حضور مولوی عبدالحمید بعد از ۲ سال و نیم غیبت!

  4030813078 ۴ نظر، ۶ در صف انتشار و ۳ تکراری یا غیرقابل انتشار

مولوی عبدالحمید بعد از ۲ سال و نیم غیب در عرصه سیاسی روز گذشته با در مراسم معارفه منصور بیجار استاندار سیستان و بلوچستان حاضر شد؛ حضوری که پرسش‌های مختلفی را درباره غیبت طولانی و بازگشت او به وجود آورد.

حضور مولوی عبدالحمید بعد از ۲ سال و نیم غیبت!

به گزارش دانشجو، روز چهارشنبه ۹ آبان ماه فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت در حاشیه جلسه هیات دولت با حضور در جمع خبرنگاران در سخنانی کوتاه از انتخاب منصور بیجار به عنوان استاندار بلوچ اهل‌سنت استان سیستان و بلوچستان خبر داد و صبح امروز اسکندر مومنی وزیر کشور برای معارفه استاندار جدید به استان سفر کرد.

بیش از ۲ سال و نیم غیب!

در مراسم تودیع و معارفه استاندار سیستان و بلوچستان حضور مولوی عبدالحمید امام جمعه مسجد مکی که بیش از ۲ سال در مراسم‌های رسمی غایب بود توجه همه را به خود جلب کرد و او در این مراسم ضمن اشاره به غیبت خود گفت «بنده بیش از ۲ سال است که توفیق حضور نداشتم در جلسات شرکت کنم».

غیبت مولوی عبدالحمید در مراسم‌های مختلف استان در حالی انجام شد که سیستان و بلوچستان در این چند سال نیاز داشت تا به ظرفیت‌های آن بسیار پرداخته شود و به جایگاه اصلی خود برسد؛ افراد تاثیرگذاری مانند مولوی عبدالحمید می‌توانستند در برهه حساس از ظرفیت‌های قومیتی و مذهبی استفاده و به رشد و توسعه کشور و استان کمک کنند.

اظهارات ضد و نقیض در طول مدت غیبت

اما واکنش مولوی عبدالحمید در این مدت به غیبت طولانی ختم نشد و با اظهارات ضد و نقیض و ناقص از سطح استانی فراتر رفت و در سطح بین‌المللی تعجب دیگران را به خود جلب کرد؛ مواردی که دیگر اختلافات داخلی نیست و امروزه تمام مردم کره خاکی بر روی آن صحه می‌گذارند. به طور مثال در تاریخ ۱۰ آذر ماه سال ۱۴۰۲ در مراسم نماز جمعه زاهدان در خصوص جنگ رژیم صهیونیستی علیه فلسطین گفت «شرایط کنونی دنیا شرایط گفتمان و گفت‌وگو و عقلانیت است. چرا باید یک اختلاف هفتاد‌ و پنج سال طول بکشد و فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها و جامعه جهانی نتوانند به یک راه‌حل اساسی برسند؟!»

«گفت‌وگو»، «عقلانیت» و «اختلاف»

استفاده از کلمات «گفت‌وگو» و «عقلانیت» در خصوص ظلمی که قدمت کودک‌کشی آن ۷۵ سال عمر دارد بسیار دور از ذهن است؛ عجیبت‌تر از آن اینکه چنین ظلمی با کلمه «اختلاف» بیان می‌شود و راه‌حل آن هر چه که باشد به اندازه‌ای برابر در زمین دو طرف قرار ندارد و زمین ظالم و مظلوم در این ماجرا عیان و روشن است.

مولوی عبدالحمید در همین مراسم در اظهاراتی عجیبت‌تر دایره انسانیت را به قدری بزرگ نشان می‌دهد که حتی اسرائیل هم در آن قرار می‌گیرد و بدتر از آن، برای اسرائیل هم حق قائل می‌شود «اگر یک فلسطینی یا اسرائیلی و یهودی کشته بشود همه انسان هستند و چرا باید قتل‌عام و کشته شوند؟! مسائلِ اینها باید حل شوند و حق هر کسی داده شود».

ایران و اسرائیل و دیگر کشور‌ها با هم اختلافی ندارند!

مولوی عبدالحمید بعد از گذشت حدود ۳ ماه یعنی ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ در مراسم نماز جمعه زاهدان در اظهاراتی دیگر مدعی شد «موضوع اصلی اختلافات و تنش‌ها مسأله فلسطین است، وگرنه ایران و اسرائیل و دیگر کشور‌ها با هم اختلافی ندارند» جدای از فلسطین که مسئله اصلی مسلمانان است، چگونه می‌شود کسی معتقد باشد که ایران و اسرائیل بایکدیگر اختلافی نداشته باشند، در حالی که هنوز هم صدای گلوله‌های ترور ناجوانمردانه دانشمندان ایرانی مانند شهید فخری‌زاده، شهید احمدی‌روشن، شهید علی‌محمدی، شهید رضایی‌نژاد و شهید شهریاری توسط اسرائیل در خیابان‌های کشورمان به گوش می‌رسد.

این نظرات شاذ در حالی است که مولوی عبدالحمید در اکثر سخنرانی‌های خود رژیم اسرائیل را محکوم می‌کند، اما دقیقا آنجایی که باید موضع صحیح بگیرد و به عنوان یک امام جمعه مردم را در مسیر درست حقانیت هدایت کند گویا بصیرت لازم را ندارد و از حقیقتی که حتی دانشجویان آمریکایی در دفاع از فلسطین به آن اذعان دارند جا می‌ماند.

از «اسرائیل اشغالگر، متجاوز و بی‌رحم» تا «حکومت مستقل اسرائیل»

نداشتن خط و مرز صحیح در بینش و نگاه سیاسی به این نقطه محدود نمی‌شود و گاهی مولوی عبدالحمید آنچنان مواضع خود را تغییر می‌دهد که انگار مطلب اول را شخص دیگری بیان کرده است، به طور مثال او در سال‌های قبل در هیبت یک‌عالم دینی همواره یهودیان را منشا تروریسم و رژیم صهیونیستی را «تروریسم دولتی» و محور ناآرامی‌ها در جهان می‌خواند و حتی پا را فراتر گذاشته و انقلاب اسلامی ایران را نیز متاثر از مقاومت مردم فلسطین می‌دانست.

در تیرماه سال ۱۳۹۹ در جلسه اختتامیه دوره تفسیر دارالعلوم زاهدان در مسجد جامع مکی زاهدان، عبدالحمید به مکر و حیله‌های یهودیان علیه پیامبران الهی اشاره کرده و یهودیان صهیونیست را «منشا تروریسم» دانست. او که در آبان سال ۱۳۹۱ صهیونیست‌ها را «انسان‌هایی منحوس» خوانده بود، در شهریور ۱۳۹۳ اشغال فلسطین را «ریشه تروریسم» دانسته و گفته بود «ده‌ها سال است که اسرائیل سرزمین فلسطین را اشغال کرده، مردم فلسطین را می‌کشد و منازلشان را ویران می‌کند، حرف مردم فلسطین شنیده نشده و به حقوق آنها توجه نمی‌شود.» او اسرائیل را «کشوری صددرصد اشغالگر، متجاوز و بی‌رحم» خوانده بود که «در مقابل چشم جهانیان مردم سرزمین‏هایی را که اشغال کرده است با بدترین صورت قتل‌عام» می‌کند.

در بهمن‌ماه سال گذشته عبدالحمید در خطبه نمازجمعه ادعایی عجیب طرح کرد و گفت «مردم ایران در فلسطین هم خواهان صلح هستند و معتقدند حکومت اسرائیل و مردم فلسطین باید صلح کنند و فلسطینی‌ها به یک حکومت مستقل برسند».

عالم سیاسی، چند قدم عقب‌تر!

آن چیزی که از یک عالم سیاسی و دینی انتظار می‌رود، ثبات قدم در مسیر فکری است، چرا که امام جماعت مردم باید همیشه چندین قدم از دیگران جلوتر باشد و متاسفانه در سال‌های اخیر در مورد مولوی عبدالحمید به ندرت یافت می‌شد.

یکی دیگر از اظهارات مولوی عبدالحمید موضوعی بود که واکنش بسیاری از مسئولان را برانگیخت، او در بخشی دیگر از سخنانش مدعی شد ۴۳ سال است که حکومت نسبت به اقوام و مذاهب و حتی زنان تبعیض قائل شده است، این در حالی است که بابررسی مشخصات مسئولان درمی‌یابیم در جایگاه‌های مختلف مسئولیتی تنوع قومی و مذهبی وجود دارد؛ موضوعی که بنظر می‌آید فضای سیاسی کشور باعث شده بود تا مولوی عبدالحمید به این موارد اشاره کند.

حال سوال اینجا است، چگونه می‌شود زمانی که کسی با خط سیاسی دولت همسو نیست چندین سال از تمام فعالیت‌هایی که قرار است به رشد کشور و استان کمک کند فاصله می‌گیرد و غایب می‌شود، اما زمانی که خط سیاسی هم‌سو است دوباره پس از چندین سال به عرصه‌ی حاکمیتی برمی‌گردد؟ آیا نباید این سوال را مولوی عبدالحمید همان ابتدا از خود می‌پرسید که شاید چنین تصمیمی برای عدم حضور ممکن است مانند دیگر برداشت‌ها اشتباه باشد؟

مسئله مهم دیگر تریبون است؛ مولوی عبدالحمید در این مدت ۲ سال و نیم به مسائل استان و کشور به صورت کلان نگاه می‌کرد و به آنان می‌پرداخت، حال در این یک هفته چه موضوعی باعث شده است که او به غیبت خود پایان دهد و جایگاه تریبون خودش را تغییر دهد؟ تریبونی که می‌توانست در چند سال گذشته هر هفته برای پیشرفت استان سیستان و بلوچستان در سایه جمهوری اسلامی ایران استفاده کرد و اگر این مهم رقم می‌خورد قطعا استان سیستان و بلوچستان در پله‌های بالاتری حضور داشت.

از زاویه‌ای دیگر مراسم روز گذشته در استان سیستان و بلوچستان فارق از سوگیری‌های مولوی عبدالحمید در گذشته با حضور مسئولان اهل‌سنت و شیعیان، بلوچ و بلوچستانی، سیستان و سیستانی که هر یک دقایقی را به مسائل و مشکلات استان پرداختند نشان دهنده وحدتی بی‌نظیر در انقلاب اسلامی بین اقوام و مذاهب است؛ فرصتی که امام خمینی (ره) آن را در سال ۱۳۵۷ پایه‌گذاری کرد و همه مردم را در زیر پرچم جمهوری اسلامی گردآورد.