پس از آن که قطعنامه ضدایرانی سه کشور اروپایی عضو برجام و آمریکا، در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی که با ۱۹ رای موافق، ۱۲ رای ممتنع و سه رای مخالف به تصویب رسید ، اخبار مرتبط با ایران را برای ساعاتی در صدر خبرهای مهم جهان جای داد و یک بار دیگر برنامه های انرژی هسته ای کشورمان در کانون توجه رسانه ها و مفسران برجسته این عرصه قرار گرفت .
سخنان اخیر برخی چهره های سیاسی و حتی نظامی ایرانی که در پاسخ به تهدیدهای طرف های متخاصم ایراد شد اشارات جدیدی در تغییرات محتمل و مشروط تصمیمات راهبردی نظام در مواجهه با شرایط آتی دارد و این درست همان چیزی است که غربی ها سال های طولانی صرف تلاش برای اثبات آن نموده اند . اما این که آیا تمامی این نقل قول ها و حتی درخواست رسمی تعدادی از نمایندگان در تغییر حکم شرعی حرمت ساخت سلاح هسته ای و سایر موارد مشابه ، برخاسته از یک ضرورت تبلیغاتی برای هشیاری دشمنان نسبت به توانمندی های بالقوه ما بوده است یا اصلا ماهیتی منطبق بر واقعیت عملی دارد یا خیر ؟ هدف این نوشتار نیست هر چند به تفصیل می شود زیان ناشی از ساخت بمب اتمی نسبت به منافع آن را به تفصیل شرح داد و به موارد تاریخی و مستند بسیاری در همین دوره اخیر نیز اشاره نمود ولی می خواهم در همین فرصت اندک از زاویه دیگری به تنش طولانی ایران و غرب در باره برنامه هسته ای اش پرداخته و نظریه جدیدی را طرح نمایم که می تواند حائز اهمیت باشد :
آمریکا و متحدانش سالیان درازی است که سعی دارند این نظر که یگانه هدف اصلی برنامه هسته ای ایران در نهایت ساخت بمب اتمی و راهبرد های تسلیحاتی است را به تمام کشورهای جهان بقبولانند و در این راه از تمام اهرم های قدرتمند خود در همه عرصه های سیاسی ، رسانه ای ، فرهنگی و تبلیغاتی بهره برده اند که البته تا کنون ایران نیز با اندک بضاعت محدود خویش سعی در انکار و اثبات پوچ بودن ادعاهای واهی غربی ها نموده است . کش وقوس های بین طرفین گاه چهره برافروخته ای تا سر حد خطر وقوع جنگ و رفتن کشورمان ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل و گاه نیز روی خوشی همچون امضای برجام را به همراه داشته است اما کماکان این نزاع قدیمی که از آنها اصرار و از ما انکار است دنباله دار و آخرین آنها همان خبری بود که در آغاز بدان اشاره نمودم .
آیا همان گونه که غربی های ادعا می کنند و برآن نیز پای فشرده و تبلیغ می کنند تمام هدفشان از این همه تهدید و ارعاب و مصوبات رنگارنگ آزانس انرژی هسته ای و شورای حکام و اشاره به شاخ وشانه های روی میزشان و حتی برخی اوقات تطمیع و وعده های سرخرمنشان همه وهمه فقط ممانعت از خطر ساخت بمب اتمی توسط ایران است ؟ که اگر پاسخ مثبت است و این پاسخ را از سر اتفاق هر دو طرف نیز تایید می کنند ، پس چرا برخی رفتارها و تصمیمات آنها به طور کامل در تضاد با این هدف غایی است که می گویند و برایش تلاش می کنند؟ کافی است فقط به آخرین آنها که سفر اخیر رییس آژانس به ایران و نگاه مثبت وی برای حل و فصل منصفانه پرونده هسته ای از یک سو و مصوبه شورای حکام که کاملا نقطه مقابل رافایل گروسی بود نظری بیفکنید . چرا ؟ واقعا چرا غرب در حالیکه آگاهانه می داند و می تواند به راحتی این پرونده را حل و مختومه کند چشمانش را بسته و خلاف واقعیت و حتی نظر رییس آژانس عمل می کند ؟ آیا آنها می دانند که با تصمیمات متناظر وپاسخ متقابل ایران روز به روز بر توانمندی و قدرت هسته ای کشورمان افزوده و در نهایت و به سرعت به نقطه فرار دست یافته ( به اذعان بسیاری از کارشناسان برجسته هم اکنون نیز به این نقطه رسیده ایم ) و دیگر نه با خطر توانمندی ساخت بمب اتمی که با یک ایران دارای توانایی یا حتی صاحب بمب روبرو خواهند بود ؟
پاسخ این پرسش و پرسش های دیگری از این دست همان چیزی است که به عنوان یک نظریه جدید قابل بررسی کارشناسان مرتبط با غرب است . به نظر نگارنده این سطور آنها نه از ابتدا که در میانه راه و وقتی به این باور رسیدند که دانشمندان ایرانی به توانایی کامل صفر تا صد انرژی هسته ای دست یافته و این دانش را بومی سازی کرده اند تصمیم گرفتند که به هر صورت ممکن وبه سرعت ایران را به سمت وسوی ساخت بمب اتمی سوق دهند . غرب به هر قیمتی که شده در تلاش است که ایران به نقطه ای برسد که در نهایت فقط با یک گزینه و آن هم اقرار به ضرورت ساخت یا داشتن بمب اتمی اعتراف و آن را رسما اعلام نماید . شواهد و دلایل کافی برای اثبات این نظر وجود دارد که در زیر و فهرست وار به برخی از آنها اشاره می کنم . اگر ایران چنین کند :
- سه دهه تلاش غرب برای اثبات درستی نظرش و دروغگو بودن ما نتیجه می دهد و تک تک مردم جهان غرب را برای این صداقت و پیگیری طولانی مدت تحسین می کنند .
- هر گونه اقدام و مجازاتی که برای ایران از سوی غربی ها پیشنهاد شود با اجماع گسترده جهانی روبرو خواهد شد حتی اگر حملات گسترده نظامی به زیر ساخت های راهبردی ما باشد .
- حملات وسیع برای از بین بردن تاسیسات انرژی هسته ای که با بهانه به ظاهر موجه ساخت بمب است با سکوت جهانی و تنها ماندن ما همراه خواهد شد که این خود مشوق کافی برای آسیب زدن به سایر توانمندی ها و صنایع غیر مرتبط با انرژی هسته ای است .
- غرب از این پیروزی دکترین جدیدی را تدوین خواهد کرد که در سایر موارد مشابه بتواند راهگشا بوده و برای دهه ها از پرونده ایران بهره برداری نموده و با ترمیم چهره مخدوشی که تا قبل از آن داشته است به جایگاه قدرت اول جهانی بازگردد .
این ها تنها خلاصه ای از نتایج هدف غرب در تلاش برای کشاندن ایران به گوشه رینگی است که در نهایت با اثبات بزه انتسابی آنها پایان خواهد یافت و برای اجرای آن از بهترین روش های متنوع و ساخته و پرداخته شده در اتاق های فکر خبره های این عرصه بهره می برند آنها برای نیل به این هدف از راهبرد صندلی داغ استفاده خواهند کرد . فرض کنید بر گلوی ما طناب اتهامات بی اساسی را که سال هاست تکرار و تکرار می کنند افکنده اند اما به دلایلی که ذکرشان رفت و هنوز نتوانسته اند به طور کامل جامعه جهانی را با خود همراه و هم رای کنند جرات ندارند که صندلی زیر پای ما را خالی کنند اما با ترفند صندلی داغ دارند کاری می کنند که درنهایت ، صبوری ما خاتمه یافته و با ساخت بمب اتمی خودمان صندلی زیر پایمان را هل داده و حلقه طناب دور گردنمان پس از سالهای متمادی کشیده و آویزان کردیم هر چند در نهایت باور و اعتقاد ما بر این است که : و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین .
آ ن روی سکه غرب
سید حسین میربهرسی، 4030907150 ۰ نظر، ۴ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار