مردی که وقتی نیست هم هست !

محسن سلگی، گروه سیاسی الف،   4030820059 ۱۴ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۵ تکراری یا غیرقابل انتشار
مردی که وقتی نیست هم هست !

در سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۰ میلادی، به فرماندهی و رهبری شهید سیدحسن نصرالله، اشغال ۱۸ساله رژیم غاصب بر سرزمین لبنان پایان یافت. این اقدام او سبب محبوبیت شگرف اش در لبنان و جهان عرب شد. جهان عرب، شکست رژیم غاصب قدس را انتقام دو شکست خود در جنگ شش روزه و یوم کیپور (جنگ چهارم اعراب و اسرائیل) عنوان کرد. محبوبیت او اما فراتر از جهان اسلام گسترش پیدا کرد. 

دو پیروزی مقتدرانه حزب الله به رهبری او، چهره خاورمیانه را تغییر داد و رژیم غاصب قدس را تا حد زیادی به انزوا و دوره احتیاط مجبور کرد. شهید نصرالله اما تعرض حماقت آمیز رژیم غاصب به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق را آغاز خاورمیانه جدید دانست. به نظر می رسد او این حماقت رژیم نامشروع را بازشدن دروازه ای برای عقلانیت و اقتدار ایران و ورود همه جانبه آن می دانست؛ ورودی که جبهه مقاومت را به اوج انسجام و انجام(سرانجام) رساند. در ادامه، شهادت خود نصرالله این اوج را به ارتفاع بیشتری رساند؛ با عملیات وعده صادق دو، دقت و عمق اقدام ایران از سویی و وسعت یافتن جنبش مقاومت از سویی دیگر را شاهد بودیم. بدینسان شهید نصرالله با خون خود نشان داد که وقتی نیست هم هست. نشان داد که شهادت او مرگ مقاومت و حزب‌الله نیست، بلکه حیات بیشتر آن است. نماز جمعه اقتدار به امامت امام خامنه ای، امتداد و اعتلای این شهادت، عملیات وعده صادق  ۲ و ارتفاع بیشتر اوج یادشده بود.

همه اینها تأویل و تعبیر سخن درخشان و رخشان در نشان دادن وفاداری و فداکاری اش به امام خامنه ای بود. او در سال ۱۴۰۱ گفته بود:

«من نمی‌گویم که خدایا از عمر من بگیر و به عمر رهبر انقلاب اضافه کن، بلکه می‌گویم بقیه عمر مرا به عمر سیدنا القائد ببخش.»

به راستی شهید نصرالله مابقی عمر خود را تقدیم رهبر حکیم انقلاب و آرمان های والای انقلاب اسلامی کرد تا همچنان فاتح جنگها باشد؛ تا امام خامنه ای صدای نصر و فتح او را رساتر و جهانی تر کند. 

شهید نصرالله در از آغاز تجاوز نظامی رژیم غاصب قدس به غزه، تمام قد علیه این رژیم ایستاد و رزمندگان یمن را به درایت و حکمت خود به این ایستادگی تمام عیار وارد کرد. شهید نصرالله که در ۲۱سالگی نماینده امام خمینی(ره) در لبنان بود، در تمام عمر خود لحظه ای و ذره ای  از مدار امام و جانشین برحق او خارج نشد. 

او با تمام عظمت و استقلال شخصیتی اش هرگز دچار کیش شخصیت و پندار بی نیازی فکری به امام و رهبری نشد. او خود عالم و مجتهدی وارسته بود اما چنان مجتهد و عالمی که تا آخر عمر شریف و نورانی اش، خود را مقلد رهبر معظم انقلاب می دانست.

افزون بر اینها، در جهان عرب و در جهان سیاست، او بیشترین شباهت شخصیتی با رهبر انقلاب و امام راحل را داشت. نحوه تصمیم گیری های او که همراه با دوراندیشی، حزم عمیق، عزم راسخ و عقلانیت مقتدر بود، شیوه حکمرانی امام و رهبری را تداعی می کرد.

همه این ویژگی ضرورت تبیین و تفهم پیرامون مکتب شهید سید حسن نصرالله را مقابل دیده می گذارد. لازم است مکتب ایشان همچون مکتب رهبری ، مکتب امام، مکتب شهید مطهری و مکتب قاسم سلیمانی مورد تدوین و تأمل دانشگاهی و حوزوی قرار گیرد.