روحانی، مقصر کمبود برق و گاز است/ قطعی‌بودن شوک تورمی با سیاست‌های همتی/ واکنش سعید مرتضوی به ادعاهای پالیزدار

گروه سیاسی الف،   4030821102 ۸۷ نظر، ۱ در صف انتشار و ۳۶ تکراری یا غیرقابل انتشار

هر روز اخبار فراوانی در رسانه‌ها منتشر می‌شود که دنبال کردن آن‌ها ـ حتی برای آنانی که اهل مطالعه اخبار هستند ـ کار دشواری است. بسته خبری ـ تحلیلی الف، با رصد اخبار، رویدادهای مهم و همچنین تحلیل‌های صورت گرفته در این زمینه، مخاطبان خود را از مهم‌ترین وقایع روز آگاه می‌کند.

روحانی، مقصر کمبود برق و گاز است/ قطعی‌بودن شوک تورمی با سیاست‌های همتی/ واکنش سعید مرتضوی به ادعاهای پالیزدار

واکنش سعید مرتضوی به ادعاهای جنجالی پالیزدار

سعید مرتضوی، دادستان اسبق تهران در پاسخ به مصاحبه اخیر «عباس پالیزدار» که اتهامات متنوعی را به او و برخی دیگر نسبت داده است، با سایت «تابناک» مصاحبه‌ای کوتاه انجام داده و ضمن رد همه مسائل مطرح شده، یادآوری کرد که این فرد پیش‌تر به خاطر طرح همین موضوعات محکوم شده است. بخش‌هایی از گفت‌وگوی وی به شرح زیر است:

*نظر شما درباره مصاحبه اخیر «عباس پالیزدار» و اتهاماتی که به شما نسبت داده است، چیست؟

این مصاحبه سراسر کذب و آلوده به افتراء و فحاشی است و متاسفانه مورد استقبال رسانه‌های معاند و ضد انقلاب قرار گرفته است.

*درباره این شخص - پالیزدار - روایت شما چیست؟ ایشان چه خاستگاه و انگیزه ای دارد؟

پالیزدار به خاطر اکاذیب و ایراد تهمت و افتراء به برخی مراجع و مسئولان در سال ۱۳۸۷، مورد تعقیب کیفری قرار گرفته و محکومیت قطعی دریافت کرده است. مجدداً در این برهه حساس کشور، مطالب سابق را تکرار و ویژگی خاص نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را که همانا اجرای عدالت و ظلم ستیزی است و استکبار جهانی به انحاء مختلف سعی در ایجاد جنگ روانی جهت کمرنگ کردن این ویژگی‌ها و تخریب و تضعیف آن داشته است.

*یعنی ادعاهایی که پالیزدار مطرح کرده است، از نظر شما تماما کذب و دروغ است؟

بله، کاملا، این فرد با ادعای ناروای داشتن پرونده فساد ۵۲ نفر از روحانیون و مسئولان ارشد کشور به تشویش اذهان عمومی پرداخته و شجره طیبه نظام اسلامی ایران که مرهون خون پاک هزاران شهید و جانباز است را هدف قرار داده و آن را در ورطه فساد، غوطه‌ور دانسته و در نجات آن نیز اظهار ناامیدی کرده است.

*شما در زمان تصدی دادستانی تهران با پالیزدار چه برخوردی داشتید ؟

مطالب این فرد در زمان دادستانی اینجانب در شهر تهران مورد رسیدگی قرار گرفت و تحقیقات ضابطین و مرکز حفاظت و اطلاعات قوه قضاییه با دلایل و مستندات قانونی، موجب هویدا شدن حقایق و رسوایی و رو سیاهی این تیم و گروه شد. مشارالیه با اسناد و مدارک متقن، محاکمه و به موجب حکم نهایی و قطعی مرجع عالی تجدیدنظر استان تهران محکوم شده است. بیان مجدد مطالبی که کذب و افتراء و دروغ و مجرمانه بودن آن ثابت شده پس از گذشت حدود ۱۶ سال، علتی به غیر از تحریک و تشویق گروه‌های معاند و ضد انقلاب ندارد.

******

رفع فیلترینگ تابو نیست، مسئله را ناموسی نکنیم!

روزنامه خراسان نوشت:

تلگرام، واتساپ، اینستاگرام و... همه آزاد بودند. دامنه فعالیت شان هم هر روز بیشتر و بیشتر می شد. مردم هم از این پلتفرم ها استفاده می کردند. همه چیز عادی بود. کسی گمان نمی کرد روزی استفاده از این ابزارها نکته ای داشته باشد؛ چه رسد به مسئله. هیچ تابویی هم وجود نداشت. اما در غائله ۸ دی ماه ۱۳۹۶ تلگرام از دسترس خارج شد و مجدد ۲۳ دی در دسترس قرار گرفت. یادمان هست در این ماجرا، یک کانال به نام «آمد نیوز»بر بستر همین پلتفرم، عملا جلودار ماجرا شد و اعتراض را به اغتشاش کشید. تکنیک ها و تاکتیک های جنگ شهری را بیان می کرد. طریقه درست کردن کوکتل مولوتف و چماق هایی با سری انباشته از میخ و... را آموزش می داد؛ یعنی تعلیم عریان خشونت. البته تلگرام خود آن را فیلتر کرد اما به لحظه، کانال عوض و به دقیقه مخاطبان خود را بازیابی می کرد. کانال بعد که مسدود می شد، باز کانال دیگر. دیگران هم از این فضا برای اغتشاشات بهره می گرفتند. نتیجه کار هم ترویج خشونت بود. معلوم است که جلوی سیلی چنین امنیت سوز باید گرفته می شد. مدارا با این پلتفرم ادامه داشت تا این که در ۱۰ اردیبهشت ۹۷ مجدد به دستور قضایی از دسترسی کاربران خارج شد. واتساپ و اینستاگرام هم شهریور ۱۴۰۱، در غائله و فتنه آن سال مسدود شدند. این هم یعنی این که اول همه آزاد بودند و اصل هم بر آزادی بود تا زمانی که انسداد به عنوان یک باید امنیتی مطرح شد. درست مثلِ« طرح ترافیک» که برای برخی خیابان ها در زمان های خاص برای تدبیر عبور و مرور اجرا می شود.

حکم عقل هم همین است برای سامان دهی امور باید فضا را مدیریت کرد اما با رفع شرایطی که به اجرای طرح ترافیک انجامد، اوضاع به حالتِ سابق برمی گردد. کسی هم به طرح ترافیک غیرت نمی ورزد و مسئله به این واضحی را «ناموسی» نمی کند. به نظر در مسئله فضای مجازی و فیلترینگ هم همین قاعده عقلانی باید حاکم باشد. در شرایط عادی نباید مقررات شرایط «غیرعادی» حاکم باشد. به ویژه که ۸۳ درصد کاربران با استفاده از وی پی ان، به همه این پلتفرم ها دسترسی دارند، یعنی عملا فیلترینگ از میان رفته است. الان در شرایطی هستیم که  «ما قصد لم یقع، وما وقع لم یقصد» آن چه منظور و مقصود است، واقع نشد و آن چه واقع شده، مقصود نبوده است. فقط در این میان رندان روزگار، بهره را بردند که سالانه از راه فروشِ فیلترشکن ها، ۶۰ هزار میلیارد تومان به جیب می زنند. فقط همین والا نه فقط طرفداران رفع فیلتر در این پلتفرم ها فعال اند که طرفداران فیلترینگ هم بیشتر از آنان در همین فضا به اضافه دیگر سکوها شب را به روز و روز را به شب می رسانند. به روی مبارک نمی آورند که چطوری در این فضا فعال اند اگر خود فیلترینگ را دور نمی زنند؟ باری، شرایط عادی است. حکمرانی در همه ساحت ها باید در راستای شرایط باشد. اعمال احکام شرایط خاص در وضعیت طبیعی، نه تنها دردی را دوا نمی کند که درد افزا هم می شود. در اصل ماجرا هم چندان تفاوتی نمی کند. اکثریت مردم همین الان هم از پلتفرم ها استفاده می کنند، اتفاقی هم نمی افتد. فقط می ماند آن ۶۰ هزار میلیارد تومانِ ناقابل که اگر فیلتر رفع شود به جای جیبِ کاسبانِ فیلترینگ، به سفره مردم باز می‌گردد. چیز دیگری نیست. بیخود خود را به زحمت نیندازیم. همین!

******

قطعی‌بودن شوک تورمی با سیاست‌های همتی

روزنامه وطن‌امروز نوشت:

با روی کار آمدن دولت چهاردهم و جلوس عبدالناصر همتی بر صندلی وزارت اقتصاد به عنوان مسؤول سیاست‌های مالی کشور، نرخ ارز در سامانه نیما و بازار آزاد  رو به افزایش گذاشته است. این در حالی است که اسفندماه 1401 نرخ ارز در بازار آزاد در روزهایی حتی به عدد 60 هزار تومان نیز نزدیک شده بود؛ عددی که البته از همان زمان و با اعمال سیاست‌های اقتصادی دولت سیزدهم مدیریت شد و تا همین چند ماه پیش نتوانسته بود از مرز 60 هزار تومان عبور کند؛ موضوعی که منجر به ناامیدی سفته‌بازان از بازار ارز و ایجاد ثبات و اطمینان برای فعالان اقتصادی شد. حالا با نظرات و مواضع وزیر اقتصاد درباره لزوم افزایش نرخ ارز نیمایی، هم نرخ دلار نیمایی و هم به تبع آن نرخ دلار در بازار آزاد طغیان کرده است. اگر چه خود همتی می‌گوید نگاه و سیاست‌های او به بازار نیمایی ارتباطی با نرخ ارز در بازار آزاد ندارد و افزایش نرخ بازار آزاد ناشی از انتظارات تورمی است اما این پرسش وجود دارد: چرا با روی کار آمدن وی نرخ دلار دچار چنین وضعیتی شد و مواضع و نگاه او به ارز چقدر در این ناآرامی سهیم است؟  

با بررسی دقیق ماجرا متوجه می‌شویم همتی علاقه زیادی به آزادی نرخ ارز دارد. سکاندار ساختمان میرداماد در سال‌های 97 تا 1400، که رکورددار رشد نرخ ارز و تورم در اقتصاد ایران به‌شمار می‌رود، حالا این بار با صدارت در ساختمان باب همایون ایده‌های جدیدتری برای اقتصاد ایران دارد؛ ایده‌هایی که اگر توسط دولت و رئیس‌جمهور مهار نشود، بدون شک منجر به یک شوک تورمی در اقتصاد ایران خواهد شد. اگر چه وزیر اقتصاد افزایش نرخ ارز در بازار آزاد را بی‌ارتباط با افزایش دستوری نرخ نیما می‌داند و از تک‌نرخی کردن ارز سخن می‌گوید اما ۲  ابهام و سوال اساسی در این زمینه وجود دارد که امید است جناب وزیر، قبل از تکرار خاطرات دردناک سال‌های 97 تا 1400 و سقوط شدید ارزش پول ملی در آن سال‌ها، به این سوالات پاسخ دهد.

۱- آیا افزایش تعمدی نرخ ارز نیمایی با دستور مستقیم وزیر محترم تاثیری بر معیشت و افزایش قیمت کالاهای اساسی نخواهد داشت؟ اگر استدلال یا هدف وی از این کار کاهش رانت و فاصله قیمتی بین دلار بازار آزاد با ارز نیمایی است، چرا در روزهای گذشته همزمان با افزایش نرخ ارز در سامانه نیما، قیمت آن در بازار آزاد نیز روندی صعودی به خود گرفته است؟ وزیر اقتصاد درباره اختلاف قیمت ارز نیمایی و آزاد معتقد است «فاصله قیمت ارز نیمایی و آزاد باید به حداقل برسد؛ در حدی که توجیه داشته باشد. الان این اختلاف توجیه ندارد و بسیار زیاد است». این در حالی است که در هفته‌های گذشته شاهد بودیم هر قدر نرخ ارز نیمایی رشد کرد، متناسب با آن قیمت دلار در بازار آزاد نیز افزایش یافته است، یعنی هدف اصلی وزیر اقتصاد از گران کردن ارز نیمایی - کاهش اختلاف قیمت ارز در نیما و بازار آزاد - با شکست مواجه شده و افزایش نرخ نیمایی هیچ شکافی را پوشش یا هیچ فاصله‌ای را کم نکرده است، بلکه صرفا باعث شده بدترین عملکرد اقتصادی در 100 روز اول دولت در حوزه افزایش قیمت‌ها و تورم به نام دولت چهاردهم ثبت شود.

۲- وزیر اقتصاد در حالی صعود نرخ ارز در بازار آزاد را ناشی از انتظارات تورمی و بی‌ارتباط با رشد نرخ ارز نیمایی می‌داند که احتمالا منظور وی از انتظارت تورمی مسائل و تنش‌های موجود در منطقه است، در حالی که در زمان دولت سیزدهم مسائلی حتی شدیدتر از این نیز رخ داد اما نرخ دلار افزایش نداشت و بخوبی مدیریت شد. از حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در سوریه تا پاسخ ایران که منجر به «وعده صادق ۱» شد، از درگیری نظامی و مستقیم ایران و پاکستان و مهم‌تر از همه، شهادت رئیس‌جمهور و اداره کشور بدون رئیس‌جمهور به مدت 2 ماه از جمله اتفاقاتی بود که نتوانست منجر به افزایش نرخ دلار در بازار آزاد شود. طبیعتا اثرات منفی شهادت آیت‌الله رئیسی از هر اتفاق دیگری ولو در محور مقاومت می‌توانست تبعات بیشتری برای اقتصاد ایران داشته باشد، لذا ماجرای افزایش نرخ ارز در هفته‌های اخیر و رکوردشکنی نرخ آن چه در بازار نیما و چه بازار آزاد نمی‌تواند ناشی از مسائل منطقه‌ای و انتظارات تورمی باشد، چرا که اتفاقاتی به مراتب بزرگ‌تر در ۶ ماه گذشته رخ داده، بلکه تنها و مهم‌ترین دلیل آن بازگشت تفکر همتی به اقتصاد ایران مبنی بر گران‌سازی و اداره کشور از این طریق است.

******

روحانی، مقصر کمبود برق و گاز است

روزنامه کیهان با اشاره به ناترازی‌های انرژی و کمبود برق و گاز در کشور نوشت:

ناترازی در تامین حامل‌های مختلف انرژی عوامل متعددی دارد اما شاید بتوان مهم‌ترین علت آن را در اعتماد دولت روحانی به غرب و محروم ساختن همزمان کشور از انرژی هسته‌ای و سوخت‌های فسیلی بر شمرد. در حالی که برنامه هسته‌ای در هشت سال دولت روحانی رو به تعطیلی می‌گذاشت، گروگان‌گیری برجامی غرب موجب شد تعهدات محدودیت‌آفرین دیگری در قالب توافق آب و هوائی پاریس پذیرفته شود که استفاده از سوخت‌های فسیلی را در نیروگاه‌ها محدود می‌کرد. در کنار این دیکته خارجی، اظهار گزاره‌های مسموم و غلطی مانند «پالایشگاه سازی، کثافت کاری» و «به خاطر ۲۰۰ مگاوات برق زیر بار نیروگاه‌سازی نمی‌رویم» از سوی وزارت نفت و نیروی وقت موجب تشدید ناترازی در تامین و مصرف حامل‌های انرژی شد و حال آن که طبق برنامه توسعه و سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، کشورمان باید به صادر‌کننده منطقه‌ای در این حوزه تبدیل می‌شد.

دولت یازدهم و دوازدهم با برجام، تولید برق هسته‌ای را متوقف کرد و با توافق آب و هوائی پاریس، تولید برق در نیروگاه‌ها (با سوخت فسیلی) را به محاق برد و بیشترین رکورد‌های قطع برق منازل و کارخانه‌ها را به ثبت رساند. در موضوع تولید و مصرف برق گفتنی است که مصرف برق در کشور از ۶۲-۶1 هزار مگاوات در اوایل مرداد ۱۴۰۰ (آخرین ماه فعالیت دولت روحانی)، به بیش از ۷۹ هزار مگاوات در اوایل مرداد ۱۴۰۳ رسیده است. مصرف برق در ۴ مرداد ۱۴۰۰، معادل ۶۱۴۳۰ مگاوات، و در ۵ مرداد همان سال، معادل ۶۰۶۷۵ بوده است. همچنین رقم مصرف در تایخ در ۵ مرداد ۹۹، حدود ۵۸۱۸۳ مگاوات بوده است. به عبارت دیگر، مصرف برق در سه سال اخیر، به موازات موفقیت دولت شهید رئیسی در مهار کرونا (افزایش فعالیت کارخانه‌ها و شرکت‌ها)، احیای هشت‌هزار کارخانه تعطیل و نیمه تعطیل، و همچنین افزایش قابل توجه سالانه دما، ۱۸ تا ۱۹ هزار مگاوات افزایش داشته است. اما با این وجود، به اعتبار همت وزارت نیرو در دولت شهید رئیسی، ناترازی تولید و مصرف و قطعی برق (در مقایسه با دولت روحانی) به حداقل رسید.

جمع‌بندی این که نباید چالش تامین برق و گاز و بنزین در کشور را به ماجرای استفاده یا عدم استفاده از سوخت مازوت تقلیل داد بلکه مسئله اصلی، اعتماد به مشورت‌های غلط و دیکته‌های سیاسی غرب است که موجب شده از ظرفیت‌های ساخت پالایشگاه و نیروگاه (هسته‌ای/ فسیلی) غفلت شود، ضمن این که موضوع مدیریت مصرف منابع از طریق هوشمندسازی سامانه‌های ذی‌ربط نیز باید جدی گرفته شود.

******

حالا نوبت تهاجم ماست 

اسدالله بادامچیان دبیرکل حزب موتلفه در رابطه با تجاوز آشکار رژیم جعلی اسرائیل به خبرگزاری مهر گفت: ایران مقتدر است و اسرائیل است که در وحشت به سر می‌برد. حالا نوبت مقاومت و دفاع ما نیست، بلکه نوبت تهاجم ماست.

وی با طرح این موضوع که اسرائیل امروز از ایران با اقتدار وحشت زده است، گفت: اسرائیل می‌داند که ایران با آن روبرو می‌شود همانطور که آمریکا را در عین الاسد مورد اصابت موشک قرار داد، آنها جرأت نمی‌کنند در مقابل ما برخورد کنند.

بادامچیان با بیان اینکه آنهایی که از سازش صحبت می‌کنند باید دنیای امروز را مورد توجه قرار دهند، گفت: دکتر مصدق به آمریکایی‌ها اعتماد کرد و کودتای ۲۸ مرداد را با ۵ میلیون دلار در ایران شکل دادند و او را سرنگون کردند، در حالی که آمریکایی‌ها در تمام این مدت نتوانستند به ایران ضربه بزنند، انگلیس‌ها هم کشتی ما را گرفتند بلافاصله عزیزان سپاه کشتی آنها را گرفتند و پیروز شدیم، ایران مقتدر است و اسرائیل است که در وحشت به سر می‌برد.

وی پیروزی را از آن جبهه مقاومت خواند و گفت: اوضاع دنیا عوض شده است من به اصلاح طلبان که این روحیه را دارند که برجام را راه بیندازیم، می‌گویم که دوره برجام گذشته است، یک زمان مذاکره کردیم و قراردادی منعقد کردیم آنها به این مذاکره عمل نکردند، ما به تعهدمان عمل کردیم و آن تمام شد، آنها هنوز دنبال این هستند که این قرارداد را پیگیری کنند. می‌خواهند fatf را راه بیندازند این یعنی سلطه‌گری غرب، یعنی می‌خواهیم صادرات داشته باشیم آنها باید نظارت کنند.

دبیرکل حزب موتلفه با بیان اینکه قبول‌کردن شروط غربی‌ها یعنی پذیرش سلطه آنها، تاکید کرد: نمی‌دانم برخی چرا این سلطه‌گری را می‌پذیرند و با چه رویی سخن از تسلیم شدن در برابر غرب می‌زنند، اگر ما می‌خواستیم تسلیم شویم آیا صادرات و واردات غیر نفتی ما برابر می‌شد. وضعیت صادرات و واردات ما در سایه خیانت شاه و همه غرب‌زده‌هایی که در داخل کشور بودند در سال ۵۷ تنها نیم میلیون دلار صادرات غیر نفتی داشتیم، واردات ما نیز ۲۲ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار بود.

******

برای مواجهه با ترامپ از علم روانشناسی بهره ببرید

سایت عصر ابران نوشت: 

با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و بازگشت مجدد او به کاخ سفید اکنون این سوال مطرح است که ایران باید چه سیاست یا راهبردی را در مواجهه با او در پیش بگیرد. سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در واکنش به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با بیان اینکه انتخابات فرصتی برای بازبینی و بازنگری در رویکرد‌های ناصواب گذشته است، تاکید کرده آنچه برای ایران مهم و ملاک ارزیابی است عملکرد دولت آمریکا می‌باشد. اسماعیل بقایی در عین حال گفته ایران از سیاست‌ها و رویکرد‌های گذشته دولت‌های مختلف در آمریکا تجربیات بسیار تلخی دارد.

بدون شک دوره نخست ریاست جمهوری ترامپ برای ایران یکی از آن تجربیات بسیار تلخ و سخت بوده و لذا می بایست با توجه به این تجربه برنامه ریزی کرد و برای آینده آماده شد. مهم ترین موضوعی که مقامات و رهبران ایران باید مدنظر قرار دهند این است که نباید درباره ترامپ همچون یک فرد عادی رفتار کرد. به استناد مقالات و کتاب های چندین روانشناس آمریکایی، ترامپ قطعا از اختلال های روانی مختلفی از جمله خودشیفتگی و خودبزرگ پنداری رنج می برد. لذا مهم ترین اقدامی که می بایست برای مواجهه با ترامپ در دستور کار مقامات ایران قرار گیرد استفاده از علوم روانشناختی و روانشناسی سیاسی برای فهم سخنان و رفتارهای ترامپ است.

در این راستا پیشنهاد می شود وزارت خارجه یا معاونت راهبردی ریاست جمهوری تیمی از روانشناسان مطرح و کاربلد را به خدمت گرفته و چند دستور کار به آنها بدهند. اول آنکه تحلیلی کلی از شخصیت ترامپ انجام داده و به صورت خلاصه و مفید در اختیار تصمیم گیران اصلی کشور قرار دهند.

دوم آنکه رفتار او در موقعیت های مختلف را با توجه به تجربه های پیشین مورد بررسی قرار داده تا بتوان در موقعیت های مشابه به پیش بینی اقدامات او دست یازید، ولو آنکه گفته می شود او پیش بینی ناپذیر است.

سوم و مهمتر از همه این روانشناسان می توانند توصیه های مفیدی برای مواجهه با تصمیمات و اقدامات خاص ترامپ درباره ایران به تصمیم گیرندگان و مقامات رده بالای کشور بدهند.

در واقع ایران چه بخواهد رفتاری همچون دوره قبل در برابر ترامپ اتخاذ کند و چه وارد مذاکره با دولت او شود، حتما می بایست از نظرات و مشاوره های روانشناسان خبره استفاده نماید. چنانچه به هر دلیل امکان استفاده از روانشناسان در تصمیم گیری سیاست خارجی در مواجهه با ترامپ نباشد، حداقل مقامات تصمیم گیرنده می بایست نظراتی را که روانشناسان آمریکایی درباره ترامپ نوشته اند مطالعه کرده و با توجه به آن تصمیم گیری کنند. عدم توجه به ویژگی های شخصیتی و روانشناختی ترامپ می تواند مقامات ایرانی را در فهم رفتارهای او دچار اشتباه محاسباتی کرده و تصمیمات نادرستی اتخاذ نمایند.

******

چرا حس می‌کنیم همه‌چیز گل‌وبلبل است؟!

روزنامه جوان نوشت:

یک پرسش پرتکرار این روز‌ها هم در محافل سیاسی و علمی و هم در میان مردم عادی این است که چرا حس می‌کنیم همه‌چیز خوب و درست و گل‌وبلبلی است، و مثل گذشته دیگر از وضع دلار و سکه و گرانی و تحریم و آلودگی هوا یا بحث روابط خارجی و امنیت و سیاست داخلی و مسائل اجتماعی کمتر می‌شنویم، با آنکه وضع به‌قدرکافی آن‌طور هست که بیشتر درباره آن بحث کنیم؟! پاسخ کوتاه من این است که، چون آنها که درباره این همه سخن می‌گفتند و تحلیل می‌کردند، اکنون پست و منصب گرفته‌اند، همین! و به‌همین‌راحتی! از باب مثال وقتی مدیرمسئول روزنامه اعتماد می‌شود رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت، تیتر روزنامه‌اش در چنین روز‌هایی به فرنام رمان‌های عشقی عامه‌پسند نزدیک است: «آسمان آبی‌تر می‌شود»! همین تیتر که واکنشی است به ممنوعیت مازوت‌سوزی (و البته پنهان‌نگه‌داشتن خبر قطع منظم برق در زمستان)، اگر دولت‌های غیرهمسو سرکار بودند، با عباراتی که مخاطب را زهره‌ترک می‌کرد، انتخاب می‌شد. مثلاً «زمستان سیاه و تاریک با طرفداران وضع‌موجود!» یعنی از رخدادی مشخص، در یک مقطع که خودمان خارج از قدرتیم، روی سیاه آن را که زمستان سرد و تاریک باشد، می‌بینیم و در مقطع‌دیگر که خودمان منصب داریم، آسمان‌آبی دلربا را!

یا ستون‌نویس ثابت همین روزنامه اعتماد و روزنامه هم‌میهن را ببینید! الان کجاست؟! و مشغول کدام تبیین و تحلیل؟! خیلی نرم و مهربانانه و «با تقدیم عشق» درباره ناترازی‌ها می‌نویسد و از اینکه دولت چهاردهم این حقیقت را که ناترازی‌ها تقصیر قبلی‌هاست فریاد نمی‌زند، تشکر می‌کند و نهایت استدلالش این است که «حالا شد»! یعنی الان که دولت پذیرفته است ناترازی وجود دارد، خودش یک گام بزرگ و اساسی به سوی هدف است! همین‌قدر ملوس و شل‌و بی‌جان و با تقدیم احترامات فائقه! فقط هم بحث به مسائل اقتصادی و سیاست داخلی مربوط نمی‌شود. پوتین همیشه یک عنصر مطرود در رسانه‌های منتقد حکومت بود. به‌ویژه روزنامه سازندگی که هر دو هفته یک‌بار عکس‌تمام‌قد پوتین را به اصطلاح فول‌پیج کار می‌کند و از بلا‌ها و توطئه‌ها و خیانت‌های روس‌ها و پوتین به ایران می‌گوید، حالا دیدار پوتین با پزشکیان برایش مهم و سرنوشت‌ساز می‌شود و با تیتر‌های مثبت و راهبردی به استقبال آن می‌رود و دیدار نخست‌وزیر روسیه با پزشکیان در تهران را «دیدار استراتژیک» تیتر می‌کند.

روزنامه شرق روسیه‌ستیز و چین‌ستیز قهار نیز حالا دیدار پوتین با پزشکیان را مهم و راهبردی توصیف می‌کند! روزنامه سازندگی در دولت سیزدهم مسئله برجام را به قطعی گاز در زمستان مربوط می‌دانست و با تیتر «در انتظار زمستان» و عکسی از رئیس‌جمهور سیزدهم که در برف پوشیده شده است، رویکرد خاص خود را نشان می‌داد. به آسانی می‌توان منتظر ماند تا احتمالاً قطعی گاز در دولت چهاردهم را با عکس زیبایی از برف و یخبندان تهران در این روزنامه ببینیم با تیتر «زیبایی زندگی در سرمای اسکاندیناوی با شفق‌های قطبی!»

گرایش این نوشته به طنز، عمدی نیست. ماجرا خود به‌قدر کافی خنده‌دار است. شاید اگر برخی می‌دانستند مملکت با این دلار و سکه و برق و گاز و مسائل پیچیده خارجی، در فصل پاییز اینچنین بهار دلکش و گلشن و رنگارنگ توصیف می‌شود، زودتر زمینه حضور منتقدان را در مناصب دولتی فراهم می‌کردند! و اگر نظریه‌پردازان ارتباطات که شش‌دهه قبل معتقد بودند حضور طولانی مقابل رسانه‌ها به «کاشت» باور‌های مبالغه‌آمیز درباره میزان خشونت در جامعه می‌انجامد و احساس ناامنی، قربانی‌شدن و بی‌اعتمادی میان‌فردی را دامن می‌زند، اکنون با شرایط جدید ما روبه‌رو می‌شدند، نظریه «برداشت» را خلق می‌کردند که مطابق آن حضور و مهاجرت ناگهانی منتقدان بی‌رحم از رسانه منتقد دولت به شورای رسانه‌ای دولت، منجر به «برداشت» سهم رسانه از قدرت و تغییر باور‌ها درباره جامعه و احساس امنیت و قربانی‌نبودن و «اعتماد» به دولت می‌شود! یکدست‌شدن رسانه‌های منتقد با دولت، بسیار خطرناک‌تر از یکدست‌شدن قوای‌سه‌گانه و خالص‌سازی است. خود دانید!

******

غفلت جبهه اصلاحات از دغدغه‌های مردم

روزنامه صبح‌نو نوشت:

اخیرا هیأت ‌رئیسه جبهه اصلاحات ایران به ریاست آذر منصوری با مسعود پزشکیان دیدار کرده‌ و در این جلسه، مسائل مختلفی از سوی اعضای این جبهه مطرح شده است. دیداری که به نظر می‌رسد برای اصلاح‌طلبان فرصتی بود تا نظرات خود را در مورد وضعیت سیاسی کشور و وضعیت دولت پزشکیان بیان کنند؛ اما نکاتی که در این دیدار مطرح شد، خود به‌نوعی بازتاب‌دهنده برخی از ضعف‌ها و چالش‌های درونی جبهه اصلاحات و نقدهایی است که ممکن است آینده این جریان سیاسی را تحت تأثیر قرار دهد. نقدهایی که در این گزارش مطرح می‌شود به‌ویژه بر اساس محورهایی است که در دیدار اخیر جبهه اصلاحات با پزشکیان برجسته شدند.

یکی از اصلی‌ترین نقدهایی که جبهه اصلاحات به دولت پزشکیان وارد می‌کند، موضوع انتصاب‌ها به‌ویژه در سطح استانداری‌هاست. اعضای جبهه اصلاحات تأکید دارند که دولت باید در چیدن مقامات کلیدی از نیروهای اصلاح‌طلب استفاده کند. آنها از ترکیب کابینه دولت پزشکیان انتقاد کرده‌اند و به‌ویژه از عدم حضور نیروهای اصلاح‌طلب در استانداری‌ها ناراضی هستند. درحالی‌که در بسیاری از مواقع، تشکیل یک دولت فراجناحی و استفاده از نیروهای مختلف می‌تواند به پایداری بیشتر دولت کمک کند و نمایندگی گسترده‌تری از جامعه را فراهم آورد.

نکته دیگری که در این دیدار به‌ وضوح مشاهده می‌شود، غفلت جبهه اصلاحات از دغدغه‌های اصلی مردم است. در شرایطی که کشور با بحران اقتصادی، بیکاری، تورم و مشکلات معیشتی دست‌وپنجه نرم می‌کند، جای شگفتی است که جبهه اصلاحات در دیدار خود با پزشکیان بیشتر به مسائل سیاسی و جناحی پرداخته و کمتر به موضوعات کلیدی اقتصادی و اجتماعی اشاره کرده است. به‌ویژه در شرایطی که اصلاح‌طلبان خود را همواره به‌عنوان یک جریان مدافع عدالت اجتماعی و حقوق مردم معرفی کرده‌اند، این کم‌توجهی به مسائل اقتصادی می‌تواند به شکاف بیشتر میان اصلاح‌طلبان و مردم منجر شود.

علاوه بر نقدهایی که به رویکردهای سیاسی جبهه اصلاحات وارد است، یکی دیگر از مشکلات عمده این جریان سیاسی، چالش‌های درونی و فقدان انسجام نظری است. در این دیدار، اعضای مختلف جبهه اصلاحات نظرات متفاوتی در مورد مسائل مختلف از جمله ترکیب کابینه، انتصابات سیاسی و رویکرد کلی دولت داشتند. این وضعیت نشان‌دهنده عدم یکپارچگی درونی در جبهه اصلاحات است که خود یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های این جریان به‌شمار می‌آید.

در نهایت، نقدهایی که به جبهه اصلاحات وارد است نه‌تنها بر مشکلات درون‌حزبی و دیدگاه‌های متناقض در مورد سیاست‌های دولت، بلکه بر ضعف‌های استراتژیک این جریان نیز تأکید دارد. جبهه اصلاحات در صورتی که نتواند به‌ سرعت از نگرش‌های سیاسی‌محور خود فاصله بگیرد و به جای آن بر حل مسائل اقتصادی و اجتماعی مردم تمرکز کند، با مشکلات بیشتری در جلب حمایت عمومی مواجه خواهد شد.

******

ایران دکترین هسته‌ای‌ خود را بازتعریف می‌کند؟

روزنامه اعتماد نوشت:

برخی ناظران مدعی هستند که با بازگشت ترامپ به کاخ سفید رویکرد شکست خورده فشار حداکثری مجددا در دستور کار قرار خواهد گرفت. اما گزاره دیگری از سوی متحدان دونالد ترامپ مطرح شده و آن، این است که این رویکرد با چشم‌انداز ژئوپلیتیکی به ‌شدت متفاوتی که در خاورمیانه امروزی حاکم است، روبه‌رو خواهد شد. به ادعای نشریه پولیتیکو؛ پیشینه رویکرد سختگیرانه ترامپ در قبال ایران در دولت اول او پیش ‌نمایش نسبتا واضحی در باب سیاست‌های احتمالی او در ارتباط با تهران ترسیم کرد. این پیش نمایش بر اساس مصاحبه با مقامات سابق ترامپ و افراد نزدیک به کارزار انتخاباتی او برجسته‌تر شده است.

مقامات سابق دولت ترامپ در گفت‌وگو با پولیتیکو مدعی شدند که تیم انتقالی ترامپ در حال بررسی طرح‌هایی ادعایی برای اعمال موج جدیدی از تحریم‌های اقتصادی شدید علیه ایران و تلاش برای قطع صادرات نفت تهران هستند، این در حالی است که به نظر می‌رسد دولت دوم ترامپ حمایت‌ها از اسراییل را افزایش دهد. این مقامات در ادامه اظهارات خود مدعی شدند: ترامپ استراتژی موسوم به «فشار حداکثری» خود را بازتعریف خواهد کرد. اما خاورمیانه در سال ۲۰۲۴ به طور چشمگیری با زمانی که ترامپ در سال ۲۰۲۱ از ریاست‌جمهوری کنار رفت، متفاوت است و این تغییرات قاعدتا متغیرهای منطقه‌ای و اعمال استراتژی‌های مشابه را تحت تاثیر قرار خواهد داد. همزمان یک مقام سابق دیگر ترامپ در امور خاورمیانه در گفت‌وگو با پولیتیکو مدعی شد: «فشار حداکثری به این معنی نیست که امور از جایی که در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۰ متوقف شد، ادامه پیدا خواهد کرد؛ چراکه منطقه و جهان در شرایط متفاوتی قرار دارد.»در شرایط کنونی که تهران همکاری خود با روسیه را تقویت کرده، طبیعتا دولت دوم ترامپ در کنار جنگ در اوکراین با معادله پیچیده‌ای در خاورمیانه روبه‌رو خواهد بود. همزمان خطر افزایش تنش‌ها بین اسراییل و ایران وجود دارد که ممکن است ایالات متحده را به درگیری نظامی بکشاند. 

همزمان وب‌سایت امریکایی استیمسون با انتشار گزارشی در این رابطه مدعی شده است که در حالی تنش‌ها میان اسراییل و ایران پس از حملات متقابل ادامه دارد، مقامات فعلی و سابق ایرانی در حال بحث در مورد این هستند که آیا کاهش آستانه گریز هسته‌ای می‌تواند بازدارندگی را برای کشور به دنبال داشته باشد یا خیر. پس از تجاوز اسراییل به کنسولگری ایران در دمشق در آوریل سال جاری و شهادت تعدادی از مستشاران ایرانی امیر سرتیپ احمد حق‌طلبی، فرمانده سپاه حفاظت و امنیت مراکز هسته‌ای ایران گفته بود: «اگر اسراییل تصمیم بگیرد به یکی از تاسیسات هسته‌ای ایران حمله کند، جمهوری اسلامی ممکن است در دکترین هسته‌ای خود تجدیدنظر کند.» این در حالی است که پیش از این نیز کمال خرازی، وزیر خارجه سابق اخیرا هشدار داده بود که اگر اسراییل جرات کند تاسیسات هسته‌ای ایران را آسیب بزند، سطح بازدارندگی ما متفاوت خواهد بود. «ما تصمیمی برای تولید بمب هسته‌ای نداریم، اما اگر موجودیت ایران تهدید شود، باید دکترین هسته‌ای خود را تغییر دهیم.»

گفتنی است در ۱۸ اکتبر سال جاری نزدیک به ۴۰ عضو مجلس نامه‌ای به شورای عالی امنیت ملی ارسال کردند و این درخواست را داشتند که شورای عالی امنیت ملی دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران را بازتعریف کنند. به ادعای وب‌سایت امریکایی استیمسون این استدلال که ایران نیاز به نوعی بازدارندگی جدید دارد، تقویت شده است. به ادعای این نشریه امریکایی همزمان برخی کارشناسان امریکایی هشدار داده‌اند که ایران ممکن است از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) خارج شود، چراکه پیش از این نیز علاءالدین بروجردی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفته بود: «خروج از «ان‌پی‌تی» برای دفاع از منافع ملی کشور یک ایده جدی است، اما اجرای آن در نهایت نیاز به تصویب مجلس دارد.»