بازگشت لاریجانی‌ها/ توضیحاتی درباره کلینیک ترک بی‌حجابی/ نسخه شفابخش یا مرگبار برای اقتصاد ایران؟

گروه سیاسی الف،   4030826102 ۱۱ نظر، ۸ در صف انتشار و ۶ تکراری یا غیرقابل انتشار

هر روز اخبار فراوانی در رسانه‌ها منتشر می‌شود که دنبال کردن آن‌ها ـ حتی برای آنانی که اهل مطالعه اخبار هستند ـ کار دشواری است. بسته خبری ـ تحلیلی الف، با رصد اخبار، رویدادهای مهم و همچنین تحلیل‌های صورت گرفته در این زمینه، مخاطبان خود را از مهم‌ترین وقایع روز آگاه می‌کند.

بازگشت لاریجانی‌ها/ توضیحاتی درباره کلینیک ترک بی‌حجابی/ نسخه شفابخش یا مرگبار برای اقتصاد ایران؟

وابستگی دوسویه اسرائیل و «زن، زندگی، آزادی» به یکدیگر

روزنامه جوان نوشت:

نتانیاهو رو به دوربین برای حمایت از کسانی که آنها را مردم ایران خطاب می‌کند، با زبان فارسی شعار «زن، زندگی، آزادی» را تکرار می‌کند. از معدود دفعاتی که او می‌خواست عبارتی فارسی را بیان کند، اسم رهبر معظم انقلاب اسلامی بود و نتوانست بی‌سرفه و تپق بگوید خامنه‌ای. «زن، زندگی، آزادی» را، اما خیلی خوب تلفظ می‌کند. نتانیاهو تلاش کرده است برای مردم ایران پیامی ضدجمهوری اسلامی بفرستد، اما آنچه در خلال این پیام عیان شد، حمایت بی‌قید و شرط تروریست‌های صهیونیست از جریان کذایی زن، زندگی، آزادی بود.  «زن، زندگی، آزادی» عبارتی نیست که برای نتانیاهو بنویسند و او تکرار کند، بلکه شعاری است که او به دیگران دیکته کرد تا تکرار کنند، از همین رو است که آن را خیلی خوب به زبان فارسی بیان می‌کند. در واقع زبان اصلی این شعار عبری است و هر که آن را به زبان فارسی بیان کرد یا دیکته‌ای را که موساد گفته بود، نوشت یا ترجمه دلخواه خود از آن را گفت.

روز‌های آغازین آشوب‌های پاییز ۱۴۰۱ در ایران، صحبت از دخالت موساد در شکل‌گیری و ادامه‌داربودن این آشوب‌ها که به بهانه فوت یک دختر جوان در مقر پلیس اتفاق افتاد، بدبینی و توهم توطئه تعبیر می‌شد، کم‌کم، اما پرده برافتاد و بخشی از آنچه نهاد‌های امنیتی از پشت پرده دریافته بودند، عیان شد.  چندی قبل و در حالی که دو سال از آن آشوب‌ها می‌گذشت، صهیونیست‌ها سرانجام خیلی عیان و صریح به نقش‌آفرینی در ناآرامی‌های پاییز ۱۴۰۱ اعتراف کردند و یاکوف ناگول، مشاور پیشین امنیت ملی نتانیاهو در یادداشتی که در روزنامه صهیونیستی معاریو منتشر کرد، نوشت که اسرائیل پرونده پزشکی «مهسا امینی» را «هک» و «بدون پذیرش مسئولیت» آن را منتشر کرده است.  او تلاش می‌کرد در نوشته خود مخاطب را قانع کند که برای تضعیف ایران باید مبارزه را در تمام حوزه‌ها مثل اقتصاد ایران و خدمات شهروندان و سیستم قضایی با کمک نیرو‌های اپوزیسیون و برنامه‌های کمکی (تأمین مالی، تأمین سلاح و اطلاعات) به همراه عملیات نفوذ و حمله سایبری در نظر گرفت و بعد نمونه موفقی را مثال می‌زند که موضوع مرگ مهسا امینی است.

یکی از اصلی‌ترین جرقه‌های آشوب در سال ۱۴۰۱ را اینترنشنال، رسانه مورد حمایت اسرائیل زد که کارشناس این شبکه در قالب پزشک متخصص مغز و اعصاب، در آنتن این شبکه گفت که بررسی سی‌تی‌اسکن‌ها نشان می‌دهد به سر مهسا امینی ضربه وارد شده است؛ خبری که بعد‌ها معلوم شد دروغ بوده است و خود براندازان به آن اعتراف کردند. این موارد همگی وابستگی جریان زن، زندگی، آزادی به اسرائیل را نشان می‌دهد، اما نتانیاهو در پیام اخیر خود، تیر نهایی را شلیک کرد و شخصاً به میدان آمد تا وابستگی دوسویه صهیونیست‌ها و جنبش کذایی زن، زندگی، آزادی عیان شود؛ یک سو براندازان که از نتیجه‌بخشی تحریم‌های اقتصادی برای تغییر نظام در ایران ناامید شده‌اند، منتظر حمله نظامی به ایران هستند و در میان دولت‌های دشمن ایران هم کسی به بلاهت نتانیاهو نیست که امید داشته باشند به ایران حمله می‌کند، بنابراین آویزان جنایت‌های او شده‌اند و سوی دیگر نتانیاهو که در آستانه حمله موشکی دیگری از سوی ایران است و ترور‌ها و حملات خود را بازدارنده ندیده، امیدش آن است که از طریق آشوب داخلی و به کمک براندازان بتواند ایران را تضعیف کند. فضای جالبی است، کوری عصاکش کوری دگر!

******

بازگشت لاریجانی‌ها

روزنامه فرهیختگان نوشت: 

آخرین بار در پرونده چین در سال 99 بود که علی لاریجانی به‌عنوان مشاور رهبر انقلاب، راهی پکن شد؛ حالا اما بعد از وقفه‌ای چهارساله، در میانه شرایط پیچیده منطقه، لاریجانی به‌عنوان فرستاده ویژه رهبر انقلاب راهی دمشق شد. سفر لاریجانی به دمشق در این سطح چه از لحاظ منطقه‌ای و چه از لحاظ داخلی، حائز اهمیت است. سفر یک مقام ایرانی در این سطح به دمشق آن هم در شرایطی که صهیونیست‌ها سوریه را تحت فشار قرار داده‌اند تا دست از حمایت از مقاومت بردارد، پیام روشنی دارد. در فضای داخلی اما حضور علی‌ لاریجانی در سطح یک مقام رسمی در منطقه در شرایطی که ماجرای انتخابات و ردصلاحیت‌ها توسط شورای نگهبان حاشیه‌ساز شد و تصور این بود که لاریجانی از عرصه سیاست کنار رفته و در قهر سیاسی به سر می‌برد. این تصویر را برهم ریخت و نشان داد که نباید مناسبات سیاسی را تک‌خطی دید و تفسیر کرد. همچنین ورود مشخص آملی‌لاریجانی به پرونده اف‌ای‌تی‌اف نیز نشان می‌دهد، بعد از حاشیه‌هایی که در چند سال اخیر رخ داده، برادران لاریجانی از موضع انفعال در عرصه سیاسی خارج شده‌اند و دوباره به عرصه سیاست بازگشته‌اند. 

سفر علی لاریجانی در جایگاه فرستاده ویژه رهبر انقلاب، فارغ از اثر بین‌المللی و منطقه‌ای آن در داخل کشور نیز مورد توجه قرار گرفت. هنوز ماجرای عدم احراز صلاحیت علی لاریجانی، واکنش و نامه‌نگاری‌های او با شورای نگهبان، در انتخابات 1400 از خاطر افکار عمومی پاک نشده است. این ماجرا در انتخابات ریاست‌جمهوری تیرماه 1403 هم دوباره تکرار شد و صلاحیت لاریجانی احراز نشد. برداشت و تلقی افکار عمومی این بود که بعد از این اتفاقات  او به قهر سیاسی خواهد رفت و کنش مؤثری در عرصه سیاست‌ورزی نخواهد داشت. او در تمام این مدت و در واکنش به این اتفاقات، رفتاری در چهارچوب قواعد و ضوابط نظام حکمرانی نشان داد و کنشی عقلانی در مواجهه با این اتفاق داشت.  نکته دیگر آنکه در جریان بررسی صلاحیت‌ لاریحانی توسط شورای نگهبان مسائل و حواشی‌ای پیرامون وی مطرح شد، حضور او به‌عنوان فرستاده ویژه رهبر انقلاب به سوریه، خط بطلانی بر این حواشی کشید و نشان داد، تلقی‌ای که بعد از ردصلاحیت‌ها توسط شورای نگهبان میان افکار عمومی به وجود آمد، دقیق نبوده است. علاوه بر این نکته مهم دیگری که در این راستا مورد توجه قرار دارد، این است که علی‌رغم اختلافات و تفاوت سلایقی که در عرصه سیاست داخلی میان سیاسیون وجود دارد؛ اما در سطح منافع و مصالح ملی اختلاف‌نظری وجود ندارد.

ماجرای آنچه در جریان انتخابات 1400  اتفاق افتاد، باب پررنگ‌شدن حواشی و گمانه‌زنی‌ها در این ماجرا را داغ کرد؛ عدم حضور آملی‌لاریجانی در جریان تحلیف رئیس‌جمهور دولت سیزدهم نیز این گزاره را تقویت کرد که واکنش برادران لاریجانی، یا قهر از عرصه سیاسی و عدم کنشگری آنهاست یا افتادن در دام عقده‌گشایی‌های سیاسی. در نگاه به همین حواشی، آیت‌الله آملی‌لاریجانی در جریان دیداری که با فعالان ارشد اقتصادی داشت، به ماجرای اف‌ای‌تی‌اف، اشاره‌ای کرد؛ امری که نشان می‌دهد، او مشخصاً پیگیر پرونده اف‌ای‌تی‌اف است.

نکته مهمی که در واکنش آملی‌لاریجانی به این ماجرا مورد توجه قرار دارد، رفتار او در مواجهه با قرارداد‌های بین‌المللی است که موافقان و مخالفان زیادی در داخل کشور دارد، لاریجانی اما در میانه این نظرات می‌ایستد و موضعی که در این رابطه می‌گیرد، برمبنای اصول و مصالح ملی است و بیان می‌کند آنچه در تأیید یا رد این قرارداد‌ها اهمیت دارد، نفع و سود مردم ایران است. این موضع‌گیری منطقی لاریجانی و همزمانی آن با سفر علی لاریجانی و واکنش‌ها در داخل، نشان می‌دهد برخلاف حواشی و اتفاقاتی که در یکی دو سال اخیر رخ داد و قرار گرفتن برادران لاریجانی در موضع انفعال بعد از اتفاقاتی که در فضای سیاسی کشور رخ داد، آن‌ها حالا در موضع خروج از انفعال در سیاست قرار دارند. اثر مهم و اولیه این کنش‌ها در عرصه سیاسی، القای تصویر همدلی و همراهی در فضای سیاسی کشور است، همچنین نوع مواجهه برادران لاریجانی و مسائل رخ داده نیز این گزاره را اثبات می‌کند، اصل بر سیاست‌ورزی برمبنای مصالح و منافع ملی بوده و مبنا بر کنشگری صحیح به دور از اختلافات شخصی و سیاسی است.

******

ملاقات با نماینده ترامپ تکذیب شد


سخنگوی وزارت امور خارجه در مصاحبه با ایرنا در خصوص ادعای مطرح شده در برخی رسانه های آمریکایی درباره دیدار ایلان ماسک با نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در نیویورک، ضمن تکذیب قاطع انجام چنین دیداری، از فضاسازی‌ گستره رسانه‌های آمریکایی در این خصوص ابراز تعجب کرد.


همچنین روزنامه کیهان درباره این موضوع نوشت:

روزنامه آمریکایی «نیویورک‌تایمز» مدعی شد «ایلان ماسک»، میلیاردر آمریکایی که نقش مؤثری در پیروزی ترامپ داشته است، با امیر سعید ایروانی نماینده دائمی ایران در سازمان ملل متحد در مکانی مخفی دیدار کرده تا درباره راه‌های کاهش تنش‌ها بین ایران و ایالات متحده گفت‌وگو کنند. ترامپ به دشمنی و کینه‌توزی علیه ایران مشهور است. نگاهی به کابینه ترامپ نشان می‌دهد که این افراد 2 ویژگی ضدایرانی و صهیونیست دارند و برخی از آنها خواستار حمله به ایران و تأسیسات هسته‌ای شده‌اند. در این میان، ایلان ماسک همه کاره ترامپ است. ماسک خود را دست راست ترامپ و فراتر از کابینه وی می‌داند. نکته دیگر این است که امور این‌چنین در سیاست خارجی، در حیطه سیاست‌های کلان نظام و شورای عالی امنیت ملی است و نماینده ایران در سازمان ملل حق ندارد با نماینده ترامپ ملاقات کند.

در همین شرایط، رسانه‌های مدعی اصلاحات از این دیدار به عنوان یک فرصت یاد کردند که نشان می‌دهد اتفاق فاجعه‌باری رخ داده است و نشان می‌دهد در شرایطی که سیاست خارجی در دولت انقلابی شهید رئیسی دچار تحولات اساسی شد، طیف غربگرا تلاش‌ می‌کند، مسیر دیپلماسی را به سمت دوران امید و اعتماد به آمریکا منحرف کند و ایران را از دستیابی به حقوق خود بازدارد. مدعیان اصلاحات پس از امضای توافقی به غایت نامتوازن، فاقد تضمین و فاقد مکانیسم شکایت و اخذ خسارت با رویکرد ضد منافع ملی «توافق به هر قیمت»، ضعیف‌نمایی و محتاج نشان دادن کشور، همواره به جای اعتراض به نقض پیمان توسط آمریکا و اروپا در برجام، ایران را تخطئه کرد و این در حالی بود که برجام در روز نخست اجرا، توسط آمریکا در دوره اوباما با تحریم‌ها ضدایرانی کاغذ پاره شد. آمریکا همزمان در همان دوره سرمایه‌گذاران را تهدید به تحریم می‌کرد و بر خریداران نفت فشار می‌آورد. 

طیف غربگرا پس از پیروزی ترامپ، مجددا بر طبل مذاکره می‌‎کوبد و کوچک‌ترین اشاره‌ای به نقض برجام در سه دوره اوباما، بایدن و ترامپ نمی‌کند. مجددا می‌خواهند با آسودگی خاطر، جای طلبکار و بدهکار را تعویض و نیاز حریف را تأمین کنند. ترور سردار شهید سلیمانی، شهید ابومهدی المهندس و یارانشان با دستور ترامپ اتفاق افتاد و ترور شهیدان سید حسن نصرالله، زاهدی، هنیه، نیلفروشان،‌ هاشم صفی‌الدین نیز در دوره بایدن رخ داد. امروز در شرایط تداوم کارشکنی آمریکا و بدهکار و مجرم بودن این رژیم، اقتدار و نقش‌آفرینی منطقه‌ای ایران، گسترش شرکای اقتصادی و شکستن و دور زدن برخی تحریم‌ها، مذاکره مجدد با این دولت تروریست، چیزی جز آبرو بخشیدن به آن و نشاندن ایران در جایگاه ضعف و تقلای شوم برای واگذاری توانمندی‌های کشور نیست.

این در شرایطی است که کشور بدون برجام و لغو تحریم‌ها توانست صادرات نفت را احیا کند و رشد‌های اقتصادی 4-5 درصدی را در دولت شهید رئیسی رقم بزند.
با این وجود، مدعیان اصلاحات می‌خواهند ایران در جایگاه متهم به میز محاکمه برود و این در حالی است که ایران طرف طلبکار است و آمریکا باید خسارت نقض عهد خود در برجام را به ایران بپردازد. ایران پیام اقتدار برای دنیا می‌فرستد، معادلات منطقه را مقتدرانه رقم می‌زند و محافل خارجی معتقدند خاورمیانه که روزگاری طولانی در دست آمریکا بود، دیگر در دست کاخ‌سفید نیست اما رکن داخلی کارزار غرب علیه ایران در سودای تکرار دیپلماسی التماسی است. بی‌اعتنایی به غیرقابل اعتماد بودن آمریکا، ملاقات پنهان با نماینده ترامپ و تقلای مجدد مذاکره از روی ساده‌لوحی است یا خیانت؟!

******

توضیحات تازه درباره کلینیک‌ ترک بی‌حجابی

روزنامه قدس نوشت: 

چقدر خوب می‌شد اگر پیش از آنکه مثلاً بی‌بی‌سی فارسی، صدای آمریکا و بقیه شرکایشان «کلینیک ترک بی‌حجابی» را طرح و جایی برای بستری و تحت فشار گذاشتن بی‌حجاب‌ها و بدحجاب‌ها معرفی کنند، پیش از اینکه «ایران اینترنشنال» و مشابهانش هیاهوی حجاب اجباری راه بیندازند و خیلی از سایت‌های داخلی هم این کلینیک را به کمپ‌های ترک اعتیاد تشبیه کنند، کاربران فضای مجازی برایش جوک بسازند و خلاصه کار به جنجال کشیده شود، کسی پیدا می‌شد و همان‌طور که در گزارش روز پنجشنبه در این صفحه گفتیم، کمّ و کیف و ویژگی‌های طرح کلینیک ترک بی‌حجابی را جور دیگر و یا با عنوانی دیگر برای مردم شفاف‌سازی می‌کرد.

حالا باز خدا پدر «معاون امور اجتماعی ستاد امر به معروف و نهی از منکر» را بیامرزد که اگرچه دیر، اما بالاخره و پس از حرف و حدیث‌هایی که به راه افتاد حاضر شد بپذیرد که به کار بردن عنوان «کلینیک ترک بی‌حجابی» برای طرح و برنامه‌های ارائه شده در راستای طرح حجاب و عفاف، نوعی کج‌سلیقگی بوده که منجر به برداشت‌های ناجور هم شده است. محمدرضا میرشمسی این طور توضیح داد که: «در راستای دغدغه جناب رئیس‌جمهور درباره مسائل مربوط به گشت ارشاد و تأکید آقای پزشکیان مبنی بر اینکه باید در این زمینه، کار فرهنگی انجام شود، به‌تازگی محافلی برای ارائه آموزش به کسانی که تمایل دارند بی‌حجابی را کنار بگذارند، دایر شده است. البته برخی خانواده‌ها که فرزندانشان درگیر این مسئله شده بودند، به ما مراجعه می‌کردند یا تماس می‌گرفتند و ابراز نگرانی می‌کردند که خانواده‌هایشان در حال از هم‌پاشیدگی است... خود کسانی که درگیر بی‌حجابی شده بودند و ناخواسته نقض قانون کرده بودند هم با ستاد امر به معروف تماس می‌گرفتند و از ما راهکار می‌خواستند. آن‌ها دلایل مختلفی را برای درگیر شدن با بی‌حجابی مطرح می‌کردند، از جمله اینکه می‌گفتند به صورت ناخواسته با موج رسانه‌ای که دشمن علیه حجاب و عفاف ایجاد کرده است، 

میرشمسی به جزئیات دیگری هم اشاره کرده و اضافه می‌کند: «به نظر می‌رسد استفاده از عنوان «محفل» به ‌جای «کلینیک» برای این مراکز بهتر است. استفاده از واژه «کلینیک» به هیچ وجه به معنای داشتن نگاه بیمارگونه به افرادی که درگیر بی‌حجابی شده‌اند نبود، اما موجب شد برخی دوستان و بعضی رسانه‌ها نگران شوند که آیا نگاه بیمارگونه به افرادی که کشف حجاب می‌کنند، وجود دارد؟ ستاد امر به معروف به این افراد نه نگاه بیمارگونه دارد و نه نگاه امنیتی، بلکه تماماً به فکر این است که موضوع بی‌حجابی یک موضوع فرهنگی و تربیتی محسوب شود... از نظر ستاد امر به معروف و نهی از منکر، این افراد کسانی هستند که به هر دلیلی در گذشته قانون را رعایت نکرده‌اند و حالا با حضور در محافل فرهنگی ما و صحبت‌هایی که با آن‌ها می‌شود، توجیه می‌شوند که بهتر است حجاب را رعایت کنند».

سخنان آقای معاون این امیدواری را می‌دهد که مطرح کردن نام «کلینیک ترک بی‌حجابی» فقط از روی کم‌توجهی و بی‌سلیقگی در اعلام راه‌اندازی محافل مربوط به بدحجابی انجام شده است. با این حال هنوز جای این پرسش باقی است که چرا اجرای طرحی با این اهمیت و حساسیت در حوزه حجاب و عفاف، یا انتخاب نام و عنوان برای آن و نحوه اطلاع‌رسانی عمومی درباره طرح این‌قدر چراغ خاموش و بی‌سروصدا انجام شده است؟ چقدر و چطور با روان‌شناسان، جامعه‌شناسان و کارشناسان مسائل دینی درباره این طرح رایزنی شده است؟ آیا اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و دیگرانی که باید، از کیفیت و کمیت طرح اطلاع داشته‌اند؟

******

تنها گزینه گروسی‌!

روزنامه جام‌جم نوشت:

مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درجریان سفربه ایران ازحساس بودن شرایط کنونی(‌در نظام بین‌المللی)و لزوم حل‌و‌فصل پرونده‌هسته‌ای کشورمان سخن به‌میان آورد. گروسی قبل از سفر به تهران، مانور زیادی روی اهمیت این سفر وتأثیر آن برنحوه تعامل یا تقابل شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با کشورمان داده و ابرازامیدواری کرده بودکه بتواند در «شرایط جدید» به نقشه راه جامع‌تر و عملیاتی‌تری در حل‌و‌فصل موارد ادعایی با ایران برسد. در اینجا دو نکته اساسی وجود دارد که نمی‌توان آنها را نادیده انگاشت:

نخست این‌که گروسی با حمایت همیشگی دولت‌ها و رسانه‌های غربی(‌خصوصا رویترز و یورونیوز) طی ماه‌های اخیر تلاش کرده تا بازی مقصرسازی علیه ایران را به‌گونه‌ای مستمر و هدفمند دنبال کرده و آژانس را به نماد حسن‌نیت و تهران را به نماد لجاجت تشبیه کند. گروسی کمترین اشاره‌ای نسبت به ماهیت غیرحقوقی پرونده موسوم به «موارد ادعایی» علیه ایران نکرده و حتی تفکیکی میان همکاری‌های پادمانی و فراپادمانی کشورمان با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قائل نشده است. همچنین گروسی به این سؤال مهم و اساسی پاسخ نداده که دلیل عدم پایبندی آژانس نسبت به تعهدات قبلی وی در جریان دو سفر پیاپی به تهران چه بوده و نقش اعضای غربی شورای حکام در عدم اجرایی شدن تعهدات عملیاتی آژانس در نقشه راه مشترک ترسیم شده با تهران بر سر مختومه‌سازی پرونده «موارد ادعایی» چه بوده است؟

دومین نکته معطوف به تمرکز گروسی بر ابعاد فرامتنی پرونده هسته‌ای ایران و متعاقبا، گرفتاری آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در دور باطل کنونی است. واقعیت امر این است که پس از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر در کشورمان، گروسی بارها از تمایل خود در‌خصوص مذاکره با دولت جدید در ایران خبر داد. پس از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری پنجم نوامبر در آمریکا نیز گروسی دقیقا همین فرمول را دنبال کرد: تاکید بر مذاکرات سیاسی به‌جای مذاکرات فنی! به عبارت بهتر، گروسی به‌جای متن مذاکرات، بر فرامتن آنها متمرکز شده و قصد دارد به جای ترسیم چارچوبی عملیاتی،واقعی ومعقول جهت مختومه‌سازی پرونده‌های ادعایی علیه جمهوری اسلامی ایران، از عوامل فرامتنی و سیاسی به‌مثابه مؤلفه‌هایی جهت بازگشت تهران به تعهدات فراپادمانی و همکاری‌های یکجانبه استفاده کند.

این رویکرد گروسی تا‌کنون محکوم به شکست بوده و در آینده نیز همین قاعده در مناسبات تهران و آژانس جاری خواهد بود.صورت مسأله کاملا گویاست: مدیر‌کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی باید چارچوب ومتعاقبا روش بازی خود در تقابل با تهران را تغییر دهد‌، درغیر این‌صورت، تهران کمترین کمکی به استمراربازی گروسی دراین دورباطل نخواهدکرد. گروسی فرصت‌زیادی برای اعمال این‌تغییربنیادین وتجدیدنظر واقعی دررویکردمغرضانه سال‌های اخیرخودعلیه تهران ندارد؛ موضوعی که قطعا مسئولان کشورمان در جریان سفر مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به وی یادآور شده‌اند.

******

نسخه شفابخش یا مرگبار برای اقتصاد ایران؟!

روزنامه سیاست‌روز نوشت:

این روزها قطعی برق که به تبع آن قطعی آب و گرمایش را در بسیاری از خانه‌ها به همراه دارد در کنار تورم برگرفته از بی‌نظارتی و صادرات بی‌رویه در حالی ابهام در احوالات اقتصاد بیمار ایران را تشدید کرده است که آقای وزیر اقتصاد همچنان بر تک‌نرخی کردن قیمت ارز بر مبنای بازار آزاد و نیز تصویب اف‌ای‌تی اف اصرار دارد حال آنکه معلوم نیست این نسخه برای شفای اقتصاد بیمار کشور است یا نسخه‌ای مرگبار برای آن؟!! اقتصاد ایران به رغم اقدامات و تلاش‌های صورت گرفته همچنان در وضعیتی نامناسب قرار دارد که نتیجه آن نیز البته ثروتمند شدن عده‌ای خاص از جمله اتاق بازرگانی‌ها و واسطه گران میان سیاست و اقتصاد و کوچک شدن سفره‌های اکثریت مردم بویژه کارگران است. اقتصادی که با نام رانتی از آن یاد می‌شود حال آنکه در عالم واقع تکیه بر اقتصاد لیبرالیستی بی سرو سامان که سودجویی به هر نحوی را مجاز می‌داند، نبود نظارت‌ها، تکیه بر نسخه‌های اقتصادی بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول و البته کارشناسان اقتصادی که در دانشگاه جز دروس اقتصاد سرمایه‌داری مطالعه‌ای نداشته‌اند و زمینه ساز نسخه‌های شوک درمانی برای اقتصاد شده از ریشه‌های اصلی این وضعیت است.

در این میان اما در حالی دولت سیزدهم توانسته بود تا حدودی بر این مسئله فائق آید که دولت چهاردهم با رویکرد وفاق ملی و وعده‌های بهبود اقتصاد در حالی بر مسند کار آمده است که تیم اقتصادی دولت گویا وفاق را در قالب تحقق  و پیگیری اهداف سرمایه‌داران و صادرکنندگان اتاق بازرگانی و البته تصورات تکراری دولت یازدهم و دوازدهم در گره زدن همه کارها به خارج جستجو می کنند که نمود آن را در سخنان و عملکردهای وزیر اقتصاد، وزیران صمت و نیرو، بانک مرکزی و.. می‌توان مشاهده کرد که در کنار اصرار بر گران سازی حامل‌های انرژی ، بنزین سوپر آزاد، واردسازی آیفون برای ثروتمندان، با نام ناترازی نمایش چهره‌ کشوری قحطی زده از ایران به جهان را دنبال می‌کنند در حالی که همزمان نیز نسخه تک نرخی کردن ارز یا همان گران سازی و حذف ارز ترجیحی و نیمایی و نیز پیوستن به اف ای تی اف یا همان تسلیم سازی اقتصاد ایران به نهادهای غربی که نوعی خود تحریمی است را دنبال می‌کنند. با این شرایط به نظر می‌رسد که نسخه آقای وزیر درباره تک نرخی کردن ارز بر اساس مبنای بازار ازاد و نیز در تنگنا قرار دادن کشور برای پذیرش اف ای تی اف یا همان برجام جدید، نسخه‌ای است که بیش از آنکه شفا بخش باشد، مرگبار برای اقتصاد بیمار ایران است که باید کمی با تامل بیشتر به آن نگریست.

******

ترامپ سیاست‌های ضدایرانی را ادامه می‌دهد

کارشناس مسائل آمریکا با اشاره به پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا گفت: با پیروزی ترامپ سیاست‌های ضدایرانی و طرفداری آمریکا از رژیم صهیونیستی ادامه خواهد یافت.

فواد ایزدی در گفت‌‌وگو با خبرگزاری فارس با اشاره به پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و روابط با ایران اظهار داشت: واقعیت این است که در مورد سیاست‌های آمریکا در غرب آسیا، تفاوت زیادی در رویکرد ترامپ و هریس وجود ندارد و ترامپ هم سیاست‌های ضد ایرانی و طرفداری از رژیم صهیونیستی را ادامه خواهد داد».

وی ادامه داد: «با حضور ترامپ هم به اعتقاد من سیاست‌های ضد ایرانی که از بیش از ۴۵ سال پیش در ایالات متحده وجود داشته، به‌طور قطع ادامه خواهد یافت و این سیاست‌ها تغییر چندانی نخواهد کرد. البته جمهوری اسلامی ایران توانسته است در برابر فشارهای قبلی ایالات متحده، به‌ویژه در دوران ترامپ، مقاومت کند و در آینده نیز این روحیه مقاومت ادامه خواهد داشت. ایران بر اساس تجربیات گذشته خود، می‌داند که باید به راه خود ادامه دهد و تحولات داخلی آمریکا نباید بر اراده‌اش تأثیر بگذارد».

ایزدی تاکید کرد: «ایران از گذشته نشان داده که در برابر فشارهای خارجی، به‌ویژه سیاست‌های ایالات متحده، مقاومت خواهد کرد. این مقاومت در برابر ترامپ یا هر رئیس‌جمهور دیگری ادامه خواهد داشت. به‌ویژه در شرایطی که مشخص است که سیاست‌های ایالات متحده نمی‌توانند اراده مردم ایران را تغییر دهند. روحیه مقاومت مردم ایران از تحولات سیاسی در آمریکا تأثیر نخواهد پذیرفت و جمهوری اسلامی ایران به مسیر خود ادامه خواهد داد».

******

طرفداران فیلترینگ هم با رفع آن از مزایایش بهره مند خواهند شد

سایت تابناک نوشت:

سایه فیلترینگ که در دولت‌های قبلی بر روی فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی سایه افکنده، چالش‌های مهمی مانند فروش فیلترشکن را پیش آورده است. حقیقت غیر قابل انکار این است که در این بحبوحه زمانی اکثر جوانان، بزرگسالان و حتی کودکان برای استفاده از فضای مجازی اعم از تلگرام، اینستاگرام، توییتر، واتساپ و دیگر شبکه‌های ارتباطی مجازی مجبور به استفاده از فیلترشکن هستند. حال که دولت قصد قصد دارد موضوع رفع فیلترینگ را به صورت جدی پیگیری کند و مسعود پزشکیان نیز به صورت مستقیم قول داده است فضای مجازی را از فیلترینگ پاک کند صف موافقان و مخالفان باز هم به راه شده و اظهارنظر‌ها جدی‌تر از همیشه مطرح می‌شود.

محمد جواد جوادی‌حصار، سخنگوی حزب اعتماد ملی درباره زوایای پنهان فیلترینگ می‌گوید: «با پیشرفت جامعه جهانی، اقتصاد دیجیتال روز به روز اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. با این حال، ما با یک گلوگاه و محدودیت در مسیر تعاملات اقتصادی داخلی و بین‌المللی مواجه هستیم. تصور کنید در شاهراه‌های جهانی تریلی‌ها و کشتی‌های بزرگی در حال تردد هستند، اما وقتی به یک تنگه می‌رسند، یا باید در صف بمانند و معطل شوند، یا مسیر خود را تغییر دهند؛ زیرا عبور از این مسیر دیگر توجیه اقتصادی ندارد. در نتیجه، فیلترینگ به نوعی همان تنگنا برای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است».

وی در پاسخ به این که بسیاری از مخالفان رفع فیلترینگ معتقدند که فضای مجازی مانند اینستاگرام دارای ابعاد خطرناکی است و فیلترینگ یک ضرورت است، می‌گوید: «فرض کنید در یک اتوبان، فردی سرعت مجاز را رعایت نمی‌کند و با سرعت ۲۰۰ کیلومتر در حال حرکت است و ممکن است به ماشین جلویی برخورد کند. البته، چنین حرکتی غیرقابل قبول است؛ اما آیا می‌توان نتیجه گرفت که به همین دلیل نیازی به ساخت اتوبان نیست؟ عقل سلیم این نظر را نمی‌پذیرد. به نظر من، فیلترینگ یک مانع و گره در مسیر اقتصاد کشور است؛ مانعی برای اقتصاد سیاسی، فرهنگی و تعامل اقتصادی. اگر ما در مسیر این تعامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و به‌ویژه اقتصادی، تنگنا ایجاد کنیم، دسترسی افراد به کالا‌های مطلوب دشوار خواهد شد و آنها به‌سوی کالا‌های تقلبی و نامطلوب هدایت می‌شوند. از نظر من، فیلترینگ در کلیات ایده معقولی نیست.

او در پاسخ به این که واکنش اکثریت جامعه به رفع فیلترینگ چگونه خواهد بود، از بهره مندی موافقان فیلترینگ از مزایای رفع شدن آن سخن گفته و می‌گوید: «در بلندمدت پاسخ و بازخورد کلی این اقدام مثبت خواهد بود».