دفتر استیو ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ امروز در موضعی تازه اعلام کرد که توافق با ایران تنها زمانی نهایی خواهد شد که یک توافق ترامپی باشد. هر توافق نهایی باید چارچوبی برای صلح، ثبات و شکوفایی در خاورمیانه فراهم کند. ایران باید برنامه غنیسازی و تسلیحاتی هستهای خود را متوقف و نابود کند.
در همین رابطه، لارنس نورمن، خبرنگار وال استریت ژورنال نوشت:
حرکات زیگزاگی ویتکاف حالا باعث شده که مصالحه بر سر غنیسازی صفر به امری بسیار سختتر از قبل تبدیل شود. تمام فضایی که با صحبت درباره مواضع اولیه و نیاز به مصالحه ایجاد شده بود، در ۲۴ ساعت گذشته از بین رفته است. اکنون آنها به نام ترامپ به این موضع متعهد شدهاند. اگر فرض کنیم– که بهنظر فرضی منطقی است – که ایران هرگز با توافقی مبتنی بر غنیسازی صفر کنار نخواهد آمد، این رفت و برگشت ۲۴ ساعته میتواند پیامدهای بسیار بزرگی داشته باشد.
گرگ کارلستروم، خبرنگار ارشد اکونومیست هم در ارتباط با تغییر مواضع ویتکاف نوشت:
چرا این تغییر موضع آشکار از سوی ویتکاف درباره برنامه غنیسازی اورانیوم ایران رخ داده است؟ شاید او تحت فشار جناحهای تندرو داخلی آمریکا در قبال ایران کوتاه آمده است. شاید هم در فاکس نیوز موضع نادرستی را مطرح کرده چون تفاوت موضوع را نمیدانسته است. یا شاید اصلاً هیچکدام از اظهارات علنی او اهمیتی ندارد.
اگر مورد اول باشد و او واقعاً به فشار داخلی تن داده باشد، این پیام منفیای به ایرانیهاست. آنها میخواهند بدانند که ترامپ برای توافق جدی است و مدام چارچوب بازی را عوض نمیکند. تغییر موضعی به این بزرگی در این مرحلهی اولیه، اعتمادبرانگیز نیست.
اگر مورد دوم درست باشد و او تفاوت را نفهمیده باشد، این برای همهی ما نگرانکننده است. اینکه «آیا ایران میتواند سانتریفیوژهایش بچرخد یا نه» یکی از ابتداییترین پرسشها در هر توافق هستهای با ایران است. از آنجا به بعد مسائل فقط پیچیدهتر میشوند!
یا شاید تمام صحبتهای علنی ویتکاف فقط حرف است. من مدتیست که درباره مذاکرات غزه هم به همین نتیجه رسیدهام: او برای جامعه هدف های مختلف فقط طعمه پرتاب میکند، ولی هیچکدام واقعاً بازتابدهنده آنچه پشت درهای بسته میگذرد نیستند. شاید همین رویکرد را درباره ایران هم دارد.