به گزارش خبرآنلاین، اسحاق جهانگیری، چهره شاخص حزب کارگزاران سازندگی در گفتگویی که اخیر در «کافه خبر» خبرآنلاین داشت به سوالاتی درباره دولت پزشکیان پاسخ داد.
از او درباره اینکه آیا پیشنهادی از سوی دولت چهاردهم داشته پرسیدیم، درباره نوع ارتباطش با این دولت و ...
*آقای جهانگیری! شما از آقای پزشکیان برای حضور در دولت چهاردهم پیشنهادی داشتید؟
خیر.
*چه پیشنهادی میدادند، شما قبول میکردید؟
هیچ پیشنهادی را قبول نمی کردم.
*یک دلیلش میتواند این باشد که شما خودتان را درجایگاه کاندیدای ریاست جمهوری میدیدید؟
خیر، اگر همین حالا هم به من گفته شود که کار کوچکی در حد یک معاون وزیر انجام بده و برداشتم این باشد که کار زمین ماندهای است و حکومت از من میخواهد آن را انجام دهم و اگر پاسخ ندهم به مردمم خیانت کردهام، انجامش خواهم داد.
معتقدم اولاً اطراف آقای پزشکیان به اندازه کافی نیرو وجود دارد، که میتوانند از آنها استفاده کند. دوماً به حق یا ناحق فضایی را فراهم کردند که ایشان قرار است دولت سوم روحانی را تشکیل دهد و این موضوع با رفتن من خیلی پررنگ میشد. نمیخواستم آقای پزشکیان پیشنهادی دهد که من مجبور شوم «نه» بگویم که این اشکال به ایشان جدی شود.
قسم خوردم که والله از ردصلاحیت نمیترسم
با اینکه از نظر من اشکال نداشت و شعاری برای چند صباحی بود، ولی بالاخره دولت باید تا جایی که میتواند باید از حواشی موجود فاصله بگیرد. من خوشحال بودم و فکر میکردم که دوره سختی است. این که شما اشاره به کاندیداتوری ریاست جمهوریم کردید. دوستان، از جمله آقای خاتمی و دیگران مدام به من اصرار میکردند که کاندیدا شوم، اما من قبول نمیکردم. به همین دلیل فکر میکردند من از رد شورای نگهبان میترسم. یکی از دوستان در جلسهای عصبانی شد و یکی از اعضای شورای نگهبان را نام برد که فلانی کیست که بخواهد تو را رد کند؟ و چرا برایت مهم است.
من کم قسم میخورم، اما آنجا مجبور شدم و قسم خوردم که والله نمیترسم. اصلاً برایم مطلوبترین حالت این است که بیایم و رد شود؛ چون هم به مردم جواب دادهام که من آمدم و چیزی که در توانم بود را عرضه کردم، اما شورای نگهبان ردم کرد. بیشتر به این فکر میکنم که بیایم، تایید شوم و رییس جمهور شوم. تمام سلولهای بدنم با این فکر درد میگیرد. ممکن است یک نفر نداند که قرار است وارد چه صحنهای شود و فقط میخواهد رییس جمهور شود، اما من میدانم و فکر میکنم تعبیرش را در همان روز به کار بردم و گفتم: مشکلات به حدی است که من فکر میکنم اگر رییس جمهور شوم، شش ماه بعدش همین مردم به خیابان میآیند و شعار میدهند مرگ بر فلانی! استعفا! استعفا! چون به کس دیگری که نمیتوانند بگویند به رییس جمهور میگویند. لذا از نظر خودم دوره سختی است. هرکسی رییس جمهور میشد، شرایط سختی بود. خداراشکر کسانی کاندیدا شدند که اطلاعات کمتری از اوضاع کشور داشتند. فکر میکردند، رییس جمهور میشوند.
*یعنی فکر میکنید آقای پزشکیان هم نمیدانست دارد وارد چه شرایطی میشود؟
خیر، او بهرحال این حد از اطلاعات من را نداشت. فکر میکنم شاید من منحصر به فرد بودم. به هرحال من همه اطلاعات اداره کشور را دارم. همین حالا هم فکر میکنم نسبت به همه مسئولین، حتی آنهایی که سرکار هستند، اطلاعاتم بیشتر است.
دولت پزشکیان از من مشورت هم می گیرد
* دولت آقای پزشکیان از شما مشورت هم میگیرد؟
بله.
به پزشکیان گفتم خودت باش و به حرف های دیگران گوش نده
*برای همان نسخههای مربوط به اقتصاد، دیپلماسی و سیاست؟
بله، در هرجا که نیاز باشد. اولاً با آقای پزشکیان راحت و رفقیم. رفیق قدیمی هستیم. من آقای پزشکیان را بسیار فرد ساده، شجاع و بهقول معروف بی غل و غش میدانم. او واقعاً همین است که نشان میدهد.
در دوران انتخابات هم میگفتم: خودت باش و به حرف هایی که دیگران می گویند گوش نده. خودت باش تا مردم بیشتر دوستت داشته باشند. آقای پزشکیان در حال حاضر رییس جمهور ایران است و بالاخره مجبور است برای برق، نفت و بنزین و ... راهکار داشته باشد. دیگر آقای پزشکیان با ویژگیهایی که ما میگوییم، کفایت نمیکند. مردم میخواهند آقای پزشکیان کشور را از این دوره عبور دهد.