در شرایطی که صدای واحدی برای مقابله با تجاوز اسرائیل به خاک ایران و تحمیل هزینههای فراوان به این رژیم شنیده میشود و عالیترین مقامات کشور بر لزوم پاسخ قاطع به رژیمصهیونیستی تاکید میکنند، رئیسجمهور با بیان سخنانی که خالی از سنجش و دقتنظر لازم است پیام متناقضی را پیرامون واکنش ایران مخابره و اصل مسئله تعرض به خاک کشور را به کارتی برای امتیازگیری از اسرائیل تبدیل کرده است.
رئیسجمهور در آخرین جلسه جلسه هیات دولت گفته است: «آنها به خوبی میدانند که در صورت ارتکاب هرگونه خطایی بر علیه جمهوری اسلامی ایران پاسخی دندانشکن دریافت خواهند کرد. اما اگر در رفتار خود تجدیدنظر کنند، آتشبس را بپذیرند و دست از کشت و کشتار مردم مظلوم و بیگناه منطقه بردارند ممکن است در نوع و شدت پاسخ ما اثر داشته باشد».
بلاشک تحمیل آتشبس به اسرائیل آنهم در شرایطی که قبول آن را بهمثابه شکستی بزرگ برای خود تصور میکند نوعی پیروزی است اما تبدیلکردن موضوع پاسخ به تعرض مستقیم رژیم و تبدیل آن به کارتی که قابلیت امتیازگیری را دارد، خطاست. این اظهارات میتواند نوعی مسامحه پیرامون نقض حاکمیت سرزمینی ایران و حمله نظامی به خاک کشور تلقی شود و چهبسا شکستن خط قرمزهای متمادی و بیشتری را موجب شود. آخرین تجاوز نظامی مستقیم علیه ایران به زمان جنگ تحمیلی در دهه ۶۰ بازمیگشت و حمله اخیر رژیم به کشور، یک خطشکنی آشکار و عبور از خطوط قرمزی بود که بارها عقوبت شدید آن از سوی مقامات امر مورد تاکید قرار گرفته بود.
رسیدن به آتشبس فینفسه خوب اما ایجاد مابازاء در مقابل نیل به این مقصود و تقلیل واکنش متناسب ایران در مواجهه با اسرائیل، چهبسا دومینویی از تعرضات را موجب شود. بازشدن این باب یعنی هر تعرضی به کشور میتواند فتح بابی برای امتیازگیری در موضوعات مورد مناقشه گردد و این یعنی از دست رفتن امنیتملی و کمهزینهکردن تبعات تجاوز به خاک کشور. ایجاد تفکیک بین پاسخ به این حمله اسرائیل و رسیدن به آتشبس برای جلوگیری از کشتار و خونریزی صهیونیستها در منطقه و البته عملیشدن این واکنش قاطع، قدرتساز و تثبیتکننده معادله بازدارندگی است که میتواند پیشزمینهای برای نیل به آتشبس و تحمیل شکست به رژیم هم باشد.
روشن است سخنان رئیسجمهور که رئیس شورایعالی امنیتملی هم محسوب میشود آثار و تبعاتی دارد و همواره باید با دقت و سنجش همه جوانب بیان گردد.