حزب الله پس از نصرالله

رضا زنگوئی، گروه سیاسی الف،   4030820096 ۸ نظر، ۱ در صف انتشار و ۷ تکراری یا غیرقابل انتشار
حزب الله پس از نصرالله

خطای ادراکی، درک افراد را هدف می گیرد. فقط حرفِ توده ها نیست، که گاه متخصصان ذهنیت سازی هم به خطایی که دیگران را گرفتار می کنند، گرفتار می آیند.  فکر می کنم رژیم صهیونیستی در موقعیتی چنین قرار گرفته است. خطای ادراکی، او را به خطاهای راهبردی می کشاند. آخرین نمونه درک اشتباه او از حزب الله است.
 
وقایع گذشته را با نگاهی تحلیلی مورد توجه قرار دهید؛ پیجر ها را در عدد چند هزار منفجر کرده بودند. قاعده هرم مقاومت را هدف گرفته بودند. انتظارشان این بود که سازه مقاومت فروبریزد اما نریخت. از قاعده به راس هرم رسیدند. فرماندهان را یکی بعد از دیگری ترور کردند. علی کرکی، فواد شکر، حاج ابوصالح، ابراهیم عقیل، ابونعمه، ابوطالب و....اسم های کوچکی نبودند. بزرگی اسم شان چنان بود که چشم دوست و دشمن را می گرفت و لرزه در ارکان ستم صهیونیستی می انداخت. این ها را جملگی ترور کردند. باز دیدند که موتور مقاومت همچنان روشن است. پا را فراتر گذاشتند و سید بزرگ و مجاهد کبیر حضرت سید حسن نصرالله را ترور کردند. می پنداشتند که همه چیز تمام است اما به خانه نرسیده، موشک های مقاومت را در خانه یافتند. حتی سید هاشم صفی الدین را هم زدند تا" نصرالله ثانی" نشود اما موج ثانویه هجوم در برابر هجوم را دیدند. 

هیچ چیز تغییر نکرد بلکه دستِ حزب الله بلند تر از پیش تا خانه نتانیاهو هم رسید. شاید یکی از دلایل زلزله در ارکان حکمرانی باند قاتل همین بود. هرچه پنداشتند، تحقق نیافت.  آنچه در زمین مبارزه روی می دهد غیر آن چیزی است که اراده و طراحی کرده بودند. آمار تلفات شان هم گویایی این واقعیت است که خط و نشان کشیدن هاشان جواب عکس داده است. 

عزل وزیر جنگ و جا به جایی در کابینه و ارکانِ حکمرانی جنگ و جنایت، جز این چه معنایی می تواند داشته باشد؟ آنان هرچه خانه های جدول زندگی را تخریب می کنند نه تنها به رمز جدول مقاومت نمی رسند که از آن دورتر هم می شوند.

 آنان الگو را همچنان اشتباه می خوانند و خطا تحلیل می کنند. می پندارند که جریان فاخر مقاومت هم مثل جریانات فرقه ای است که با زدن راس هرم، همه چیز فرو می ریزد. نمی دانند که میان این دو فاصله از حق تا باطل است. مقاومت حق است و فرقه هایی که ساختند تا مقاومت را بتراشند باطل آشکار. لذا مثل همه باطل ها، جولانی می دهد و فرو می ریزد .  حزب الله اما حق است، هزار زخم هم که بخورد باز برمی خیزد.
 این همان ترجمان به روز شده کلام علوی است که" لِلْحَقِّ دَوْلَةٌ، لِلْباطِلِ جَوْلَةٌ؛ حق جريان پيوسته دارد و باطل جولان مقطعى."جریان حزب الله و مقاومت بسان یک مکتب امتداد دارد.چند بار هم بکوبند باز برمی خیزد. نمی دانند که خود، زمین را برای رویش حزب الله آماده می کنند. 

هر جنایت شان مثل فصل آیش، زمین را برای قد کشیدن دوباره مقاومت مهیا می کند. تا ظلم هست، تا ظالم چکمه بر گلوی مردم می گذارد، تا غاصب برای استمرار غصب، قصابی می کند، مقاومت تجدید نسل و تجدید قوا می کند. صد همچون سید را هم به شهادت برسانند باز در گام صد و یکم قوی تر از او پرچم را به شانه خواهد گرفت. مگر حزب الله در رهبری سید که سومین بود، صد چندان نشد که بعد این نشود؟ 
این سنت الهی همچنان ادامه دارد تا زمانی که ظلم از زمین و زمان برافتد.

 تفنگ مقاومت روزی خاموش خواهد شد که تفنگ های برزمین افتاده سربازان صهیون جمع شود.