برآورده نکرد و در درون اصولگرایان مورد انتقاد قرار می‌گرفت که چرا چنین انتخابی انجام داده است.

منظور این است که این قبیل موارد همیشه مطرح بوده و مطلب جدیدی نیست که یک وقتی یک جریان از فردی حمایت می‌کند از او انتظار باشد که مهره آنها شود و هر آنچه آنها دیکته می‌کنند را انجام دهند، این غلط است.»

***

دشواری ماموریت رهبری به مخبر

فرهیختگان نوشت: «با حکم ویژه رهبری، مسئولیت و مأموریت خطیر مشاوره و دستیاری رهبر انقلاب در امر امتداد سیاست‌های مدبرانه دولت شهید رئیسی برای شناسایی و به‌کارگیری نیروهای جوان و نخبه جهت کمک به دستگاه‌های مختلف به محمد مخبر سپرده شده است...

در شرایطی که معیارها و شاخص‌های شایستگی مدیران در سطوح مختلف نظام حکمرانی به‌وضوح مشخص نیست، شناسایی و تربیت نیروهای مناسب با کمترین میزان خطا به‌سختی میسر خواهد بود، لذا به‌کارگیری شاخص‌های مشخص شایستگی و تدوین یک سیستم ارزیابی عملکرد مدیران در لایه‌های مختلف، امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است...

اگرچه مأموریت آقای مخبر برای شناسایی و به‌کارگیری نخبگان سیاسی می‌تواند در کوتاه‌مدت به رفع برخی خلأهای مدیریتی و تقویت کارآمدی منجر شود، اما برای ایجاد نتایجی پایدارتر لازم است این فرایند از حالت موقتی و متمرکز خارج و به سازوکار نهادی و بومی‌شده تبدیل شود. چنین سازوکاری باید به شکلی طراحی شود که ضمن بهره‌گیری از نخبگان، فضای رقابتی و شفافیت بیشتری را در فرایند تربیت نیروهای سیاسی فراهم کند.

این نوع حکمرانی نهادینه‌شده می‌تواند الگویی مشابه به حکمرانی حزبی ارائه دهد که در آن، جریان‌های سیاسی مختلف که به قواعد بازی سیاسی احترام می‌گذارند، فرصت مشارکت و نقش‌آفرینی مؤثر داشته باشند. در این راستا با تضعیف انحصارگرایی و اجازه‌دادن به جریان‌های متنوع سیاسی برای ایفای نقش در تربیت و گزینش نخبگان می‌توان از تجربیات و ظرفیت‌های مختلف برای تقویت مدیریت سیاسی استفاده کرد.

این مدل نهادی ضمن کاهش خطرپذیری‌های ناشی از تک‌صدایی و تمرکز بیش از حد قدرت می‌تواند به انسجام و پایداری بیشتری در سطوح مختلف مدیریتی و حکمرانی در کشور بینجامد. همچنین با به‌رسمیت‌شناختن تنوع سیاسی در چهارچوب ارزش‌های نظام و جلوگیری از ورود نیروهای برهم‌زننده قواعد سیاسی، فضای سیاسی سالم‌تر و پویاتری ایجاد می‌شود که در آن همه گروه‌های سازنده بتوانند به شکل مناسبی نقش‌آفرینی کنند و به بهبود مستمر نظام یاری رسانند.»